اشک های سرد دختر فراری!

امروز که دنیا در برابر دیدگانم تیره و تار شده است و زندگی و آینده خودم را به نابودی کشاندم، ملتمسانه به همه دختران نوجوان و جوان می گویم فریب چرب زبانی های هوس آلود درفضای مجازی را نخورید چرا که روزی مانند من اشک های سرد برگونه ها یتان می نشیند و...

به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات دختر16ساله ای است که در عملیات مبارزه با سرقت نیروهای انتظامی مشهد به همراه پسر22ساله ای به نام«نوروز»دستگیر شده بود. این دخترنوجوان با بیان این که «دختری فریب خورده» است، درباره سرگذشت خود و ماجرای فرارش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع)مشهد گفت:4سال قبل زمانی که 12بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود، ناگهان مادرم را از دست دادم و به دختری افسرده و گوشه گیر تبدیل شدم. مادرم تنها پناهگاه من در زندگی بود چرا که با پدرم ارتباط صمیمانه ای نداشتم و او هم درگیر امور شغلی خودش بود و توجه زیادی به من نداشت. بعد از مرگ مادرم درس و مدرسه را هم رها و سعی کردم با پرسه زنی در فضای مجازی خودم را از تنهایی برهانم.

این موضوع اعتراض شدید پدرم را به دنبال داشت و مدام مرا تهدید می کرد که اگر ادامه تحصیل ندهم دیگر مجبور می شود مرا به بهزیستی تحویل بدهد!ولی من در یکی از شبکه های اجتماعی با پسری 21 ساله به نام «نوروز» آشنا شده بودم و تحت تاثیر هیجانات و عواطف دوران نوجوانی به جملات عاشقانه و احساسی او دل باختم تا جایی که به طور پنهانی با یکدیگر قرار ملاقات می گذاشتیم و گاهی در کنار ساحل دریای خزر با هم می نشستیم و درباره ازدواج سخن می گفتیم!«نوروز»با چرب زبانی و حرف های عاشقانه اش روح و قلبم را تسخیر کرده بود و من دیگر به هشدار ها و تهدید های پدر وکیلم گوش نمی دادم!

حالا دیگر«نوروز» همه زندگی من بود و گوشی تلفن تنها همدمی که هیچ گاه رهایش نمی کردم. حدود یک سال از این ماجرا می گذشت که پدرم متوجه ارتباط پنهانی من و نوروز شد و دوباره مرا تهدید کرد! از سوی دیگر پدرم در حال ازدواج با زن جوانی بود و من می دانستم او به خاطر آشنایی اش با «قانون» مرا به بهزیستی تحویل خواهد داد و این گونه بود که به پیشنهاد «نوروز» از خانه فرار کردم و با یکدیگر به مشهد آمدیم.

ارتباطم را با همه دوستان و اطرافیانم قطع کردم تا کسی محل اقامت ما را پیدا نکند. «نوروز» با آن که بیکار بود و شب ها از خانه بیرون می رفت اما اجاره منزل و دیگر مخارج را می پرداخت. چند بار دچار تردید شدم و خواستم به رشت بازگردم اما پدرم ازدواج کرده بود و می دانستم جایی درآن خانه ندارم! اما روزگذشته هنگامی که مورد ظن نیروهای کلانتری امام رضا(ع) در یکی از پارک های مشهد قرار گرفتیم، «نوروز» تلاش کرد تا از چنگ ماموران فرار کند ولی او محاصره شده بود و نیروهای انتظامی مرا نیز به همراه «نوروز» دستگیر کردند.

وقتی به کلانتری آمدم تازه فهمیدم که «نوروز» یک خلافکار حرفه ای است و سوابق زیادی مانند سرقت، شرب خمر، فرار از خدمت سربازی، اعتیاد و مسائل غیراخلاقی و روابط نامشروع دارد. با دیدن این سوابق که بر صفحه نمایشگر رایانه نقش بسته بود، دنیا دربرابر چشمانم تیره وتار شد و تازه متوجه شدم که هستی وآینده ام را تباه کرده ام اما ای کاش... ...

بررسی جرایم احتمالی «نوروز» در حالی با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ غلامعلی تیموری(رئیس کلانتری امام رضا(ع) مشهد) توسط نیروهای زبده تجسس آغاز شد که هیچ کس حاضر نشد سرپرستی دختر 16 ساله را بپذیرد و بدین ترتیب او با دستور مقام قضایی پس از انجام اقدامات مشاوره ای و روان شناختی، تحویل مرکز بهزیستی خواهد شد.

منبع خبر: تابناک

اخبار مرتبط: اشک های سرد دختر فراری!