ابعاد روانی و درمانی پدیده‌ی اعتیاد/ صبا آلاله

    خانه  > slide, سایر گروهها  >  ابعاد روانی و درمانی پدیده‌ی اعتیاد/ صبا آلاله

  •  خبر اختصاصی
  •  تاریخ : ۱۴۰۲/۱۰/۱۲
  •  دسته : slide,سایر گروهها
  •   لینک کوتاه :
  •  کد خبر : 021012927
چاپ خبر

ابعاد روانی و درمانی پدیده‌ی اعتیاد/ صبا آلاله

ماهنامه خط صلح _ امروزه پدیده‌ی اعتیاد یکی از معضلات اساسی و عامل بروز بسیاری از آسیب‌های روانشناختی در جامعه است. در پی آن نیز آشفتگی و نابسامانی‌های فردی و اجتماعی که افراد را درگیر می‌کند به صورت فزاینده‌ای در روند رشدی آن‌ها تأثیرات منفی به جای می‌گذارد و اثرات بلند مدت شناختی و رفتاری برای افراد به همراه دارد. به همین دلیل است که این موضوع از بعد روانشناختی و آثار سوئی که دارد مهم و حائز اهمیت است.

اعتیاد امروزه ابعاد بسیار پیچیده‌ای پیدا کرده؛ ابعاد روانی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی که تمام زوایای آن می‌تواند آشفتگی‌‌هایی برای فرد و جامعه داشته باشد و سیستم باورها و ارزش‌های فردی-اجتماعی را مورد تهدید قرار دهد. البته باید این نکته را در هم در نظر داشت که تمام گروه‌های سنی به طور یکسان در معرض نیستند. به دلیل این‌که گروه نوجوانان و جوانان از تشخیص خطرات و آسیب‌های ناشی از آن ناآگاه هستند و یا بعضاً تخمینی برای گرفتار شدن خود در این مسیر ندارند، می‌توانند مسیر پرچالش‌تری را داشته باشند. یا از نگاه دیگر این‌که در این گروه به دلیل عدم رشد مغزی کامل نسبت به بزرگسالی و شرایط روانشناختی –مثل نیاز به استقلال و خودنمایی در محیط‌های خانواده و جامعه—، و از طرفی دیگر باورمندی بر آسیب‌ناپذیر بودن و توانایی بر کنترل و کنار آمدن شرایط خطرزا –که از ویژگی‌های بارز این گروه است—، این پدیده دشوارتر و پیچیده‌تر است. این پدیده‌ی زیستی-روانی-اجتماعی امروزه از بعد روانشناختی یکی از چالش‌ها و دغدغه‌مندی‌های خانواده است. البته شیوع رو به افزایش رفتارهای اعتیادی به ویژه سیگار، دخانیات، و مصرف الکل نیز این چالش را به جامعه کشانده است.

محیط‌های بیماری‌زا –که مواد به راحتی در آن‌جا در دسترس است— و شبکه‌ی اجتماعی دوستان –که حمایت‌کننده و مصرف‌کننده‌ی مواد هستند— ورود به این مسیر را پرمخاطره‌تر و پیچیده‌تر کرده است. مجموعه‌ای از عواملی نظیر طرد شدن و رها شدن از سمت دوستان، مدرسه و جامعه، عدم آشنایی افراد با مواد و اثرات سوء آن، درکی نادرست و غلط را به فرد از مصرف موادی نظیر سیگار، الکل یا حشیش می‌دهد. مشاهده، همانندسازی و تقلید از افرادی که شرایط اجتماعی بالایی دارند (برای مثال: هنرپیشه‌ها، خواننده‌ها، ورزشکاران و به طور کلی افراد مورد علاقه‌ی فرد)، عدم آموزش‌های لازم و متناسب با سن افراد از سمت خانواده و مدرسه، نداشتن انگیزه و امید به آینده و عدم احساس امنیت تحصیلی و شغلی در پی توسعه فقر نیز می‌تواند باعث گرایش به سمت اعتیاد در افراد –مخصوصاً جوانان— شود.

فاکتورهای بیان شده عوامل مهمی هستند که یک فرد دچار سوءمصرف مواد شود تا برای جبران محدودیت‌های اجتماعی بتواند جایگزینی پیدا کند. همان اندازه که مهم است فاکتورهای تهدیدکننده را بشناسیم، قدم بعدی شناسایی علائم و نشانه‌هایی است که مشخص می‌کند فردی دارای سوءمصرف مواد شده است.

عدم توانایی در تمرکز و حواس که پیامد آن افت عملکرد تحصیلی و شغلی است، تغییرات بارزی که در عادات فیزیکی و ظاهری فرد بروز می‌یابد، بی‌توجهی به ظاهر و نظافت شخصی، عدم توانایی در خوابیدن و غذا خوردن که به پرخوابی-کم‌خوابی و یا به پرخوری-کم‌خوری منتهی می‌شود، کناره‌گیری اجتماعی، بی‌تفاوتی نسبت به خانواده و انزوا طلبی و یا تغییراتی در روابط با دوستان و آشنایان در مقایسه با گذشته، تغییراتی در واکنش‌های روانی و خلق و خوی و تمایل به رفتارهای خشن، نابه‌هنجار و قانون‌شکنی از جمله مواردی هستند که می‌توان در فرد مشاهده کرد. البته قابل ذکر است که این علائم و نشانه‌ها قطعاً نمی‌تواند به صورت مشخص تأییدی بر اعتیاد فردی در خانواده باشد ولی به ما کمک می‎کند که به صورت سطحی از این تغییرات گذر نکنیم و آن‎ها را نادیده و ساده نپنداریم.

زمانی که خانواده با این نشانه‌ها و یا اعتیاد فرزندان روبه‌رو می‌شود، مجموعه‌ای از عواطف و احساسات ناخوشایند را تجربه می‌کند و همین احساسات یک سری آشفتگی‌های ذهنی و روانی را برای تک‌تک افراد خانواده به وجود می‌آورد که کل خانواده را تحت تأثیر قرار داده و گاه ما شاهد واکنش‌های تکانشی، رویکردهای غیرتخصصی یا طرد فرد درگیر با مواد از سمت خانواده هستیم. قابل درک است که در این شرایط خانواده دچار یک شوک روانی و آشفتگی فراگیر شود ولی مهم است که در برابر چنین شرایطی ما بتوانیم واکنش روانی درست و کارآمدی داشته باشیم. در این نقطه درک و شناخت شرایط، صادقانه و شفاف گفتگو کردن (بدون پنهان کاری) و کمک گرفتن از متخصصین این حوزه برای روبه‌رو شدن با این مسئله بسیار ارزشمند و کارساز خواهد بود.

هر فردی که در خانواده درگیر چنین مشکلی اساسی شود (چه والدین و یا فرزندان)،  باید بدانیم که با یک آسیب چندگانه‌ی خانوادگی و اجتماعی روبه‌رو هستیم؛ آسیبی که می‌تواند موقعیت و روان تک‌تک اعضای خانواده را درگیر کند.

افراد خانواده باید این شناسایی و آگاهی را داشته باشند که اگر فرزندان درگیر سوءمصرف مواد می‌شوند به دلیل اثبات استقلال و ارزشمندی خود برای خانواده و اجتماع است و یا جهت همانندسازی با گروه همسالان. پس واکنش ما به تخریب همسالان و انتخاب دوستان او می‌تواند نقش ما را کم‌رنگ‌تر جلوه دهد و راهکار نامناسبی برای مقابله با این پدیده‌ی سرتاسر آسیب‌زا است. اگر والدین درگیر آن شوند نابسامانی‌هایی که در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی است می‌تواند دلیل آن باشد. البته قرار نیست که مسئولیت فردی و یا فاکتورهای درونی و شخصی را نادیده بگیریم ولی به دلیل آشفتگی‌های گسترده‌ی درون جامعه، فاکتورهای تهدید‌کننده‌ی محیطی در اولویت ویژه‌تری قرار دارند.

 

واکنش‌های پذیرشی و حمایت‌گری، راهکارهای مناسب و موثرتری در برابر این پدیده هستند. از طرف دیگر، فرزندان به دلیل پویایی تکامل شخصیت و کشف ناشناخته‌های ذهنی و رفتاری، همیشه دنبال پاسخی برای این احساس کنجکاوگرانه‌ی خود هستند. خانواده باید بتواند با درک این ویژگی‌ها به صورت کاملاً صادقانه و شفاف و البته نه اغراق‌آمیز با آن‌ها گفتگو کند، زیرا رویکردهای تحقیرآمیز و واکنش‌های سرزنش‌بار می‌تواند تأثیر منفی و ناکارآمدی را به جای بگذارد. گاه خانواده به دلیل ترس ورود فرزند خود به دنیای مواد مخدر، سعی در تعاریف اغراق‌آمیزی از مواد و تأثیرات آن دارد اما همین عدم صداقت با فرزندان می‌تواند کنجکاوی آن‌ها را بیش‌تر تحریک کند.

در کنار این موارد تعارضات و مشکلات خانوادگی، درگیری‌های عاطفی همسران و جدایی‌ها نیز همبستگی بالایی در گرایش فرزندان ما به سمت اعتیاد دارد. این گروه سنی گاهی در واکنش‌های خود برای فرار از وقایع و شرایط نسبت به رویدادهای استرس‌زا، مثل مرگ عزیزان، بیماری‌های لاعلاج یکی از والدین و سوءاستفاده‌های ‌جنسی نیز می‎توانند مستعد استفاده از مواد شوند.

بعد از فرزندان، در بسیاری مواقع ما با اعتیاد یکی از والد یا هر دو والد هم روبه‌رو هستیم. در چنین شرایطی خانواده در یک آشفتگی فراگیر و با یک رویداد پر استرس روبه‌رو می‌شود، زیرا افرادی که باید فضای امن و حمایتی را فراهم کنند خود منشاء ناامنی و آشفتگی شده‌اند.

با توجه به این‌که ما اعتیاد و سوء مصرف مواد را پدیده‌ای می‌دانیم که چندین فاکتور و عامل در به وجود آمدن آن سهیم هستند، در مبحث درمان ترک اعتیاد نیز باید از درمان‌های چندتخصصی و رویکردهای متفاوت استفاده شود. درمان‌های روانشناختی، روانپزشکی، مددکاری، اجتماعی و رفاهی با همبستگی در کنار هم می‌توانند در درمان اعتیاد موثر باشند و نبود هر کدام از رویکردهای فوق می‌تواند در فرایند درمان و ترک، خلل و گسستگی ایجاد کند. با این حال، باتوجه به پیچیدگی پدیده‌ی اعتیاد و گاه استیصال خانواده و اطرافیان، در بسیاری از مواقع با غفلت از رویکردهای درمانی دیگر، تمام تمرکز برای ترک به یک سمت پیش می‌رود. یکی از این روش‌ها «کمپ‌های ترک اعتیاد» هستند که امروزه بسیار گسترش پیدا کرده‌اند. به همین دلیل تلاش می‌کنیم تمرکز بیش‌تری بر جزییات و اثرات ناکارآمد و آسیب‌زای این کمپ‌ها داشته باشیم.

شاید شما هم در پی شنیدن اخبار مربوط به حادثه‌ی ناگوار و دلخراش کمپ ترک اعتیاد « گام اول رهایی» در شهرستان لنگرود، آزرده‌خاطر شده باشید و از این‌که جان بیش از ۳۰ نفر به دلیل عدم برخورداری از کم‌ترین امکانات از دست رفت، احساسات ناخوشایندی را تجربه کرده باشید. ولی شاید این حادثه‌ی ناگوار تلنگری شود که این رویکرد در حوزه‌ی درمان اعتیاد –که چندین سال است بدون کم‌ترین نظارت و گاه بدون استفاده از متخصصین به کار خود ادامه می‌دهد— مورد بازنگری قرار گیرد و به طور کلی در ارزیابی و سنجش رویکردهای درمانی دقت نظر بیش‌تری صورت گیرد. درست است که رویکرد گروه‌درمانی و خانواده‌درمانی یکی از راهکارهای موثر برای درمان اعتیاد است ولی این رویکرد درمانی کاملاً تخصصی است و ویژگی‌های خاصی دارد.

چنین مراکزی باید توجه داشته باشند که درمان ترک اعتیاد، درمانی چندبعدی است و فرایندی کاملاً تخصصی دارد که باید برای کلیه‌ی جوانب و حمایت‌های اجتماعی-روانی برنامه‌ریزی موثر داشته باشد. زمانی‌که درمان ترک اعتیاد صرفاً با یک رویکرد درمانی و بدون توجه به رویکردهای دیگر پیش برود قطعاً راهی پرخطا و آسیب‌زا را انتخاب کرده، چون نه تنها نتیجه‌ی مطلوبی نخواهد داشت، بلکه ممکن است احساس یأس و ناامیدی از درمان را در فرد رشد دهد.

نقدهای بسیار اساسی به فرایندهای درمانی در کمپ‌های ترک اعتیاد است که روند درمان را تخریب و بی‌اثر می‌کند. بستری اجباری و بدون در نظر گرفتن تمایل و تصمیم شخصی، اثرگذاری روند درمان را کم‌رنگ‌تر و گاه حتی از بین می‌برد. چارچوب‌های رابطه‌ی بیمار و درمانگر در این مراکز معمولاً در حد بالایی نقض می‌شود. به همین دلیل توصیه می‌شود قبل از بستری بیمار، با رویکرد روانشناختی و مشاوره تلاش شود حدالامکان بیمار را در فرایند درمان و نظرخواهی بگذارند و با فضاسازی امن اثربخشی درمان را بهبود بخشند. این همه در حالیست که متأسفانه شاهد این هستیم افراد اغلب با اجبار خانواده و یا مراکز دولتی در این مراکز بستری می‌شوند.

نکته‌ی دیگری که اهمیت ویژه‌ای دارد، مناسب‌سازی مکانی و روانی این مراکز برای فرد بیمار است. فضاهای این کمپ‌ها متأسفانه فضای امن و مورد حمایتی نیست که این خود موجب نادیده گرفتن نیازهای روانی و فردی افراد خواهد شد. بستری تعداد زیادی افراد بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری، نه تنها بخش عمده‌ای از نیازهای روانی آن‌ها را نادیده می‌گیرد، بلکه ارتباطات بین فردی افراد را به چالش می‌کشاند و گاه رفتارهای پرخاشگرانه را در آن‌ها افزایش می‌دهد. هم‌چنین برخوردار نبودن از کادر چند تخصصی در بسیاری از این کمپ‌ها بین پروتکل‌های درمانی و درمان‌های به روز شکاف و فاصله به وجود آورده است. در این بین عدم حمایت و همراهی سازمان‌ها و نهادها برای جامعه‌پذیری افراد بیمار، ناهمگونی و اثربخشی منفی و معکوس بسیار بالایی در روند درمان و بهبودی افراد دارد. به علاوه، هزینه‌های بالای این کمپ‌ها نیز بار سنگینی را بر دوش خانواده می‌گذارد.

جهت جامعه‌پذیری افراد درگیر اعتیاد، مهارت‌آموزی یک رویکرد مهم و کاربردی است ولی در فضاهای ناامن این کمپ‌ها جایگاه فردی و اجتماعی بیمار در نظر گرفته نمی‌شود و این می‌تواند در نقش فعال و پویای بیماران اثر منفی به جای بگذارد. واقعیت این است که متأسفانه به دلایلی که بیان شد، کمپ‌های ترک اعتیاد تا به امروز نتوانسته‌اند اثربخشی موثر و کاربردی در ترک برای افراد بیمار داشته باشند.

در پایان لازم است به چند مهارت کاربردی که می‌تواند اثر بخشی برای پیشگیری از اعتیاد باشد، اشاره شود.

  • مهارت نه گفتن: افراد می‌آموزند چه انتخابی برایشان آسیب‌زا و یا دارای منفعت است (مهارت نه گفتن در قبال انتخاب‌های آسیب‌زا، نشانه‌ی قدرت است نه ضعف).
  • مهارت حل مسئله: افراد می‌آموزند که چطور چالش‌های پیش روی خود را به صورت واقعیت ببیند تا بتواند راهکار موثری برای آن بیابد.
  • مهارت‌های ارتباطی: افراد می‌آموزند که توانایی‌هایی کسب کنند که ارتباطات موثر و کارآمدتری برایشان داشته باشند.
  • مهارت‌های مقابله‌ای: افراد می‌آموزند که در برابر استرس‌ها و شرایط دشوار که متمرکز بر مسئله پیش آمده است با تمرکز بر تنظیم هیجانی، راه مناسب‌تری را انتخاب کنند.
  • مهارت‌های جرأت‌ورزی: افراد می‌آموزند که در روابط خود منفعل نبوده و به دیگران نیز اجازه ندهد خواسته و نیازهای غیرمعقول‌شان را در ذهن آن‌ها جای داده و برایشان تصمیم‌گیری کنند.

مطالب مرتـبط

    • گزارش تکمیلی؛ افزایش شمار اعدام شدگان در زندان بیرجند به ۹ تن
    • زندان اردبیل؛ حکم اعدام ۹ زندانی به اجرا درآمد
    • مشگین شهر؛ حکم اعدام دو زندانی به اجرا در آمد
    • دو زندانی در زندان های همدان و گرگان اعدام شدند
    • صدوپنجاه‌ودومین شماره از ماهنامه‌ی خط صلح منتشر شد

برچسب ها: اعتیاد خط صلح خط صلح 152 صبا آلاله کمپ ترک اعتیاد لنگرود ماهنامه خط صلح معتاد معتادان معضلات روانی مواد مخدر

بدون نظر

نظر بگذارید

منبع خبر: هرانا

اخبار مرتبط: ابعاد روانی و درمانی پدیده‌ی اعتیاد/ صبا آلاله