دنبال نمایش مهربانی حاجقاسم در کنار اقتدارش بودم
یکی از مستندهای مرتبط با عملیات والفجر که در آن با حاجقاسم سلیمانی گفتگو کرده، «شبی که توفان شد» و متأخرترین مستندی که با همراهی مکتب شهید سلیمانی در مراحل پایانی تدوین است، نام موقت «روزی روزگاری حاجقاسم» را دارد. از اینرو، در سالگرد شهادت حاجقاسم سلیمانی با این فیلمساز درباره مستند عیدوک و چگونگی آشناییاش با قاسم سلیمانی سؤال پرسیدیم که در ادامه از نظر میگذرانید.
چطور با شخصیت حاجقاسم آشنا شدید؟
آشنایی من با حاجقاسم از طریق دوبار مصاحبه اختصاصی با او بود. یک بار مربوط به عملیات والفجر ۸ بود که مستندی از درون همان مصاحبهها به نام «شبی که توفان شد» ساخته شد. این مستند در فضای مجازی هم پخش شده و مربوط به نقش شهید سلیمانی و لشکر ثارا... در عملیات والفجر ۸ است. در آن زمان ما به بهانه یک شهید و بهواسطه مادر این شهید به حضور حاجقاسم سلیمانی رسیدیم. قرار بود این مصاحبه یکربع ساعت باشد، اما یک ساعت و ۱۰ دقیقه شد. یکبار دیگر هم برای شهید زندی با حاجقاسم مصاحبه گرفتم که در آنجا به دلیل اینکه روال گفتگو را شناخته بود، فقط درباره شهید زندی صحبت کرد و به حاشیه نپرداخت.
چه تحقیقهایی برای ساخت مستند عیدوک داشتید؟
من از سال ۹۵ شروع به تحقیق درباره حاجقاسم سلیمانی کردم و پژوهشهایم بیشتر با افراد مثبت قصه بود؛ یعنی آدمهایی که در حوزه نظامی و امنیتی با عیدوک سروکار داشتند. عیدوک بامری با نام اصلی عید محمد بامری ضدقهرمان و حاجقاسم هم قهرمان قصه ماست. نام هر دو شخصیت قصه را از کودکی شنیده بودیم و برایم جالب بود عیدوک چطور در این سن توانسته در منطقه جنوب کرمان و منطقه ایرانشهر شرارتهایی ایجاد کند؟... موضوع جالب دیگر برایم این بود حاجقاسم چه دل دریایی داشت که دنبال برگرداندن عیدوک سر زندگیاش بوده است. در ابتدای مستند اشاره کردم که پدرومادرها با کاهش شرارتهای عیدوک کمتر داغ بچههای خود را ببینند.
چه سختیها و چالشهایی برای ساخت این مستند پشت سرگذاشتید؟
بعد از شهادت حاجقاسم، سراغ شخصیتهایی رفتم که با عیدوک رفاقت داشتند. یکی از آنها محمد کامرانی، شریک عیدوک و برادر یک شهید بود. به این ترتیب، بهتدریج سراغ شخصیتهای منفی و اشرار رفتم و با آنها تلفنی صحبت میکردم و یادداشت برمیداشتم تا اینکه به مرحله تولید فیلم رسیدم. وقتی میخواستم این فیلم را تولید کنم، دو مسأله بزرگ داشتم. همه این آدمها با من صحبت کرده بودند، اما دوست نداشتند جلوی دوربین بیایند. به عنوان مثال، یکی از آنها میگفت دوست ندارم بچههایم که سرکار میروند، پدرشان را بهعنوان اشرار بشناسند. در نهایت با آنها صحبت کردم که چیزی نیست و شما نمیتوانید زندگی قبلتان را که جزو اشرار بودید، از دولت یا کسی دیگر پنهان کنید. دولت به شما اماننامه داده است که شرارت نکنید و زندگی کنید و شما هم همین کار را کردید. خلاصه به هر شکلی آنها را راضی کردیم. دومین گروهی که مصاحبه با آنها سخت بود، افراد امنیتی بودند که راضی به مصاحبه تصویری نبودند. سه شخصیت فیلم مسائل امنیتی داشتند که تصویر یکی را از پشت سر گرفتیم، اما دو شخصیت دیگر گرچه به من اعتماد داشتند و مصاحبه کردند، اما تأکیدشان بر این بود که به هیچ عنوان از تصویرشان استفاده نشود. وقتی این حجم از مصاحبه صوت میشود، باید آرشیوی مابهازای آن پیدا کنید. بنابراین، هنگام شروع کار تنها یک فیلم داشتم و معضل بزرگم نداشتن آرشیو بود. گاهی بعد از مصاحبه با سردار یا مقام مسئولی درباره فیلمهای آن زمان سؤال میپرسیدم و میگفتند که مثلا سه فیلم روی VHS داریم، برو ببین تا بدانی به هدفت نزدیک است یا نه؟... از همین راه متوجه میشدم که نیمی از عملیات آورتین در این فیلمهاست و حجم بزرگی از آرشیو را بهتدریج از این راه بهدست آوردیم. روزی که کارمان را شروع کردیم، هیچ آرشیوی نداشتیم، اما هنگام پایان فیلم ۴۸ ساعت آرشیو داشتیم. من برای مابهازای تمام مصاحبههایم اینسرت گرفتم، اما وقتی آرشیو آمد، اینسرتها را کنار گذاشتم و ۸۵ درصد از آرشیوهای واقعی استفاده کردم. از مرحله پژوهش تا تولید حدود دوسال طول کشید تا ما عیدوک را بسازیم.
قبل از ساخت این مستند چه شناختی از حاجقاسم سلیمانی داشتید و بعد از ساخت به چه شناختی از او رسیدید؟
شخصیت حاجقاسم مصداق آیه ۲۹ سوره فتح «مُحَمَّدٌ رَسولُا... وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» که بر پیامبر (ص) نازل شده است؛ یعنی با کفار با شدت برخورد کنید، اما با کسانی که اسلحه خودشان را زمین میگذارند و تسلیم میشوند، با مهربانی برخورد کنید. من در فیلم عیدوک دنبال مهربانی حاجقاسم بودم که در بخشهایی از فیلم، گفتارش را خطاب به مادرزن عیدوک میگوید که شوهرت بدبخت شد و آورتین را هم باید خواب ببینی. در بخشهایی هم پیرمردی دستهایش را روی زمین گذاشته و به هم میساید و حاجقاسم به او میگوید پدرجان نگران نباش، اگر تفنگچی هم باشی، کاری با تو نداریم. میگوید پسرم را گرفتهاند و حاجقاسم جواب میدهد اگر آدمهای گناهکار و بیگناه را تشخیص دهیم، رهایشان میکنیم. من حدود ۱۰ سال است که تاریخ شفاهی جنگ را انجام میدهم و شخصیت حاجقاسم را از قبل میشناختم و برایم غریبه نبود، در هرجای دیگری سلاح داشته باشید، مجازات سنگین دارد، اما در این مستند، حاجقاسم با گروهی که سلاح داشتند، میخواست صحبت کند تا آنها را به زندگی برگرداند. حاجقاسم میگوید باید گذشته سیاه خود را جبران کنید. همین که فردی مثل عیدوک با این میزان شرارت تحت تأثیر حاجقاسم قرار بگیرد و خودش را تسلیم کند، خیلی تأثیرگذار است.عیدوک خیلی آدم مغروری بود، اما بشرهاش قابل اصلاح و ضدقهرمان جذابی بود. وقتی عیدوک از نزدیک حاجقاسم را دیده بود، نظرش را یک خبرنگار پرسید و گفته بود که انگار یک امامزاده را از نزدیک دیدم و ابهتش مرا گرفت.
من همیشه وقتی در بیتالزهرا ــ کرمان ــ بودم، حاجقاسم را از دور نگاه میکردم و زمانی که حرف میزد، دستش را خیلی زیبا تکان میداد. حاجقاسم وقتی چیزی مطابق میلش نبود، به ما نمیگفت، فقط نگاه جدیش برای ما کافی بود. بهعنوان مثال، در پلانی داشتم فیلم میگرفتم که برای شهیدی گریه میکرد، یک لحظه نگاهم کرد و از ترس دستم که در حال فیلمبرداری بود، شل شد، اما در عین حال همه چیزش دوستداشتنی بود.
چطور جوانان امروز میتوانند بزرگانی مانند حاجقاسم را الگوی خود قرار دهند؟
ما نباید از حاجقاسم الگوی فرازمینی و دستنیافتنی بسازیم. من در حال ساخت مستند ۸۰ دقیقهای از حاجقاسم با عنوان موقت روزی روزگاری حاجقاسم مربوط به مکتب شهید سلیمانی هستم که در حال تدوین است. این مستند شامل زندگی حاجقاسم از کودکی تا بزرگسالی است و اصلا در این مستند دنبال نشاندادن جنبههایی مانند تهجد یا نماز خواندن نبودم و بیشتر دنبال نمایش بخشهایی کمتر دیدهشده هستم. بهعنوان مثال، شیطنتهای حاجقاسم در کودکی یا فریادهایی که در میدان جنگ میزده را نشان دادم، اما در عین حال همه میدانیم که تأثیر لقمه حلال است که شخصیتی مانند حاجقاسم را خلق کرده، چرا که بهشدت روی مال حرام حساس بود. وقتی جوان امروز این جنبههای شخصیت حاجقاسم را ببیند، میگوید او که شبیه خود ماست.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: دنبال نمایش مهربانی حاجقاسم در کنار اقتدارش بودم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران