فیلمسازانی که علاقه‌ای به فیلم‌های آپارتمانی ندارند!

فیلمسازانی که علاقه‌ای به فیلم‌های آپارتمانی ندارند!
خبرگزاری دانشجو

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، تاریخ سینمای ایران، مملو از آثاری است که جدا از هر اتفاق سینمایی، تنوع اقلیمی و فرهنگی کشور ما را نیز ثبت کرده است. هرچه بیشتر به گذشته می‌رویم، به تعداد فیلمسازهایی که به ثبت تصاویر تازه در سینما علاقه‌مند بودند، افزوده می‌شود. ناصر تقوایی، عباس کیارستمی، امیر نادری، کیانوش عیاری از جمله فیلمسازهای نه چندان دور ما هستند که در اغلب آثارشان با ثبت تصاویری بکر در جغرافیایی تازه، علاوه بر روایتی تاثیرگذار، اتفاق ویژه‌ای را در معرفی فرهنگ منطقه دیگری از کشورمان رقم زده‌اند.

اما افسوس که امروز، کمتر کارگردانی را می‌توان یافت که برای ساخت فیلم به خارج از آپارتمان و یا شهر خود برود. اکثر آثار معطوف به فضای شهری و آدم‌هایی است که بیش از هرچیز گرفتار تاثیر مدرنیته در زندگی خود شده‌اند و در عین حال نمی‌توانند خود را از قید و بندهای سنت رها کنند.

البته نباید فراموش کرد که در چنین شرایطی باز هم می‌توان آثاری را یافت که برای سینمای ایران، همچون لِنگه کفشی در بیابان، غنیمت به شمار می‌آیند. فیلمسازهایی که با وجود تمام مشکلات و موانعی که بر سر راهشان قرار دارد، به شهرهای دیگر رفته و با جسارتی مثال زدنی نه تنها داستانی تازه را برایمان روایت می‌کنند، بلکه سعی در ثبت تصاویری تازه در جغرافیایی بکر دارند.

رضا میرکریمی، خسرو معصومی، حمید نعمت‌الله، مانی حقیقی از جمله کارگردان‌های مطرحی هستند که در آثار خود به ثبت تصاویر تازه از شهرهای دیگر و فرهنگ اقوام مختلف علاقه نشان داده‌اند. اتفاقی که البته هرچه بیشتر مورد توجه قرار گیرد، بازهم کم است. اما باتوجه به اهمیتِ پرداختن به اقوام مختلف و تنوع اقلیمی در سینمای ایران، تلاش کردیم در این گزارش به معرفی فیلم‌ها و فیلمسازهای تقریبا جوانی بپردازیم که در یکی دو دهه اخیر به ساخت آثاری از این جنس پرداخته‌اند. زیرا آینده هر سینمایی وابسته به نگاه کارگردان‌های جوان آن است.

احسان عبدی‌پور؛ ثبت تصویری رویاگونه از بوشهر ...

اگرچه عبدی‌پور فعالیت سینمایی خود را از اواخر دهه ۸۰ آغاز کرده است اما مخاطبان سینما او را با فیلمی شناختند که سال ۹۱ ساخت. «تنهای تنهای تنها» با روایتِ داستانی تازه در بوشهر توجه بسیاری از سینمادوستان را جلب کرد و توانست پس از مدت‌ها، نگاه مخاطبان را به داستانی متفاوت در فضای خارج از شهر تهران معطوف کند.

این فیلم داستان پسربچه‌ای را روایت می‌کرد که قصد رفتن به سازمان ملل را دارد. پسر می‌خواهد نسبت به قانونی که او را از دوست خود دور می‌کند، اعتراض کند. به همین دلیل شاید بتوان گفت که «تنهای تنهای تنها» بیش از هر موضوع دیگری، ما را با رویای تازه‌ای آشنا کرد که امکان دیدنش روی پرده نقره‌ای پدید آمده بود؛ جذابیتی بصری از رویای کودکانه در شهری چون بوشهر.

فیلم‌های «پاپ» و «میجر» را می‌توان ادامه مسیرِ فیلمسازی معرفی کرد که حال همچون سفیر فرهنگی شهر بوشهر هم شناخته می‌شود. زیرا گرچه تا پیش از این، شناختی نسبی نسبت به مردم بوشهر و فرهنگ آنها وجود داشت اما بسیاری از مردم با آثار او، علایق مردم جنوب به موضوعاتی چون فوتبال، سینما و موسیقی را درک کرده‌اند.

امیرحسین عسگری؛ تصویر مردمانی متفاوت در دل جغرافیایی تازه

در روزگاری که فیلمسازی تبدیل به حرفه‌ای برای کسب درآمد بیشتر شده است، او چند سال یک بار به تولید اثری می‌پردازد که هرکدام با دیگری تفاوت‌هایی دارد. عسگری فیلمسازی را از نیمه دوم دهه ۸۰ آغاز کرد اما مخاطبان سینما او را با فیلم‌های «بدون مرز» و «برف آخر» به خاطر می‌آورند. در سال ۹۳ با فیلم «بدون مرز» تندیس بلورین جایزه ویژه هیات داوران بخش نگاه نو سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد و بعد از آن شش سال طول کشید تا فیلم بعدی‌اش؛ «برف آخر» را به انتها برساند.

فیلم «بدون مرز» او، جدا از داستانی که برای مخاطب روایت می‌کند، تصویر تازه‌ای از نقطه صفر مرزی را ثبت کرده است. این فیلم داستان پسری را روایت می‌کند که هر روز برای ماهی‌گیری به کشتی به گل نشسته‌ای در نقطه صفر مرزی پا می‌گذارد. پسر آنجا را به محلی برای آرامش خود تبدیل کرده است، اما حضور غریبه‌ای این آرامش برهم می‌زند ... .

فیلم «برف آخر» او نیز با روایت داستانی متفاوت در دل برف، تصویر تازه‌ای از فرهنگ مردم در شهرهای کوچک‌تر را به نمایش می‌گذارد. او با انتخاب شهرستانی در منطقه سردسیر کیاسر ساری، فضای سردی را تصویر می‌کند که مردمانش فرسنگ‌ها با آدم‌هایی که در پایتخت کشورمان می‌شناسیم، متفاوت هستند. عسگری در این فیلم با استفاده از نماد و نشانه‌های حیوانی، خوی افراد را توصیف کرده و اتفاقی تازه را در سینما رقم زده است.

گرچه فیلم «برف آخر» برنده سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیات داوران چهلمین جشنواره فیلم فجر شده است اما هنوز فرصت اکران عمومی در سینماهای کشور نصیبش نشده است.

صفی یزدانیان؛ رشتی که با او بیشتر شناختیم ...

او را بیشتر به عنوان منتقد مجله فیلم می‌شناختیم تا سال ۹۳ که فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» روی پرده نقره‌ای رفت و بسیاری از سینمادوستان را جذب خود کرد. صفی یزدانیان با روایتِ داستانی عاشقانه که سال‌ها در سینمای ایران سابقه نداشت، اتفاقی را رقم زد که هنوز در یادها باقی مانده است. تصاویری بکر از شهر رشت در کنار روایت داستانی عاشقانه که از سال‌ها قبل باقی مانده و به امروز رسیده، در کنار موسیقی متفاوت کریستف رضایی فیلمی را شکل داده که هرچه از آن می‌گذرد، مخاطبان بیشتری را با خود همراه می‌کند.

«در دنیای تو ساعت چند است؟» از جمله آثاری است که تصور ساختن آن در شهری به جز رشت هم امکان‌پذیر نیست. در واقع شهر رشت با داستان عاشقانه این اثر پیوند عجیبی دارد و از همین رو آن را به مخاطبان خود نیز منتقل می‌کند.

«ناگهان درخت» دومین فیلم صفی یزدانیان است که با فاصله ۴ سال از اولین فیلم او ساخته شد. این فیلم نیز با تصاویری از شهر رشت پیوند دارد و روایتی عاشقانه اما غمگین را به مخاطب خود منتقل می‌کند. اگرچه داستان «ناگهان درخت» به قدرت «در دنیای تو ساعت چند است؟» نیست اما کارگردانی صفی یزدانیان و ثبت تصاویری به غایت زیبا در این فیلم از نقاط قوت آن به شمار می‌آید.

نیکی کریمی؛ روایتی عاشقانه با «آتابای»

بازیگر شناخته شده سینمای ایران از مدت‌ها قبل، به فیلمسازی روی آورده بود اما پنجمین اثر او که روایتی عاشقانه در بستر شهرستان خوی بود، مورد توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان سینمای ایران قرار گرفت. «آتابای» درباره مردی میان‌سال به نام کاظم است که در روستای پیرکندی شهرستان خوی زندگی می‌کند. درگیری‌های گذشته و حال کاظم، مخاطبان را با داستانی جذاب مواجه کرده است که با تصاویری تازه روایت می‌شود.

نیکی کریمی بعد از این اثر هنوز خبر از تولید فیلمِ تازه‌ای نداده است اما احتمال دارد که باتوجه به موفقیت این فیلم، مجددا به روایت داستانی در جغرافیای تازه بپردازد.

ستاره اسکندری؛ روایت داستانی در سیستان و بلوچستان

یکی از بازیگران پرکار سینما و تئاتر ایران که با فعالیت در حرفه‌های دیگر، همیشه قدرت اجرایی خود را نیز به رخ کشیده است.

ستاره اسکندری در اولین فیلم بلند خود «خورشید آن ماه» به سراغ ساخت داستانی در سیستان و بلوچستان رفته است. این فیلم در حال حاضر اکران عمومی خود را آغاز کرده و هنوز نمی‌توان درباره مواجهه مخاطبان با آن سخن گفت اما باتوجه به عکس‌های منتشر شده از این اثر، می‌توان از خلق تصاویر بکر و تازه مطمئن بود.

همچنین پرداختن به فرهنگ سیستان و بلوچستان که در توضیحات این اثر روی آن تاکید شده، مسئله مهمی است که اگر در سینمای ایران مورد توجه بیشتری قرار گیرد، به رنگارنگی آثار کمک کرده و قطعا در جذب مخاطبان نیز اثر گذار خواهد بود.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: فیلمسازانی که علاقه‌ای به فیلم‌های آپارتمانی ندارند!