لوموند : تکثیر جبهه‌های جنگ ضعف‌های ارتش آمریکا را آشکار می‌کند

تبلیغ بازرگانی

مخالفت اخیر کنگرۀ آمریکا با اعطای ٦۱ میلیارد دلار کمک نظامی به اوکراین و اسرائیل – در حالی که دو کشور به عنوان متحدان آمریکا درگیر جنگ‌های جدّی هستند – به تنهایی گویای استمرار همین تمایل انزواطلبی است. ماه‌هاست که دولت‌های اوکراین و اسرائیل در انتظار کمک‌های نظامی آمریکا هستند و تأخیر در اعطای این کمک‌ها تردید دربارۀ توانایی آمریکا برای حفظ نقش خود در حل بحران‌ها و منازعات بین‌المللی را افزایش داده است. به همین خاطر به گفتۀ کارشناسان دستگاه نظامی آمریکا با یک بحران بزرگ راهبردی روبرو شده است.

 

دو اردو در سیاست دفاعی آمریکا

مسائل دفاعی همواره کنگرۀ آمریکا را به دو اردوی انزواطلبان – که امروز عمدتاً شامل جمهوری‌خواهان این کشور می‌شود – و مداخله‌جویان تقسیم کرده‌اند : انزواطلبان معتقدند که آمریکا باید به جای دخالت در امور جهان به فکر  صیانت از خود باشد، در حالی که مداخله‌جویان معتقدند که ارزش‌های بنیادین آمریکا وظیفۀ هدایت جهان را به این کشور تحمیل می‌کند.

از زمانی که جمهوری‌خواهان در ژانویه ٢٠٢٣ اکثریت کرسی‌های مجلس نمایندگان آمریکا را به دست آوردند عملاً توانسته‌اند دست و پای جو بایدن را در زمینۀ سیاست‌های دفاعی در پوست گردو بگذارند. برخی نمایندگان افراطی جمهوری‌خواه کمک نظامی به اوکراین و اسرائیل را به اتخاذ سیاستی سختگیرانه در قبال مهاجران از سوی دولت بایدن مشروط کرده‌اند. درست است که کنگره با بودجۀ نظامی بی سابقه به ارزش ۸۸٦ میلیارد دلار موافقت کرد (یعنی هفده برابر بودجۀ نظامی فرانسه در سال جاری)، اما بخش اعظم این بودجه صرف حفظ نیروهای کنونی ارتش آمریکا و مسابقۀ تسلیحاتی این کشور با چین برای پیشگیری از اشغال تایوان توسط پکن می‌شود.

 

افول نظریه "دو جنگ"

از زمان جنگ دوم جهانی که آمریکا در دو جبهه علیه آلمان نازی و ژاپن در اقیانوس آرام می‌جنگید، وزارت دفاع آمریکا امکان درگیری همزمان در چند جبهۀ نظامی را در راهبردهای خود مد نظر داشت، هر چند نظریه‌پردازان دولت آمریکا بر این اعتقاد بودند که ارتش این کشور هرگز با بیش از دو جنگ به طور همزمان رودررو نخواهد بود. تئوری "دو جنگ" از همین نظر سرچشمه می‌گیرد و استخوانبندی دستگاه نظامی آمریکا را، برغم تحولات آن، شکل داده است.

در دورۀ ریچارد نیکسون، وزارت دفاع آمریکا بر ظرفیت هدایت همزمان یک جنگ گسترده و یک منازعۀ منطقه‌ای تأکید می‌کرد. در دورۀ کلینتون این ظرفیت به هدایت همزمان دو منازعه (مثلاً در خلیج فارس و علیه کره شمالی) کاهش یافت و در دورۀ پس از یازدهم سپتامبر ارتش آمریکا عمدۀ تلاش و نیروی خود را صرف مقابله با تروریسم و جنگ‌های نامتقارن در عراق و افغانستان کرد.

با این حال، محدودیت های نظریۀ "دو جنگ" در دورۀ اوباما و با چرخش آمریکا به سوی اقیانوس هند و آرام آشکار شد. از این دوره سرمایه‌گذاری‌های نظامی گسترده‌ای برای مهار قدرت نظامی فزایندۀ چین صورت گرفت. بی دلیل نبود که جو بایدن برای پشتیبانی از این سرمایه‌گذاری‌ها کلیه نیروهای آمریکایی از افغانستان را در اوت ٢٠٢۱ خارج کرد، هر چند پیشتر دونالد ترامپ در مذاکره با طالبان دربارۀ خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان با آنان به توافق رسیده بود.

در واقع، از دورۀ اوباما که ۱۱٠ هزار نیروی آمریکایی را در سال ٢٠۱۱ از عراق خارج کرد، وزارت دفاع آمریکا نیز نظریۀ هدایت و پیروزی در دو جنگ همزمان را تدریجاً کنار گذاشت و رفته رفته به نظریۀ پیروزی در یک جنگ و پیشگیری از جنگی دیگر بر اساس قدرت بازدارندۀ خود روی آورد. این راهبرد در جنگ اوکراین عملاً به کار گرفته شد. از نظر آمریکا، کمک نظامی این کشور به اوکراین باید به تنهایی و به طور غیرمستقیم به شکست مسکو در جنگ بینجامد.

 

ارتش آمریکا و چالش تکثیر جبهه‌های جنگ

 

اما، مسئله این جاست که صحنه و سناریوهای نظامی در جهان در حال دگردیسی هستند . رقبای آمریکا (چین، کره شمالی، ایران و روسیه) بیش از پیش پیوندهای نظامی خود را توسعه می‌دهند. مسکو در جنگ علیه اوکراین از پهپادها و موشک‌های ایران و توپ‌های کره شمالی استفاده می‌کند و همزمان با پکن رزمایش‌های مشترک برگزار می‌کند. چین نیز متقابلاً پهپادهای رزمی خود را در اختیار نیروهای نیابتی ایران در خاورمیانه قرار می‌دهد و کره شمالی فن‌آوری‌های خود را در زمینۀ موشک‌های بالستیکی به جمهوری اسلامی می‌دهد.

در واقع از زمان جنگ اسرائیل با حماس در هفتم اکتبر گذشته، تکثیر جبهه‌های جنگ از سوی مخالفان آمریکا رو به افزایش است. از نگاه آمریکا، خطر و تهدید اصلی نه تشدید خشونت‌ها در غزه، بلکه وقوع جنگی منطقه‌ای در خاورمیانه حول محور جمهوری اسلامی ایران است.

در حالی که ارتش آمریکا از زمان اوباما خروج خود را از منطقه آغاز کرده بود، اکنون ناچار شده قوای خود را از نو به منطقه بازگردانده و مستقر کند. اما، این نیروها، دائماً آماج حملات ایران و نیروهای نیابتی‌ آن تحت عنوان "محور مقاومت" هستند.

در این حال، بحران خاورمیانه و تشدید آن در نتیجۀ جنگ اسرائیل با حماس فشار بر نیروی دریایی آمریکا را که نقشی مهم در راهبرد نظامی این کشور در مقابل چین دارد افزایش داده است. از اکتبر گذشته ارتش آمریکا برای محفاظت از اسرائیل بیش از بیست هزار تفنگدار، بیست ناو جنگی از جمله دو ناوهواپیمابر و زیردریایی‌های همراه آنها را در مدیترانه و خلیج فارس مستقر کرده است. این نیروها بعضاً تحت فشار نیروهای حوثی هستند که راهبرد تهاجمی و بی ثبات‌کننده‌ای را در دریای سرخ به اجرا گذاشته‌اند. حوثی‌ها به کمک ایران زرادخانۀ قدرتمندی تشکیل داده‌اند که قادر است بندر ایلات در اسرائیل و همچنین کشتی های تجاری و نظامی در منطقه را هدف قرار بدهند و تجارت جهانی از طریق کانال سوئز را مختل سازد.

تکثیر جبهه‌های جنگ در واقع چالشی بزرگ برای سازماندهی ارتش آمریکا است و دولت این کشور را با مشکلات میراث اوباما مبنی بر خروج آمریکا از خاورمیانه و مهار چین در اقیانوس هند و آرام روبرو کرده است.

در حالی که ارقام هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های ارتش آمریکا بی وقفه رو به فزونی است، مهمترین محور نیروی نظامی این کشور – نیروی دریایی - با مشکلات عدیده روبرو شده است. بر اساس تحقیقات هم‌اکنون حدود ٤٠ درصد ناوگان نیروی دریایی آمریکا قابل استفاده نیست. صنایع کشتی‌سازی آمریکا اکنون قادرند سالانه فقط دو ناوشکن، بین یک یا دو زیردریایی تولید کنند، در حالی که ساختن یک ناو هواپیمابر شش سال زمان می‌برد.

از سال ٢٠٢٠ نیروی دریایی چین از رقیب خود -نیروی دریایی آمریکا – قویاً پیشی گرفته است : چین هم‌اکنون دارای ٣٤٠ ناو جنگی است در حالی که شمار ناوهای جنگی نیروی دریایی آمریکا به ٣٠٠ فروند می‌رسد. به این مسئله باید کاهش کادر نظامی ارتش آمریکا را اضافه کرد. برای اولین بار بعد از سال ۱۹٤٠ شمار سربازان آمریکا به زیر یک میلیون و سیصدهزار نفر رسید. در واقع، ارتش آمریکا دورۀ حساسی را پشت سر می‌نهد و بازگشت احتمالی دونالد ترامپ به کاخ سفید ارتش آمریکا را وارد دوره‌ای ناشناخته خواهد کرد.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

آبونه شوید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

منبع خبر: آر اف آی

اخبار مرتبط: لوموند : تکثیر جبهه‌های جنگ ضعف‌های ارتش آمریکا را آشکار می‌کند