تراژدی کانی سیب؛ غرق شدن تمدنی در شمال غرب ایران

تراژدی کانی سیب؛ غرق شدن تمدنی در شمال غرب ایران
ایسنا

گزارش‌های باستان‌شناسانی که در محوطه سد «کانی سیب» در آذربایجان غربی کاوش کرده‌اند، حاکی از این است که بخشی از محوطه‌های تاریخی پیش از آغاز کاوش‌های باستان‌شناسی و بر اثر انفجارها نابود شده‌اند. در عین حال که حوضه رودخانه زاب را غرقآب یکی از مهم‌ترین مراکز تمدنی و تاریخی ایران اعلام کردند.

به گزارش ایسنا، در واپسین روزهای هفته پژوهش، همایش باستان‌شناسی «سد کانی‌ سیب، حوضه رودخانه زاب کوچک شمال غرب ایران» در دو روز برگزار شد و باستان‌شناسانی که در محوطه‌های تاریخی این سد پیش از آبگیری کاوش کرده‌اند، گزارش‌هایی را از کاوش‌های نجات‌بخشی ارائه کردند. سد کانی سیب در ۱۵ کیلومتری شهرستان پیرانشهر در جنوب استان آذربایجان غربی و در ۱۲۰کیلومتری جنوب شهر ارومیه واقع شده است. این سد بخشی از پروژه احیای دریاچه ارومیه است.

کاوش‌ها در محوطه کانی سیب با دعوت و هماهنگی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران و با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی انجام شده است و هدف به‌دست آوردن بیشترین اطلاعات از محوطه‌های موجود در محدوده آبگیری این سد پیش از غرق شدن بود.

باستان‌شناسان در گزارش‌هایی که ارائه کردند اشاره داشتند که محوطه کانی‌­سیب که در فهرست آثار ملی ثبت شده است. در مطالعات اولیه مشخص شده است که این محوطه دارای ساختارهای معماری و آثار سفالی عصر آهن است. در بررسی‌های بعدی 30 محوطه‌ از دوره مس و سنگ تا اسلامی در مخزن سد کانی‌سیب و حوضه‌­های مرتبط همجوار محدوده آب­گیری شناسایی شد، که پس از ساخت و آب­گیری آن تحت‌تاثیر قرار می­‌گرفت. از همین رو، باستان‌شناسان حوضه رودخانه زاب را غرقآب یکی از مهم‌ترین مراکز تمدنی و تاریخی ایران اعلام کرده‌اند.

فرزاد مافی ـ مشاور باستان­‌شناسی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر ـ در این همایش درباره ضرورت کاوش‌های نجات‌بخشی محوطه‌های کانی سیب، این توضیح را داد که ساخت و احداث سد کانی ­سیب در نزدیکی شهر پیرانشهر در استان آذربایجان­‌غربی بخشی از یک طرح عمرانی بزرگ است که تحت عنوان پروژه زاب از سوی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران در سال ۱۳۹۵ خورشیدی به مرحله اجرا درآمد. یکی از مهم­ترین اهداف اجرای این طرح، احیای دریاچه ارومیه بود. از سوی دیگر مطالعات میراث فرهنگی در محدوده ساخت سد کانی سیب، از منظر سطح مطالعات، حجم کاوش‌­ها و تعداد تیم­‌های باستان­‌شناسی در دو فاز بررسی و کاوش، به نوبه خود یکی از بزرگ­ترین پروژه‌­های میدانی باستان­‌شناسی موسوم به نجات­‌بخشی است که توسط پژوهشکده باستان­‌شناسی پژوهشگاه میراث‌ فرهنگی و گردشگری، مدیریت و اجرا شد.

این باستان‌شناس افزود: در عین حال مشکلات و چالش‌­های اداری و حقوقی که در ابتدای اجرای طرح ساخت سد کانی سیب ایجاد شد و تلاشی که طرفین برای حل مشکلات موجود انجام دادند، از منظر روند تعاملات و انجام همکاری‌­های مشترک بین دستگاه‌­های اجرایی در نوع خود تجارب جدید و ارزنده‌­ای به دنبال داشت، که یکی از مهم­ترین نتایج آن، درک و شناخت جایگاه مواریث فرهنگی و در عین حال اهمیت اجرای طرح‌­های عمرانی با هدف توسعه متناسب و همگام با زیرساخت­‌های اقتصادی، صنعتی و فرهنگی کشور، الزام طرفین به رعایت دقیق موارد قانونی، ارتقاء سطح تعاملات فی­مابین و روند روزافزون ایجاد تسهیلات برای انجام بهینه مطالعات میراث فرهنگی بود.

در ادامه، علیرضا سرداری به ارائه  بخشی از پروژه بررسی باستان‌شناسی مخزن سد کانی سیب که توسط رضا حیدری انجام شده است، پرداخت و گفت: مطالعات نجات­‌بخشی در محوطه کانی‌­سیب پیرانشهر از اواخر سال ۹۵ آغاز شد، براین اساس کاوش‌های نجات‌بخشی، محوطه کانی‌­سیب که در فهرست آثار ملی جای دارد، آغاز شد. دستاوردهای فصل نخست این مطالعات مؤید وجود ساختارهای معماری و آثار سفالی مربوط به عصر آهن در این محوطه تاریخی بود، با توجه به نتایج این پژوهش و با توجه به وجود بخش­‌های باقی‌مانده کاوش، مقرر شد ادامه این مطالعات در بهار سال ۹۶ ادامه یابد که با انفجار، بخش‌های باقی‌مانده محوطه کانی سیب برای همیشه نابود شد.

او افزود: در پائیز همان سال بررسی باستان‌­شناسی در حوضه آبگیر سد کانی سیب با صدور مجوز رسمی از سوی پژوهشکده باستان­‌شناسی توسط رضا حیدری انجام شد. در این بررسی بیش از ۳۰ محوطه باستان‌شناسی در مخزن سد کانی‌سیب و حوضه‌­های مرتبط همجوار محدوده آب‌گیری، که پس از ساخت و آب­گیری آن  تحت‌تاثیر قرار می­‌گرفت، به انضمام محدوده ساخت رسوب‌گیر شناسایی شد. این محوطه‌ها از دوران کالکولتیک (مس و سنگ) تا دوران اسلامی را در برمی‌­گیرد.

علی صدرایی ـ استادیار پژوهشکده باستان شناسی ـ در ادامه به ارائه نتایج بررسی باستان‌شناسی سامانه انتقال آب سد کانی‌سیب به دریاچه ارومیه پرداخت و گفت: حیات تمدن‌ها به آب بستگی دارد و طبعا شکل‌گیری آنها نیز در کنار رودخانه‌ها و چشمه‌های دائمی صورت پذیرفته است. یکی از مراکز مهم تمدنی در کنار رودخانه‌ها، حوضه رودخانه زاب در شهرستان پیرانشهر به شمار می‌آید. این رودخانه از کوه‌های مرزی زردکوه و سیاه‌کوه سرچشمه گرفته و بعد از طی مسافت‌های طولانی در داخل ایران از کشور خارج و در کشور عراق به مسیر خود ادامه می‌دهد.

او افزود: در سال‌های اخیر در منتهی ‌الیه غربی این رودخانه که به سرباز مشهور است سد «سیلوه» را احداث کرده‌اند و سپس در پایین‌دست آن در نزدیکی شهرستان پیرانشهر، سد کانی سیب ساخته شده است که از کنار دریاچه آن با حفر تونلی، آب این سد را از ریک آباد به بیگم قلعه در دشت سولدوز رسانده و سپس با کانال روباز به سمت دریاچه ارومیه انتقال داده می‌شود. این پروژه علاوه‌بر صرف هزینه هنگفت و تخریب زیست محیطی و تغییر اکوسیستم منطقه، غرقآب یکی از مهم‌ترین مراکز تمدنی و تاریخی حوزه زاب نیز شده است.

این باستان‌شناس گفت: در راستای انجام این پروژه، هیأت پژوهش باستان‌شناسی مطالعات فرهنگی ـ تاریخی محور انتقال آب سد کانی سیب به دریاچه ارومیه به سرپرستی من (علی صدرایی) در دو فاز مطالعاتی به بررسی باستان‌شناختی این محور از ریک آباد پیرانشهر تا بیگم قلعه و سپس از بیگم قلعه تا دریاچه ارومیه را مورد پژوهش قرار داد و در این پژوهش ۴۲ اثر تاریخی ـ فرهنگی مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت، که ابتدا به صورت گزارش و سپس به صورت کتاب و مقاله حاصل نتایج این پژوهش منتشر شد.

سپیده جمشیدی یگانه نیز در فایل صوتی ارائه شده به این همایش به تشریح فصل اول کاوش باستان‌شناسی گورستان بلاچاک پرداخت و گفت: شیوه تدفین برگرفته از عقاید و آیین مردمان هر دوره بوده که با مطالعه گورستان‌ها علاوه‌بر شناخت شاخصه­‌های مواد فرهنگی می­‌توان به آیین­‌ها و اعتقادات مردمان گذشته دست یافت. در پژوهش­‌های باستان­‌شناسی صورت گرفته در شمال‌غرب ایران گورستان­‌های متعددی از هزاره دوم پیش از میلاد، مرتبط به محوطه‌­های استقراری و یا بدون ارتباط با محوطه‌­های استقراری شناسایی و برخی کاوش شده­‌اند.

او افزود: به دنبال ساخت سد کانی‌­سیب نیز محوطه کانی­‌سیب شناسایی و با عنوان محوطه بلاچاک ۱ ثبت شد. در کاوش نجات‌بخشی مشخص شد که این محوطه گورستانی از هزاره دوم پیش از میلاد است. در پژوهشی که انجام شد سعی بر آن بود تا به معرفی نتایج کاوش برای شناخت بهتر فرهنگ­‌های حوزه فرهنگی شمال‌ غرب ایران پرداخته شود که با توجه به این هدف و سوالات این پژوهش که عبارتند از گورستان بلاچاک مربوط به چه دوره‌هایی است؟ شاخصه­‌های فرهنگی آن چیست؟ جهت گاه‌نگاری گورستان سفال­‌های آن با دیگر محوطه‌­های کاوش شده مقایسه شد که در نتیجه سفال گورهای مختلف با دوره‌­های حسنلو ۶ تا ۴ قابل مقایسه است. بنابراین می‌­توان گفت که این گورستان در برهه زمانی زیادی برای دفن مورد استفاده بوده که جهتِ دفن، الگوهای متفاوتی برای ساخت گور، شیوه تدفین، تعداد و تنوع هدایای گور وجود داشته است.

یوسف حسن‌زاده نیز در این نشست درباره کاوش باستان‌شناسی محوطه خره خانالی جنوبی گفت: محوطه خانالی در پشت سد کانی‌سیب، در شهرستان پیرانشهر، در آبان ۱۴۰۰ به مدت یک فصل کاوش نجات‌بخشی شد. از این محوطه ۲ فاز بقایای معماری دوره عصر آهن پایانی (فرهگ مانایی) و یک فاز استقراری اشکانی گزارش شد. سفال‌های مکشوفه از این محوطه نیز در این دو فاز استقراری در خانالی جنوبی را تأیید می‌کنند. این محوطه در دشت میانکوهی پیرانشهر و در ۱۷ کیلومتر دروازه مرزی تمرچین/حاجی عمران سرزمین مانا و در خط مقدم تماس با آشوری‌ها قرار داشته است.

در ادامه این نشست، گزارش کاوش باستان‌شناسی تپه «برکمران» پژوهش مشترک لیلا افشاری و وحید عزیزی آبی ارائه شد. لیلا افشاری دراین باره گفت: سد کانی سیب در ۱۵ کیلومتری شهرستان پیرانشهر در جنوب استان آذربایجان غربی و در ۱۲۰کیلومتری جنوب شهر ارومیه واقع شده است. یکی از محوطه‌هایی که در محدوده حوزه آبگیر سد کانی سیب قرار داشت، تپه برکمران است. نتایج کاوش و لایه‌نگاری محوطه برکمران شناخت ۴ لایه فرهگی ـ استقراری مربوط به عصر مفرغ، همراه با شواهد اندک و پراکنده‌ای احتمالا مربوط به یک مرحله استقراری اواخر دوره مس و سنگ جدید، همچنین یک گورستان احتمالا مربوط به اوایل دوره اسلامی و بقایای یک استقرار فصلی متعلق به سده اخیر با معماری ساخته شده از لاشه سنگ به روش خشکه چین بود.

بهروز خان‌محمدی که محوطه سوغانلو۱ را کاوش کرده است نیز ‌گفت: محوطه سوغانلو یکی از این محوطه­‌های مهم تاریخیِ شهرستان پیرانشهر است که در سال ۱۳۹۶ در فاز اول بررسی و شناسایی حوضه سد کانی سِو(­سیب) با عنوان «گورستان سوغانلو» با کد بررسی KAN-۲۰۱۷-۱۵ مورد شناساییِ هیأت بررسی و شناسایی محوطه­‌های در معرض استغراق سد کانی­‌سیب پیرانشهر قرار گرفت.

او افزود: در فاز دوم مطالعات نجات‌بخشی این حوضه کاوش، چندین محوطۀ در معرض استغراق، در دستور کار قرار گرفت که محوطه سوغانلو یکی از این محوطه‌­ها بود. فصول اول تا سوم کاوش نجات بخشی این محوطه طبق مجوز پژوهشکده باستان شناسی به ترتیب در سال ۱۳۹۷، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ انجام شد. جمع‌بندی نتایج کاوش نشان می‌دهد، سوغانلو یکی از محوطه‌های مهم تاریخی در هزاره اول و دوران اشکانی در شمال غرب کشور و منطقه پیرانشهر بوده است.

این باستان‌شناس اظهارکرد: این محوطه و بناهای مورد کاوش قرار گرفته، به‌ویژه بنای اصلی چهارگوش دارای پی­‌های مستحکم و سازه‌ای با دوام بوده و دارای دو دوره ساختمانی است که با مصالح سنگی و ملات گِلی، ولی متفاوت از یکدیگر ساخته شده و هر دو نسبتاً خوب و پابرجا مانده است. دوره اول به اواخر عصر آهن ۳ تعلق دارد؛ یعنی زمانی که ساختمان اصلی پایه‌گذاری شده و دوره اصلی بنای محوطه فوق محسوب می‌شود.

او گفت: مدارک و شواهد موجود نشان می‌دهد این محوطه در زمان احداث و آبادانی از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. در دوره دوم که به اوایل دوره اشکانی تعلق دارد، بنا پس از دوره رکود و ویرانی دوباره مورد بازسازی قرار گرفته و با تغییر کاربری در فضای داخلی برای مدتی مورد استفاده قرار گرفته است.

علی بیننده، عضو هیات علمی گروه باستان‌شناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان در ادامه این نشست در تشریح کاوش باستان‌شناسی تپه‌های عبید و ریک‌آباد، گفت: احداث سد یکی از رایج‌ترین روش‌های کنترل و مدیریت آب در سال‌های اخیر در ایران است و سد کانی سیب یکی از چندین سدی است که روی رودخانه زاب و شاخه‌های آن ساخته شده است. قبل از شروع آبگیری محوطه عبید (کلکاشک) در نزدیک رودخانه، کاوش شد. مانند بیشتر کاوش‌های نجات‌بخشی سعی شد در مدت زمان کوتاه بیشترین میزان اطلاعات ممکن به دست آید.

او با اشاره به اینکه بیشتر قسمت‌های محوطه در زمان کاوش آسیب جدی دیده بود و در سه کارگاه کاوش شده آثار آن نمایان بود، اظهار کرد: بیشترین آثار به دست آمده مربوط به دوره مس و سنگ (سنت سفالی دالما) است. سفال‌های تپه عبید شامل کاسه‌ها، دیگ‌ها، بشقاب‌ها و لیوان هستند، که در حالت کلی به چهار گروه سفال‌های لعابدار (با لعاب گلی غلیظ)، منقوش، نیشگونی و ساده دسته‌بندی می‌شوند. همه سفال‌های دالما در شمال غرب ایران و تپه عبید تک‌رنگ هستند و به احتمال زیاد در این محوطه نیز ظروف سفالی در محل تولید می‌شد.

این باستان‌شناس افزود: بیشتر استقرارهای دالمایی و از جمله عبید در حوضه زاب کمتر از یک هکتار وسعت دارند و در جایی قرار گرفته‌اند که بیشتر مناسب دامداری است و محوطه‌های بزرگ که استقرار دراز مدت داشته باشند کم‌شمار هستند. تپه عبید یک استقرار موقت کمتر از یک هکتار هست که در تراس رودخانه شکل گرفته است.

 فصل اول و دوم کاوش باستان‌شناسی تپه گردآشوان و محوطه برده زرد نیز توسط مهناز شریفی ـ دانشیار پژوهشکده باستان­شناسی ـ‌ انجام شد، که او در این همایش با اشاره به اینکه کاوش­‌های نجات­‌بخشی حوضه سد کانی سیب منجر به شناسایی دوره مهم عصر مفرغ در محوطه­‌های برده زرد و آخوران شد، گفت: عصر مفرغ را سرآغاز تحولات عمده اجتماعی در اوایل هزاره سوم پیش از میلاد می‌­دانند. پس از فرهنگ کورا ـ ارس و با پایان عصر مفرغ قدیم، تغییرات فرهنگی چشم­گیری در سنت­‌های فرهنگی عصر مفرغ میانی و سپس جدید رخ می‌­دهد، به این ترتیب که با زوال فرهنگ سفال خاکستری ظهور سفال نارنجی رنگ و منقوش را شاهد هستیم. از ویژگی‌­های عصر مفرغ میانی گونه منقوش دینخواه و سفال خابور است. در این دوره گوناگونی فرهنگی و نه همگونی فرهنگی از شاخصه‌­های مفرغ در منطقه شمال­‌غرب است.

او افزود: تلاش داشتیم تا با مطالعه مواد فرهنگی متعلق به سنت فرهنگی مفرغ میانی و جدید در محوطه‌­های برده­ زرد و آخوران به این پرسش پاسخ دهیم که آیا ارتباطات و مناسبات فرهنگی بین حوضه رودخانه زاب کوچک (حوضه سد کانی سیب) با دیگر مناطق حضور فرهنگ مفرغ میانی و جدید برقرار بوده است؛ چرا که شباهت­‌های انکارناپذیری بین مواد فرهنگی حوضه جنوب دریاچه ارومیه با مناطق مجاور مشاهده می­شود، لذا در این مقاله به مطالعه سنت فرهنگی حسنلو VI و V که در کاوش‌های بردزرد و آخوران به‌دست آمده، می‌­پردازیم.

این باستان‌شناس گفت: نتایج مطالعات و گاهنگاری نسبی سفال‌­های آخوران نشان داد که بیشترین برهم‌کنش‌­ها و تأثیرات فرهنگی حوضه جنوب دریاچه ارومیه با حسنلو و خارج از مرزهای ایران با مناطق آناتولی و کردستان عراق بوده است.

در ادامه افراسیاب گراوند ـ رئیس میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان‌های خوی و سلماس ـ در تشریح مقاله مشترک‌اش با فاطمه ملک پور درباره کاوش باستان‌شناسی محوطه سوغانلو ۴ گفت: محوطه قدکودان (سوغانلو ۴) از مهمترین استقرارگاه‌های حوضه آبگیر سد کانی سیب پیرانشهر است، که در یک دره میانکوهی باریک و روی بلندی‌های طبیعی واقع شده و رودخانه زاب کوچک با فاصله  ۲۰۰ متر در شرق آن، با جهت تقریباً شمال به جنوب در جریان است. این دره به دلیل وجود رودخانه زاب کوچک، استعداد و توانمندی کشاورزی و خاک حاصلخیز شرایط زیست محیطی مناسبی را برای انسان­‌های یکجانشین و تولیدکننده غذا از دوران پیش از تاریخ تا عصر حاضر را فراهم آورده است. از سوی دیگر این دره با داشتن مراتع و چراگاه‌­ها وسیعی همواره شرایط مناسب را برای گروه‌­های کوچ‌رو و چَراگرد فراهم ساخته است. حضور محوطه‌های متعدد در نزدیکی این رودخانه و نیز روستاهای امروزی، دلیلی بر این مدعاست.

او افزود: کاوش‌های باستان‌شناختی در این محوطه در ۳ فصل متوالی در سال­‌های ۱۳۹۸، ۱۳۹۷ و همچنین در سال ۱۳۹۹ صورت گرفت. نتایج و یافته­‌های معماری به‌دست آمده از آن، نشان از اهمیت این محوطه در ادوار پیشین دارد و بر اساس آثار معماری به‌دست آمده از آن می‌توان بیان کرد که این محوطه از مهمترین استقرارهای حوضه آبگیر سد کانی سیب محسوب می‌شود. در سه فصل در مجموع گستره‌ای به ابعاد ۲۳×۱۵ متر (۳۴۵ مترمربع) مورد کاوش باستان‌شناختی قرار گرفت و تحت عنوان ترانشه II نام­گذاری شد.

این باستان‌شناس اظهارکرد: نتایج حاصل از کاوش محوطه قدکودان نشان می­‌دهد که این محوطه باستانی در دو دوره زمانی مورد استقرار و استفاده قرار گرفته است. این محوطه در دوره اول استقرار خود دارای ساختارهای معماری سنگچین بزرگ با فضاهای متعدد معماری متعلق به دوره اشکانی بوده که در دوران اسلامی عنوان گورستان مورد استفاده قرار می‌گرفت.

در ادامه، کاوش باستان‌شناسی محوطه خره‌خانالی شمالی توسط حامد نورسی تشریح شد. او گفت: کاوش نجات‌بخشی محوطه خره خانالی شمالی در حوضه سد کانی سیب پیرانشهر در اواسط آبان‌ماه سال ۱۴۰۰ با مجوز رسمی از سوی پژوهشگاه میراث ‌فرهنگی و گردشگری محقق شد. محوطه خره خانالی شمالی یکی از محوطه­‌های حوضه رودخانه زاب کوچک و سد مخزنی کانی سیب است. در نتیجه بررسی انجام شده در حوضه سد کانی سیب این محوطه در بازه زمانی دوران تاریخی (اشکانی - ساسانی) معرفی شده است، که پس از بررسی­‌ها و مطالعات میدانی توسط هیأت کاوش مستقر در محوطه خره خانالی شمالی، علاوه‌بر سفال­‌های دوران تاریخی، شواهدی از سفال­‌های دوره هزاره اول قبل از میلاد نیز مورد شناسایی و ثبت و ضبط قرار گرفت.

این باستان‌شناس ادامه داد: بازه زمانی یاد شده از جمله دوره­‌های زمانی خاص با سؤالات بسیار در منطقه شمال غرب ایران است که مطالعه هر چه بیشتر محوطه‌­های مرتبط با این دوره، در روشن‌شدن ابعاد و پاسخ‌گویی به سؤالات این دوره می‌تواند یاری‌رسان باشد. بنا بر شواهد موجود محوطه خره خانالی شمالی در سالیان گذشته به‌صورت یک برجستگی با ارتفاع نه‌چندان زیاد از سطح زمین­‌های اطراف متمایز بوده است، اما توسط اهالی به عنوان زمین کشاورزی مورد بهره‌برداری، شخم و تسطیح قرار گرفته است، که همین عوامل علاوه تخریب محوطه بر گستردگی مواد فرهنگی در سطح زمین‌­های اطراف نیز مؤثر بوده است.

او افزود: در مجموع کاوش محوطه خره خانالی شمالی تعداد ۶ کارگاه کاوش در ابعاد مختلف با مساحت نزدیک به ۱۳۳ مترمربع  مورد کاوش قرار گرفت. از جمله دلایل تعدد کارگاه‌­های کاوش در محوطه خره خانالی شمالی، دستیابی به اهداف کاوش‌­های نجات‌بخشی و کاوش حداکثری محوطه بوده­ است، هرچند تخریب محوطه توسط کشاورزان و گستردگی مواد فرهنگی در سطح زمین­های اطراف نیز در این مقوله تأثیرگذار بوده است.

سحر بختیاری درباره یافته‌های فصل دوم کاوش باستان‌شناسی گورستان بلاچاک که توسط حسین ناصری صومعه انجام شده است، گفت: محوطه گورستانی بلاچاک در بخش مرکزی، دهستان لاهیجان و در ۱ کیلومتری شمال‌شرق روستای لاوین و ۱۰۰ متری جنوب روستای متروکه گرده گوران در شهرستان پیرانشهر استان آذربایجان‌غربی واقع است. این محوطه در سال ۱۳۸۵ با پلاک ثبتی به شماره ۱۶۹ از قراء بخش ۱۱ ارومیه به عنوان تپه مربوط به هزاره اول پیش از میلاد در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. محوطه بلاچاک از جمله محوطه‌هایی است که در پی احداث سد کانی‌سیب در برنامه کاوش اضطراری قرار داده شد.

او افزود: هدف اصلی این کاوش، به‌دست آوردن بیشترین اطلاعات از محوطه‌های موجود در محدوده آبگیری سد کانی‌سیب پیش‌از غرق شدن در زیر آب است. گاه‌نگاری نسبی و مطلق محوطه، شناخت فرهنگ‌های منطقه در طول هزاره اول پیش از میلاد، مطالعه شیوه‌های تدفینی، ساختار قبور، مستندنگاری آنها و مطالعات بقایای استخوان‌های انسانی از اهداف دیگر این کاوش به شمار می‌رود.

فصل سوم کاوش باستان‌شناسی تپه گردی گوران نیز توسط بهنام قنبری انجام شد، که او درباره یافته‌های این کاوش گفت: سومین فصل کاوش تپه گردی گوران در پاییز ۱۴۰۰ انجام شد. در کاوش فصل سوم گردی گوران با توجه به اطلاعات به دست آمده از کاوش فصل اول و دوم و همچنین برای تکمیل اطلاعات لایه­‌نگاری محوطه تصمیم برآن شد تا یک ترانشه گسترده در ابعاد ۷ در ۷ متر در جانب غربی ترانشه فصل اول و دوم ایجاد شود.

او افزود: هدف اصلی از کاوش فصل سوم در گردی گوران، کاوش گسترده و درک فضاهای معماری لایه‌­های مختلف موجود در این تپه است. یکی دیگر از دلایل انتخاب این بخش برای کاوش فصل سوم، پی گردی معماری عصر مفرغ جدید و همچنین روشن کردن وضعیت لایه­‌های عصر مفرغ میانی و قدیم گردی گوران بود؛ چرا که در فصل اول تنها شواهد مادی این دوره (عصر مفرغ قدیم) وجود سفال­‌های سیاه داغدار بدون بقایای معماری بود و در فصل دوم نیز کاوش در سطح لایه­‌های عصر مفرغ جدید متوقف شده بود. بنابر این هدف، کاوش فصل سوم در ترانشه­‌ای با ابعاد ۷ در ۷ متر در مدت ۳۰ روز انجام شد و نتایج قابل توجهی از دوره‌­های مختلف فرهنگی به دست آمد. در نتیجه کاوش این فصل جمعاً ۶۰ کانتکست مجزا شناسایی و ثبت شدند که از اطلاعات و مواد فرهنگی به دست آمده از آن­ها و همچنین از مطالعه توالی لایه‌­ها و تفاوت مواد فرهنگی می­‌توان یک توالی لایه‌­نگاری فشرده، از دوره تاریخی تا عصر مفرغ قدیم را شناسایی کرد. در این فصل بقایای معماری گویا و شاخصی از تمامی دوره­‌های فرهنگی تپه (غیر از دوره اشکانی که لایه آن به واسطه گورستان اسلامی تخریب شده است) به دست آمد که بر اساس آن­ها لایه­‌نگاری تپه و حتی مراحل مختلف آن گویاتر شد.

با ساخت و آبگیری سد کانی سیب مقرر بود حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب از آب آن به سمت دریاچه ارومیه جاری شود. در سال‌های گذشته فاز نخست آبگیری این سد انجام شد و اکنون قرار است فاز دوم پروژه کانی سیب تا پایان سال به سرانجام برسد. انتقال آب از طریق تونل کانی سیب به دریاچه ارومیه، یکی از پروژه‌های بزرگ غرب آسیا معرفی شده است.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: تراژدی کانی سیب؛ غرق شدن تمدنی در شمال غرب ایران