برگهایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش نوزدهم)، شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان دو شکست، علی شاکری زند - Gooya News

بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران

شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان دو شکست

۲۸ مرداد و ۲۲ بهمن

اندکی دقت به عواملی که در ۲۸ مرداد به سقوط دولت ملی مصدق و در ۲۲ بهمن ۵۷ به سقوط دولت ملی بختیار انجامیدند مشابهت‌هایی میان آنها را نشان می‌دهد. اما یک تفاوت عمده هم میان این شرایط حاکم بر این دو حادثه وجود داشت که نباید از نظر دور بماند.

این شباهت‌ها که در دنباله‌ی این مبحث به تفصیل بیشتر درباره‌ی آنها خواهیم پرداخت بطور خلاصه از این قراراند:

در ۲۵ مرداد ۳۲ دکتر مصدق پس از بازداشت سرهنگ نصیری که با تانک های گارد شاهنشاهی برای ابلاغ حکم عزل نخست‌وزیر نیم‌ساعت پس از نیمه‌شب به در خانه‌ی او رفته بود، کار را تمام‌شده می‌دانست و پس از آگاهی از خروج پادشاه از کشور نیز خواستار بازگشت هرچه سریعتر او به کشور شد. اما بطور مسلم مصدق از وجود شخصی بنام کرمیت روزولت و تیم او در کشور، که با دلارهای آمریکایی عده‌ای افراد و محافل ضدملی را برای سرنگونی دولت او بسیج کرده‌بودند، کاملا بی‌اطلاع بود، چه در غیر اینصورت دستور اخراج تحت‌الحفظ فوری او و همکاران خارجی‌اش از کشور را نیز بلافاصله صادر می‌کرد. از سوی دیگر می‌دانیم که دولت آمریکا که از شکست اقدام ۲۵ مرداد باخبر شد بلافاصله دستور قطع دنباله‌ی آن را خطاب به کرمیت روزولت صادر کرد. اما از تصادفات تاریخ این بود که کرمیت روزولت از اجرای دستور دولت متبوع خود خودداری کرد و دنباله‌ی برنامه‌ی کودتا را، آنگونه که با همدستان ایرانی‌اش، بویژه سرلشگر فضل‌الله زاهدی و آیت‌الله بهبهانی و برادران رشیدیان پیش‌بینی شده‌بود، گرفت و بکمک آنها وضع را برای روز ۲۸ مرداد آماده کرد. عدم اطلاع مصدق از وجود کرمیت روزولت از یک سو و عدم پیروی روزولت از تصمیم واشنگتن و ادامه‌ی کار از سوی دیگر، از تصادفات تاریخی بسیار استثنائی است، که موجب چنان دگرگونی در تاریخ معاصر ما شد که آ نچه هم که امروز هنوز می کشیم نتایج آن است.

عاملی که در دوران کوتاه مدت دولت بختیار نقشی مشابه با نقش کرمیت روزولت بازی کرد رفتار سفیر کبیر آمریکا، ویلیام سالیوان نسبت به دولت بختیار از یک سو، و نسبت به نیروهای هوادار خمینی از سوی دیگر بود. بطوری که نویسنده در مقاله‌ای شرح داده‌ام، در حادثه‌ی اول، ۲۸ مرداد ۳۲، همدستی میان بخشی از روحانیت و بخش کوچکی از نیروهای مسلح، به وساطت یک تیم آمریکایی سبب سقوط دولت ملی شد، با انحصار قدرت به یک حکومت فردی متکی به ارتش و سهم کمی از آن برای روحانیت. و در ۲۲ بهمن نیز همدستی سران ارتش به سرکردگی قره‌باغی و فردوست، با هواداران خمینی، باز هم به وساطت یک امریکایی، این بار سفیر آمریکا، سبب سقوط دولت ملی و قانونی شد، اما این بار با انحصار قدرت به گروه دوم، یعنی روحانیت و گردن زدن ارتش.

شباهت نسبی دیگر میان دو حادثه خیانت دو مقامی بود که مسئولیت سرکوب هرگونه شورش علیه دولت قانونی را بر عهده داشتند. در مورد اول که ناشی از یک اشتباه خود مصدق بود، گماردن سرتیپ محمـد دفتری به ریاست شهربانی، بنا به پیشنهاد و تقاضای خود دفتری بود که مصدق به لحاظ اعتماد به وی از جهت نسبت نزدیک خانوادگی (مصدق عموی پدر او بود) پذیرفته بود، در حالی که سرتیپ دفتری در آن روزهای حساس، و بویژه در روز ۲۸ مرداد به وظیفه‌ی خود عمل نکرد!

بعداً معلوم شد که او این سمت را همزمان از فضل‌الله زاهدی نیز دریافت کرده‌بوده‌است !

علت موافقت مصدق با انتصاب سرتیپ محمـد دفتری به ریاست شهربانی این بود که پس از توطئه‌ی خائنانه‌ی قتل رییس شهربانی مصدق سرلشگر محمود افشارطوس، افسر وطنپرست و وفادار به مصدق، مدتی جای حساس او خالی مانده‌بود.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: برگهایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش نوزدهم)، شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان دو شکست، علی شاکری زند - Gooya News