یلدا؛ از شرق تا غرب دنیا

یلدا؛ از شرق تا غرب دنیا
ایسنا

ایسنا/اصفهان عضو هیئت‌ علمی دانشگاه هنر اصفهان و پژوشگر تاریخ ایران باستان گفت: یلدا بهانه‌ای برای سرزدن به پدرها و مادرها و فرصت خوبی برای شادمانی و هم‌صحبتی است. بازی‌، پایکوبی، نواختن سازهای محلی، گوش‌ سپردن به آوازهای هر دیار، خواندن ادبیات ملی نیز بخشی دیگر از برنامه‌های این شب محسوب می‌شود.

نیاکان دانا و روشن‌بین و خُرم ما ایرانیان، پدران و مادران نجیب و بردبار و پُرامید ما که چون هر آدمیزادی زندگی‌شان با دو روی رنج و خوشی سرشته بود، یلدایی را برایمان به یادگار گذاشته‌اند که اگر نیک نگاه کنیم، در کنار ظلمت شبش یک روی تابناک و امیدبخش دارد؛ گذشتگان ما یک بار برای همیشه به ما آموختند که در لحظه‌های تاریک روزگار نباید به زندگی و به یکدیگر پشت کنیم و فسرده زانوی غم در بغل بگیریم.

اتفاقاً در این تیرگی‌هاست که باید با رویی گشاده‌تر، قلب‌هایی نزدیک‌تر، خاطری پُرشگون‌تر و سفره‌هایی رنگین‌تر سیاهی را پشت‌سر بگذاریم و انتظار خورشید فروزان را بکشیم. صدرالدین طاهری که تخصصش مطالعات ایران باستان است، در گفت‌وگوی خود با ایسنا به سراغ همین شب رفت و در جنبه‌های کمتر گفته‌شده آن نیز درنگ کرد که شرحش در ادامه آمده است.  

   سرمای یلدا و گرمای مهر

صدرالدین طاهری، عضو هیئت‌علمی دانشگاه هنر اصفهان، در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به واژه «یلدا» در لغت و مفهوم متداول آن در جامعه، گفت: یلدا در زبان سریانی به معنی زایش است. نیاکان ما ازاین‌رو واژه یلدا را به کار می‌بردند که اولین صبح پس از آیین یادشده، یعنی روز اول دی‌ماه، خورشید دوباره زایش می‌کرد. خورروز یا خرم‌روز نیز نامی است که بر یکم دی‌ماه هر سال گذاشته بودند. شب یلدا، درازترین شب سال یا شب انقلاب زمستانی است.

این پژوهشگر تاریخ و هنر در تبیین یکی از انگاره‌های مردم ما در روزگار باستان ادامه داد: پدران و مادران ما در سرمای سخت و جان‌فرسایی که تجربه می‌کردند، چنین تصوری در میانشان حاکم بود که مبادا این شب تیره و سرد به پایان نرسد. به بیانی دیگر، همواره این تصور هراسناک وجود داشت که مبادا خورشیدِ گرمابخش و نورانی در روز بعد بازنگردد. بااین‌حال، روزهای پس از آن یلدا بلندتر می‌شد که در نظرشان نشانی از پیروزی دوباره خورشید، تداوم جهان بر پایه چرخش دوباره سال و رسیدن به بهار و گرم‌شدن زمین بود. بنابراین، شب یلدا و صبح روز بعد از آن را جشن می‌گرفتند.

اسطوره‌شناس کشورمان از زاویه‌ای دیگر نیز به اهمیت خورشید در فرهنگ ایرانی نگاه و بیان کرد: میترَه یا میترا، ایزدی بسیار کهن در ایران است که حتی پیش از زرتشت هم پرستش آن رایج بود. نام او را در کتیبه‌های بسیار کهن شاهدیم. برای نمونه در کتیبه‌ای میتانی مربوط به سده چهاردهم پیش از میلاد یا سال ۱۳۸۰ قبل از میلاد، برای اولین بار با نام میترا روبه‌رو می‌شویم. بر همین اساس می‌دانیم که دست‌کم از این زمان پرستش میترا در غرب آسیا، ایران، آناتولی، لوانت (شرق مدیترانه) و میان‌رودان پیروانی داشته. میترا در واقع خدایی بود که با ارابه خود، خورشید را به آسمان می‌آورد. دوره‌های پس از این تاریخ هم در جامعه ما میتراپرستانی زندگی می‌کردند.

طاهری، محقق عصر باستان، در این خصوص توضیح داد: ایزد میترا در در دوران هخامنشیان هم پیروانی داشت؛ چنان‌که در کتیبه اردشیر دوم نامش آمده است. در دوره ساسانی هم به رسمیت شناخته می‌شد و در طاق‌بستان هم تصویر میترا نقش شده است، ضمن اینکه به پرستشگاه‌های آن نیز مهرآوه می‌گفتند.

درنگ این نویسنده در بحث میترا و میتراپرستی به‌دلیل پیوند شب یلدا با این ایزد است. او در تبیین بیشتر این موضوع افزود: شب یلدا از نگاهی دیگر شبی است که مهر یا میترا در قالب نماینده خورشید و روشنایی با نیروهای سرما و تاریکی که نمایندگان اهریمن هستند، به نبرد می‌پردازد. نزد مادران و پدران ما جشن فردای آن هم یادآور روزی بود که میترا هر سال در این نبرد پیروز می‌شد.

این مدرس گروه پژوهش هنر در دانشگاه هنر اصفهان درباره سفره‌های یلدای ایرانیان که مرسوم بوده و هست چنین بیان کرد: در سفره‌ها میوه‌های سرخ می‌گذاشتند، چراکه نماینده رنگ میترا بود. رنگ سرخ را رنگ آتش و خورشید می‌دانستند. انار و هندوانه و لبو از آن میوه‌های قرمزند که در بیشتر شهرها در سفره قرار می‌دادند. در کنار آن، هر شهر برای خودش خوراکی‌های بخصوصی هم داشته. در خراسان شیرینی «کفبیخ» تهیه می‌کردند. در سیستان «ستو» تدارک می‌دیدند. در چهارمحال و بختیاری «کدو حلوایی» و «نان گرده» می‌پختند. در برخی نقاط اصفهان خوردن «برف و شیره» متداول بود. شیرازی‌ها رنگینک درست می‌کردند. در گرگان «کسمک» طبخ می‌شد. لرستانی‌ها «گندم‌شیره» فراهم می‌آوردند.

پژوهنده حوزه هنر قبل از اسلام ضمن تأکید بر تنوع سفره‌های یلدا در سراسر ایرانمان، علی‌رغم برخی یکسانی‌ها، این‌گونه بحثش را دنبال کرد: اغلب در خانه بزرگ‌ترهای خاندان گرد هم می‌آمدند و این جشن بهانه‌ای برای سرزدن به پدر و مادرها بود. فرصت خوبی بود برای شادمانی و هم‌صحبتی. بازی‌، پایکوبی، نواختن سازهای محلی، گوش‌سپردن به آوازهای هر شهر و خواندن ادبیات ملی نیز بخشی دیگر از برنامه‌های این شب محسوب می‌شد.

این نویسنده در خصوص کتبی که روزگار باستان در شب‌های یلدا خوانده می‌شد، گفت: برخی جنبه‌های شب یلدا در ایران باستان، مثلاً مهمانی‌ها و جزئیات آن برای ما مبهم است یا برخلاف امروز که همه می‌دانیم چه آثاری در دورهمی‌های شب یلدا خوانده می‌شود، منابع کهن در خصوص کتاب‌هایی که خواندنشان در گذشته متداول بود، به ما داده‌ای نمی‌دهند. اما با اطمینان می‌توان گفت که خواندن کتاب‌ها در آیین‌های مختلف مرسوم بود. برای نمونه، «گاهان»، «یشت‌ها»، «مینوی خرد» و «بُندهشن» را در سورهای گوناگون می‌خواندند. اما جشن شب یلدا با توجه به اینکه مهر پیش از ظهور اسلام، ایزدی محوری و اصلی نبود و پیروانش احتمالاً از اقلیت‌های جامعه ایرانی به شمار می‌رفتند، چندان منابع مکتوبی در خصوص آیین‌ها و رسومشان مستند نشده است.

یلدای مغرب‌ زمین

طاهری در ادامه بحث کتب و آیین مهرپرستی اضافه کرد: البته ما در «یشت‌ها» بخشی به نام مهریشت داریم، و می‌دانیم که پرستش آن در بعضی نقاط کشورمان باب بوده؛ چنان‌که در نیاسر کاشان و ورجوی مراغه مهرآوه‌هایی به جای مانده است. اما این دین بیش از همه در گستره امپراتوری رم باستان نفوذ داشت. در اروپا نزدیک به ۴۲۰ میتریون یا مهرآوه کشف شده که نشانه‌ای مهم از محبوبیت این آیین است. در واقع، بسیاری از سربازان رمی و حتی ژنرال‌های عالی‌رتبه و برخی از امپراتورهای رم به مهر و مهرپرستی گرایش داشتند.

نویسنده کتاب «نشانه‌شناسی کهن‌الگوها» بحث میترا و شب یلدا را در مرزهای بیرون از ایران چنین توضیح داد: در آن نقاط، مهر با خدای خورشید رمی یکی شده بود و با نام «خورشید شکست‌ناپذیر» شناخته و پرستش می‌شد. شب یلدا که از آنِ میترا بود، به نام «شب میلاد خورشید شکست‌ناپذیر» در ۲۵ دسامبر به مهم‌ترین جشن رمی‌ها تبدیل شد. پس از ظهور مسیحیت و قدرت‌یافتن آن در ۳۹۰ میلادی، همین شب را به‌عنوان شب تولد حضرت مسیح(ع) پذیرفتند. یلدا در دوران اسلامی بار دیگر موردتوجه قرار گرفت و احیا شد.

این دانش‌آموخته دکترای دانشگاه تربیت مدرس در باب باورهای نادرستی که امروزه راجع به یلدا در میان ما ایرانیان وجود دارد، این‌چنین ذکر کرد: باور نادرستی در خصوص چله یا چهل وجود دارد. ماجرا از این قرار است که نیاکان ما شب یلدا را آغاز چله زمستان می‌دانستند. ما یک چله بزرگ داریم که ۴۰ روز به درازا می‌کشد و سپس چله کوچک داریم که مدت زمان آن ۲۰ روز و ۲۰ شب است. شب یلدا ابتدای چله بزرگ است و مهم‌تر اینکه در پایان این شب یا چهل روز بعد، جشن سده برگزار می‌شد که چهلمین روز تولد خورشید است.

طاهری در پایان بحث و به‌منظور تکمیل آن انگاره‌ اشتباهی که میان برخی ایرانیان وجود دارد، افزود: تحت‌تأثیر این باور به شب یلدا در ایران‌زمین چله هم می‌گویند. اما برخلاف این وجه‌تسمیه برخی چنین تصور کردند که باید ۴۰ خوراکی بر سر سفره یلدا بگذارند و بخورند. می‌توان گفت این سفره‌های رنگینی هم که می‌گستراندند و انواع آجیل و میوه و شیرینی یا آش‌ها و نان‌های مختلف در آن می‌چیدند؛ در شکل‌گیری این تصور نقش داشته. درحالی‌که به‌هیچ‌وجه در میان پیشینیان ما چنین تصوری نبود که سفره شب یلدا را با چهل خوردنی تزیین کنند.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: یلدا؛ از شرق تا غرب دنیا