فقهای عادل، امینان پیامبران الهی هستند

حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم کلانتری در جلسه شصتم از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" که با موضوع بررسی مجموعه روایاتی که فقیهان و عالمان را «خلیفة رسول الله»، «امین پیامبران» و «حصن اسلام» دانسته اند، به سخن امام خمینی (ره) در خصوص ولایت فقیه، اشاره کرد و گفت: طبق فرموده حضرت امام (ره)، ولایت فقیه از موضوعات بدیهی است که تصور آن موجب تصدیق می‌شود و احتیاجی به دلیل و برهان ندارد، اما دست بدخواهان اسلام و تلاش دشمنان باعث شده است که این مسأله پنهان بماند، لذا ما باید برای اثبات آن، بحث و استدلال بیاوریم و به مخاطب مسلمان ارائه دهیم.

او ادامه داد: چهار کلیدواژه اصلی در بحث ولایت فقیه بیان شد؛ ولایت، انتصاب، مطلقه و فقیه. بسیاری از شبهات و ایرادات به این موضوع برمی گردد که افراد، معنیِ دقیق این چهار واژه را نمی‌دانند و در نتیجه، برداشت‌ها و استدلال‌های اشتباه صورت می‌پذیرد.

کلانتری گفت: حدود پنجاه درصد شبهات موجود در فضای عمومی، با تبیین دقیق این چهار واژه، پاسخ داده خواهد شد. پس از طرح برهان‌های عقلی، ادله قرآنی را مطرح کرده و وارد ادله روایی شدیم و تا امروز پنج دلیل روایی را به بحث نشستیم.

او ادامه داد: در این جلسه به بررسی مجموعه روایاتی که فقیهان و عالمان را «خلیفة رسول الله»، «امین پیامبران» و «حصن اسلام» یعنی نگهبان اسلام دانسته اند، می‌پردازیم. به دلیل این که مبنای بحث ما، نظریه ولایت فقیه امام خمینی (ره) در کتاب ولایت فقیه، کتاب البیع و کتاب المکاسب و کتاب الاجتهاد و التقلید است، لذا روایات ما ناظر بر همان روایاتی است که حضرت امام (ره) در مباحث ولایت فقیه مطرح کرده‌اند.

عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، گفت: در روایات، شأن ویژه‌ای برای فقهای اسلام مطرح کرده اند، که چنین شأنی برای دیگران وجود ندارد. البته این بدان معنا نیست که اطباء، صنعت گران و سایرین، بی ارزش قلمداد شوند. در اسلام، گاهی طبابت، واجب عینی است. صنعت گری و حتی مشاغل دیگر، گاهی، واجب عینی می‌شود. غسّالیِ اموات برای برخی افراد، واجب عینی است، اما توصیفاتی که در مورد فقه، فقاهت و فقیه مطرح شده است، نشان دهنده جایگاه ویژه عالمانِ دین در اسلام است.

کلانتری در ادامه به پاسخ به این شبهه که فقه و فقیه برگرفته از چیست و از کجا وارد شده است، پرداخت و گفت: همان‌طور که می‌دانیم قرآن «هُدًى لِلنَّاسِ» و قابل استفاده برای عموم مردم است و مانند مسیحیتِ کاتولیک‌ها نیست که معتقدند فقط افراد خاص می‌توانند کتاب مقدس را تفسیر کنند و سایر افراد نباید به آن نزدیک شوند؛ قرآن همه را به تدبر در آیاتش فراخوانده است. عده‌ای این شبهه را مطرح می‌کنند که در حالی که راه هدایت باز است، فقه از کجا آمده و لزوم وجود فقها برای چیست؟ در پاسخ باید گفت که ریشه تمام جهان بینی ها، احکام و دستورالعمل ها، اصول اخلاقی و ارزش‌های والای انسانی در قرآن است. بحث فقاهت نیز چنین است.

او در ادامه به آیه ۱۲۲ سوره مبارکه توبه، اشاره کرد و گفت: این آیه شریفه اصل مهمی را پایه ریزی کرده و جای هیچ شکی را باقی نگذاشته است. این سوره بار‌ها و بار‌ها مؤمان را به هجرت برای جهاد فی سبیل الله، تشویق و ترغیب می‌کند. 

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه تفقه در دین به معنای تخصص در دین است، گفت: تفقه در دین، یعنی انسان، نه عالِمِ در دین بلکه صاحب نظر باشد. انسان می‌تواند با مطالعه زیاد، عالِم باشد، اما برخی، بالاتر از عالمِ در دین، یعنی فقیهِ در دین هستند؛ بدین معنی که غیر از آگاهی‌های فراوان، صاحب نظر نیز هستند و می‌توانند از مسائل اسلام و مسائل جدید گره گشایی کنند.

کلانتری تشریح کرد: بر فرض ممکن است یک نفر، کتاب‌های فیزیک یا مکانیک را مطالعه کرده و اطلاعاتش فزونی یابد، اما فرد دیگر، متخصصِ در مکانیک است و می‌تواند نوآوری کرده و در صورت بروز بن بست، آن را باز کند. قرآن می‌فرماید باید متخصصِ در دین، و فقیهِ در دین شوید، که بالاتر از عالمِ در دین است. بنابراین، اساس فقاهت و شکل‌گرفتن جمعیتی به نام فقها در دین، از همین آیه قرآن نشأت گرفته است.

او به فقهای عصر پیامبر (ص) اشاره کرد و گفت: تاریخ اسلام را که می‌نگریم، افرادی را می‌بینیم که در عصر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان فقیه شناخته می‌شدند. از فقهای دوره اول اسلام، می‌توان به فقهای سبعه اشاره کرد. همچنین، امیرالمؤمنین (ع)، ابن عباس را به عنوان فقیه در دین معرفی کرد. 

 این استاد حوزه و دانشگاه گفت: در روایاتِ رسیده از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) جایگاه ویژه‌ای برای عالمان دین مطرح شده است، که به روشنی از نقش ویژه فقیهان و عالِمان پرهیزگار در میان مؤمنان و جامعه اسلامی پرده برمی دارند و شأن آنان را در هدایت مؤمنان و جامعه دینی به سمت اهداف الهی و ارزش‌های دینی، شأنی بی بدیل دانسته‌اند.

کلانتری با اشاره به اعتبار بالای روایات مرسله صدوق گفت: این روایت را شیخ صدوق در «معانی الاخبار» و «عیون اخبار الرضا» و «مَن لا یحضُره الفقیه» و پس از وی علامه مجلسی در کتاب شریف «بحارالانوار» و شیخ حر عاملی در «وسایل الشیعه» نقل کرده اند.

او گفت: مرسله یعنی روایتی که سند آن قطع شده است؛ به لحاظ سند، این روایت گرچه در شمار روایات مرسله قرار دارد، اما روایات مرسله صدوق در نگاه متخصصان فن دارای اعتبار و در حکم روایات مسند هستند؛ زیرا صدوق در اوج وثاقت است و در آغاز کتاب خود متذکر این نکته شده است که روایات نامعتبر و غیرقابل اعتماد را نقل نخواهد کرد. 

تولیت حرم مطهر، خاطرنشان کرد: در این روایت، پیامبر اکرم (ص)، عالمان دین را خلیفه خود معرفی و آنان را مشمول دعای خیر قرار داده است. جانشینی عالمان دین از پیامبر (ص)، جانشینی از وی در همه شئون و مسئولیت‌هایی است که آن حضرت از طرف خداوند بزرگ بر دوش داشته اند مگر آنچه با دلیل معتبر استثناء شده باشد. بی گمان مسئولیت اداره جامعه اسلامی یکی از شؤون الهی پیامبر (ص) بوده که جانشینان وی نیز بر اساس این روایت عهده دار آن مسئولیت خواهندبود. زمانی که پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید «اللهم ارحم خُلَفائی»، قطعاً «الذین یَأتُونَ مِن بَعدی یَروُون حدیثی و سنّتی» شامل راویانی که صرفاً نقل حدیث می‌کردند و توجهی به متن حدیث نداشتند و تدبری در مفهوم حدیث نداشتند و دارای تخصص نیز نبوده اند، نمی‌شود.

او ادامه داد: در همه عصر‌ها راویانی بوده اند که روایتی را نقل می‌کردند، اما مفهوم آن را نمی‌دانستند و یا راویانی که روایت را جعل می‌کردند و مسائل خلاف را در قالب روایتی از رسول الله (ص) نقل می‌کردند. از امیرالمؤمنین (ع) سؤال شد، چگونه است این روایاتی که ضد و نقیض بوده و با هم در تضاد است و از قول رسول الله (ص) بیان شده است؟ امام (ع) پاسخ دادند که روایات متفاوتند، برخی ناسخ، برخی منسوخ، برخی عام، برخی خاص، برخی مطلق و برخی مقیدند، برخی نیز مجعولند و راوی از خود، آن‌ها را جعل کرده است.

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به بیان نظر امام خمینی (ره) پیرامون مرسله صدوق پرداخت و گفت: حضرت امام (ره) این روایت را در شمار روایات مورد استناد در موضوع ولایت فقیه آورده اند و در چگونگی دلالت این روایت بر نصب فقیهان به اداره امور جامعه، توضیح مبسوطی دارند که بخشی از آن بدین قرار است: «جای تردید نیست که روایت «اللهم ارحم خلفایی» شامل راویان حدیثی که حکم کاتب را دارند، نمی‌شود؛ و یک کاتب و نویسنده نمی‌تواند خلیفه رسول اکرم (ص) باشد. منظور از «خلفاء» فقهای اسلامند. نشر و بسط احکام و تعلیم و تربیت مردم با فقهایی است که عادلند؛ زیرا اگر عادل نباشد، مثل قضاتی هستند که روایت بر ضد اسلام جعل کردند؛ مانند سمرة بن جُندب که بر ضد حضرت امیرالمومنین (ع) روایت جعل کرد؛ و اگر فقیه نباشند، نمی‌توانند بفهمند که فقه چیست و حکم اسلام کدام؛ و ممکن است هزاران روایت را نشر بدهند که از عُمّال ظلمه و آخوند‌های درباری در تعریف سلاطین جعل شده است.

عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، در ادامه به دومین روایتی که فقیهان و عالمان را حِصن اسلام دانسته، اشاره کرد و گفت: روایت دوم، روایت روایت علی بن ابی حمزه است؛ «علی بن ابی حمزه می‌گوید: شنیدم از امام موسی بن جعفر (ع) می‌فرمود:، چون مومن بمیرد فرشتگان و نقاطی از زمین که بر آن‌ها عبادت خدا کرده و در‌های آسمان که اعمالش از آن‌ها بالا می‌رفته بر او گریه می‌کنند و در اسلام رخنه‌ای پدید می‌آید که چیزی آن را سدّ نمی‌کند؛ زیرا مومنانِ فقیه، دژ‌های اسلامند، مانند دژ‌های اطراف شهر برای شهر.»

کلانتری تصریح کرد: واژه «حِصن» به معنای سدّ، دژ، خاکریز است. کلینی پیش از این روایت، روایت دیگری را از امام صادق علیه السلام بدین قرار آورده است: «إذا ماتَ المؤمنُ الفَقیهُ ثُلِمَ فی الإسلامِ ثُلمَةٌ لا یَسُدُّها شیءٌ». هرگاه مؤمنِ فقیه بمیرد، رخنه اى در اسلام پدید آید که هیچ چیز آن را نبندد.

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه روایت علی بن ابی حمزه، به صراحت از جایگاه فقهای اسلام سخن می‌گوید، گفت: این روایت، فقها را هم در حوزه نظری و هم در حوزه عملی، نگهبانان راستین اسلام معرفی می‌کند. بخش کوچکی از اسلام، احکام عبادی و بخش اعظم آن احکام اجتماعی، حکومت، اداره جامعه مسلمانان، قرارداد با کشور‌های مسلمان و غیرمسلمان، جنگ، صلح، جهاد و اجرای احکام و حدود الهی است؛ فردی که نگهبان اسلام می‌شود، همه این موارد را شامل می‌شود.

او گفت: فقهای اسلام به عنوان حِصن اسلام مطرح هستند و باید دارای جایگاهی باشند که بتوانند مقدمات نگهداری از اسلام را فراهم نمایند. یکی از آن‌ها تشکیل حکومت اسلامی است. جای تردیدی نیست که اگر قرار است اسلام به‌صورت همه جانبه حفظ شود، قطعاً باید یک حاکمیت اسلامی شکل بگیرد. این مقدمه باید وجود داشته باشد. اسلامی که در صحبت و کلام خلاصه می‌شود، با اسلام همه جانبه متفاوت است. اسلام عبارت از جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، قضاوت، حدود، دیات، دفاع، جنگ، صلح، تجارت، اقتصاد و صد‌ها موارد دیگر است، چرا که دین کامل الهی است. فقها که حافظ دین هستند، اگر بخواهند همه جانبه از اسلام محافظت کنند، بخشی از آن، تشکیل حکومت صالح و بر مبنای اسلام است و بدون آن نمی‌توانند حِصن اسلام باشند. این امر، در بستر تاریخ هم به اثبات رسیده است.

کلانتری ادامه داد: در طول دوران پس از غیبت کبری، فقها وجود داشته اند، اما چون حاکمیت همه جانبه بر اساس اسلام وجود نداشته است، تنها نامی از اسلام باقی مانده است. کشور‌های اسلامی از نظر تعداد فراوانند، اما در جایگاه نوکری کسانی هستند که قرآن از اطاعت آن‌ها نهی فرموده است. همگی زیر سلطه کفر به سر می‌برند. تنها در یک گوشه از جهان، ندای بریدن از سلطه کفار وجود دارد و آن، جمهوری اسلامی ایران است که حقیقتاً استقلال به تمام معنا بر آن حاکم است، زیرا بر مبنای حاکمیتِ فقیهِ عادل اداره می‌شود. این امر، علی رغم دست انداز‌هایی است که استکبار درست کرده است. اگر این همه موانع توسط دشمن ایجاد نشده بود، قطعاً وضعیت بسیار بهتر از این بود.

تولیت حرم مطهر در ادامه به سخن امام خمینی (ره) در تبیین مفاد روایت علی بن ابی حمزه اشاره کرد و گفت: حضرت امام (ره) می‌گویند: «اینکه فرموده اند: «فق‌ها حصون اسلامند» یعنی مکلفند اسلام را حفظ کنند و زمینه‌ای را فراهم آورند که بتوانند حافظ اسلام باشد؛ و این از اهم واجبات است؛ و از واجبات مطلق می‌باشد نه مشروط؛ و از جا‌هایی است که فقهای اسلام باید دنبالش بروند. حوزه‌های دینی باید به فکر باشند و خود را مجهز به تشکیلات و لوازم و قدرتی کنند که بتوانند اسلام را به تمام معنا نگهبانی کنند، همان گونه که خود رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) حافظ اسلام بودند و عقاید و احکام و نظامات اسلام را به تمام معنا حفظ می‌کردند.» 

کلانتری تصریح کرد: بر اساس این روایت، فقیه اگر بخواهد حِصن و دژ اسلام باشد، نیاز به قدرت دارد؛ و این قدرت چه در زمان گذشته و چه امروز، در سایه تشکیل حکومت به دست می‌آید و راهی جز این نیست. بدین معنی که فقیه باید در رأس حاکمیت و مبسوط الید باشد؛ و تنها در این صورت است که می‌تواند حِصن باشد. واجب مطلق در سخن امام (ره) یعنی واجبی که وجوب آن متوقف به هیچ شرطی نیست. یعنی به گردن اوست و نباید معطل کند. در مقابل، واجب مشروط است، یعنی آمدن وجوب، متکی به آمدن شرطی است. به عنوان مثال؛ وجوب حج، مشروط به وجود استطاعت است. واجب مطلق مانند این است که با گفتن الله اکبر اذان، نماز بر شما واجب می‌شود. امام خمینی (ره) تشکیل حکومت را واجب مطلق برشمردند، یعنی بدون معطلی فقیه باید کار خود را شروع کند.

عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، در ادامه به سومین روایتی که فقیهان را امینان پیامبران دانسته، اشاره کرد و گفت: روایت سوم، روایت سَکونی است.

استاد دانشگاه تهران گفت: اینکه پیامبر اکرم (ص) فقیهان را اُمناء پیامبران الهی معرفی می‌کنند بیانگر جایگاه ویژه‌ای است که فقیهان اسلام در جامعه اسلامی به خود اختصاص داده اند. این از امتیازاتی است که اسلام به فقها داده است. 

تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام خاطرنشان کرد: در سیره و سنت پیامبر (ص)، فقهای عادل هستند که حفظ اسلام و حفظ حدود و ثغور مرز‌های اسلام را عملیاتی می‌کنند. چون عادل و امینِ رُسل هستند، یعنی تلاش می‌کنند، ذره ذره‌ای که از پیامبران برای بشریت به جا مانده است، همه‌ی آن را به اجرا گذارند و دچار کاستی و فزونی نشود. اینان، امین احکام الهی هستند و حکومت و هر آنچه که مربوط به حاکمیت سیاسی است، بخشی از همین هاست. فقهای عادل، امینان پیامبران الهی هستند.

باشگاه خبرنگاران جوان فارس شیراز

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: فقهای عادل، امینان پیامبران الهی هستند