دم از دمکراسی می‌زنند؛ اما از روی نعش آدم‌ها رد می‌شوند/ اجرای نمایش در چنین شرایطی «جنون محض» است/ تئاتر خصوصی به جریان اصلی ضربه زد

دم از دمکراسی می‌زنند؛ اما از روی نعش آدم‌ها رد می‌شوند/ اجرای نمایش در چنین شرایطی «جنون محض» است/ تئاتر خصوصی به جریان اصلی ضربه زد
خبر آنلاین

حسین قره: جنون محض کار تازه علیرضا کوشک جلالی است که این شب‌ها در سالن فرهنگ با بازی شقایق فراهانی، سعید چنگیزیان، سام کبودوند، خاطره اسدی، دلسا کریم زاده، محمد ‌صدیقی ‌مهر، دیبا ‌زاهدی، حافظ اسمی‌خانی و علی ‌ابدالی روی صحنه است. جنون محض نمایشی با ضرباهنگی فوق‌العاده مطابق با متن اثر است و اگر لحظه‌ای این ضرباهنگ متوقف شود قطعاً نمایش دچار مشکل می‌شود. برای رسیدن به چینش و ریتم و هماهنگی این‌چنین منظم باید کارگردان و بازیگران به‌غیراز خلاقیت در یک همگرایی باشند.

این نمایش مخصوصاً مونولوگ آخر آن که خود کوشک جلالی آن را می‌خواند و به این اشاره دارد که اجرای نمایش در چنین شرایطی جنون محض است ما را بر آن داشت تا با او، محمد صدیقی مهر و سام کبودوند بازیگران نمایش درباره اجرای نمایش در این روزها و سختی‌ها و ویژگی‌های این کار و سایر کارهایشان در کافه خبر خبرآنلاین گفت‌وگو کنیم که در ادامه می‌خوانید:

*آقای جلالی «پابرهنه، لخت، قلبی در مشت» هنوز در کلن اجرا می‌شود؟

علیرضا کوشک جلالی: «پابرهنه، لخت، قلبی در مشت» هنوز در کلن اجرا می‌شود، قبل از اینکه به ایران بیایم نمایش «بوسه زن عنکبوتی» هم سه روز اجرا داشت. در تئاتر آلمان اجراها رپرتواری است به این معنا که وقتی یک کار خوب است و اجرای موفقی دارد، اجرایش ادامه پیدا می‌کند.

*یعنی به اجرا بستگی دارد؟

علیرضا کوشک جلالی: بله کاملاً به اجرا بستگی دارد اگر نمایش بتواند نظر مردم و منتقدان را جلب کند ادامه می‌یابد، مثل ایران نیست که یک کار هرچه باشد ۳۰ شب اجرا می‌کند و تمام. در آلمان یک گروه نمایشی در یک ماه، هفت یا هشت شب اجرا خواهد داشت، اگر اجرا ناموفق باشد، پایان ماه اول، کار دیگر اجرا نخواهد داشت و ادامه پیدا نمی‌کند؛ اما اگر موفق بود، اجراها استمرار می‌یابد، دقیقاً بر اساس الگوی بازار آزاد. مثلاً نمایش «تله‌موش» نوشته «آگاتا کریستی» ۲۵ سال است که اجرا می‌شود. بازیگران و عوامل عوض می‌شوند بعضی از بازیگران درگذشته‌اند، بازیگر جایگزین آمده و کار ادامه پیدا کرده است. اساس تئاتر آنجا رپرتوار است (به معنای اجراهای مرتب یک اثر در طی ماه‌ها و شاید سال‌ها) و این نشان دهنده یک ساختار سالم و از نظر اقتصادی بسیار قدرتمند تئاتری است. اگر تئاتر در ایران هم از نظر اقتصادی و زیرساخت‌های علمی بسیار قدرتمند بود ما می‌توانستیم نمایش‌های فاخری که در تاریخ تئاتر ایران اجرا شده‌اند مثل «مرگ یزدگرد» «بهرام بیضایی»، «شهر قصه» «بیژن مفید» و هزاران اجرای بسیار خوب را امروز هم ببینیم. در سیستم و ساختار ایران، اجراهای خوب نمایشی شهید می‌شود چراکه تنها ۳۰ شب اجازه اجرا دارند و این به خاطر کمبودهای زیرساختی از قبیل کمبود سالن است. بعد از ۳۰ اجرا به خاطر دکور نابود می‌شود، چراکه اصلاً انباری برای نگهداری دکورها وجود ندارد. در آلمان یک تریلی دکور نمایشی را روی صحنه می‌آورد و بعد جمع می‌شود و یا تا سال‌ها باقی می‌ماند. مثلاً در تئاتری هم‌اندازه تئاتر فرهنگ که ما در آن اجرا داریم، در هفته سه کار اجرا می‌شود با دکورهای عظیم و نورهای بسیار متفاوت که همه‌چیز آن ماشینی است و دکورها می‌چرخند و... . شیوه‌ای که ما در ایران داریم شیوه‌ای قرون‌وسطایی است. ۳۰ شب اجرا و بعد خداحافظ، چرا؟ چون پولش نیست و از نظر مادی امکانش را نداریم.

*شما خودتان این تجربه را دارید، درست است نمایش «پابرهنه، لخت، قلبی در مشت» چند سال است که اجرا می‌شود؟

علیرضا کوشک جلالی: «پابرهنه، لخت، قلبی در مشت» در حال حاضر هزار و صد و یکمین اجرایش را رفته است. نمایش «موسیو ابراهیم» دیگر کار من است که از سال ۲۰۱۳ تا امروز اجرا می‌شود. اگر بخواهم دقیق بگویم سه کار از من آنجا در رپرتوار است.

علیرضا کوشک جلالی/ عکاس: راحله کرمی

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: دم از دمکراسی می‌زنند؛ اما از روی نعش آدم‌ها رد می‌شوند/ اجرای نمایش در چنین شرایطی «جنون محض» است/ تئاتر خصوصی به جریان اصلی ضربه زد