سازمان‌های سکولار در بلوچستان

سازمان‌یابی سیاسی و اجتماعی در بلوچستان ایران به‌ویژه پس از تاسیس جمهوری اسلامی و سرکوب نیروهای سکولار تا حد زیادی به سلسله‌مراتب مذهبی و گروه‌های جهادی گره خورد. البته از سویی مطالبات سکولار همچون حق بر زبان مادری یا مطالبات ملی مثل خواست درجاتی از خودگردانی از همان ابتدا به ادبیات مراجع سازمان‌یابی مذهبی در بلوچستان راه یافت.

عبدالعزیز ملازاده، موسس مجموعه‌ی «مکی» در سال ۱۳۵۸ در مصاحبه با روزنامه آیندگان درمورد خواست خودگردانی طرح کرد: « ما تجزیه‌طلب نیستیم. هدف ما این است که ببینیم بلوچ‌ها در زمینه‌های فرهنگی و سیاسی به جای آن‌که مجبور باشند تصمیم‌گیری‌های تهران را بپذیرند خود تصمیم می‌گیرند. ما می‌خواهیم برای خودمان استاندار، فرماندار و مقامات اداری (البته نه مقامات نظامی) تعیین کنیم. منظور بلوچ‌ها از خودگردانی این است».

این ادبیات که ته‌نشست مطالبات ملی سازمان‌های سکولار بلوچ بود در ادامه در بیان سازمان جندالله و سپس جیش‌العدل هم راه یافت، به‌نحوی که سازمان جیش‌العدل به‌عنوان یک گروه جهادی رسماً از فدرالیسم برای ساختار سیاسی ایران حمایت کرد. جاگرفتن مطالبات ملی در بیان سلسله مراتب مذهبی و گروه‌های جهادی بلوچستان قبل از هرچیز نشان از جدیت این مطالبات در بین توده‌ی مردم دارد که موجب می‌شود این مطالبات همچون وصله‌ای ناچسب و خارج از انسجام ایدئولوژیک سازمان‌ها و مراجع مذهبی و با هدف جذب پشتوانه‌ی اجتماعی در بیان آن‌ها نمود یابد. این مطالبات اما پیش از تثبیت قدرت سلسله‌مراتب مذهبی و تشکیل گروه‌های جهادی در بلوچستان از جانب افراد، حلقه‌ها و سازمان‌های سکولار طرح شدند.

از هشتم مهر ۱۴۰۱ که به جمعه خونین زاهدان شهره شد، زاهدان و چند شهر دیگر در جغرافیای بلوچستان صحنه اعتراض‌هایی پیوسته بوده و هستند. تاکید رسانه‌ها در بازنمایی اعتراض‌ها در بلوچستان بیشتر بر نقش مدرسه مکی و تضاد اسلام شیعه و سنی در ایران بوده است. زمانه تلاش دارد در سلسله مقالاتی به هم پیوسته از خلال بررسی اعتراض‌هایی که از جمعه خونین آغاز شد به «تاریخ» و گذشته سرزمین بلوچستان بازگردد تا جریان‌های مقاومت در این سرزمین و همزمان جایگاه «مولوی»ها را بررسی کند. این پنجمین بخش از این مجموعه مقالات است که نگاهی دارد به شکل‌گیری سازمان‌های سکولار در بلوچستان

از سال ۱۳۴۳ «جبهه‌ی آزادیبخش بلوچستان» تاسیس شد و استراتژی این سازمان بر استقلال بلوچستان بنا نهاده شد. در واکنش به شکل‌گیری این جبهه و کسب خودمختاری از جانب بلوچ‌ها در کشور پاکستان، پهلوی دوم وادار به انجام برخی اقدامات توسعه‌ای در بلوچستان ایران شد. جبهه‌ی آزادیبخش بلوچستان که موثرترین سازمان‌یابی مدرن بلوچ‌ها قبل از ۵۷ بود، از سال ۵۳ با امضای توافقنامه بین عراق و ایران پشتیبانی خارجی خود را از دست داد و برخی رهبرانش با رفتن از بغداد به کشورهای حوزه خلیج، به‌دست ساواک ترور شدند. رئیس سازمان نیز به زندان افتاد و درنتیجه این جبهه تا سال ۵۷ پویایی خود را در جامعه بلوچ از دست داد. با سقوط پهلوی و آزادی بازمانده‌های سازمان از زندان، آن‌ها به مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی پرداختند و توسط پاسداران کشته شدند.

سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان

اما در عین‌حال در فضای بازی که پس از فروپاشی رژیم پهلوی ایجاد شد، سازمان‌های مختلف سکولار با پیگیری مطالبات ملی بلوچ شکل گرفتند؛ از جمله‌ی آن‌ها «سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان» بود که شامل ائتلافی از چند گروه و سازمان مختلف از جمله «کانون فرهنگی و سیاسی خلق بلوچ» (مربوط به چریک‌های فدایی)، یک سازمان جوانان نماینده‌ی دانشجویان ناسیونالیست با گرایش‌های سوسیالیستی، «نبرد بلوچ» شاخه‌ی سازمان پیکار در بلوچستان و «بامی استار» (ستاره‌ی سرخ وابسته به سازمان فداییان) می‌شد.

این سازمان رفراندوم قانون اساسی را تحریم کرد و هواداران و اعضای آن در آذر ۵۸ برخی صندوق‌های رای در بلوچستان را به آتش کشیدند. سازمان بر حق خود مختاری و نه استقلال تاکید می‌کرد و موضع آن بر ضد مولوی‌ها، استقبال توده‌ای از این سازمان را کاهش داد. اما پس از طرح پیش‌نویس قانون اساسی و رسمی‌شدن مذهب شیعه و زبان فارسی و بی‌اعتنایی این پیش‌نویس به حقوق ملی، در عمل بخشی از دیگر معترضان برای بازه‌ای به سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان نزدیک شدند.

سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان یکی از مهم‌ترین سازمان‌های سکولار بلوچ پس از سقوط حکومت پهلوی بود که در آغاز دهه‌ی شصت با سرکوبی شدید و گسترده از هم پاشید. تا سال ۶۱ حدود سه هزار بلوچ عموماً به اتهام «ارتباط با جنبش جدایی‌‌طلب بلوچ» به‌ پاکستان پناهنده شدند، در حالی که ۴هزار نفر دیگر در زندان‌های زاهدان بودند و تعداد کمی نیز پناهنده اروپا شدند. آن‌ها اکثراً وابسته به سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان بودند و تعداد کمتری نیز از مولوی‌ها و اعضای حزب اتحاد مسلمین بودند که از این حزب جدا شده بودند و بعدا در پاکستان علیه سازشکاری عبدالعزیز ملازاده با جمهوری اسلامی، اعلام موضع کردند.

به‌جز سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان، شاخه‌های محلی سازمان‌های سراسری دیگر همچون سازمان مجاهدین خلق، سازمان چریک‌های فدایی خلق و دیگر سازمان‌ها در این زمان در بلوچستان فعال بودند که با سرکوب آن‌ها جمهوری اسلامی استقرار یافت.

بازماندگان سرکوب‌های وسیع بلوچستان تا آغاز دهه‌ی شصت، در ابتدا به هسته‌ای پیوستند که در سال ۱۳۶۲ با نام حزب «راجی زرمبش» رسماً تاسیس شد و همچون حزب دموکرات کردستان شعار «آزادی برای ایران و خودمختاری برای بلوچستان» را شعار استراتژیک خود قرار داد؛ پایگاه اصلی این سازمان در ادامه مجبور به تبعید به خارج ایران شد. ‌

انجمن جوانان صدای عدالت

در سال ۱۳۸۱ زمانی که در دوره‌ی اصلاحات تشکیل سازمان‌های مردم‌نهاد (NGO ها) رشد کرده بود یعقوب مهرنهاد روزنامه‌نگار و فعال مدنی بلوچ مجوز انجمنی به نام «انجمن جوانان صدای عدالت» را از سازمان ملی جوانان گرفت. این انجمن فعالیت‌هایی در راستای رفع تبعیض و آموزش زنان و کودکان بلوچ انجام می‌داد و به‌سرعت با استقبال مردمی در بلوچستان مواجه شد. انجمن جوانان صدای عدالت همچنین نشست‌های سالیانه‌ی پرسش و پاسخ با مسئولان استانی را برگزار می‌کرد.

https://www.radiozamaneh.com/778112/

در اردیبهشت ۱۳۸۶ پس از برگزاری یک نشست پرسش و پاسخ، یعقوب مهرنهاد و چندین نفر دیگر از اعضای این انجمن بازداشت شدند. طی چندماه بعد از آن مهرنهاد به اتهام محاربه و فساد فی‌الارض حکم اعدام دریافت کرد. نظام قضایی جمهوری اسلامی اتهام او را همکاری با جندالله، دیدار با عبدالمالک ریگی و افرادی از احزاب دیگر اپوزیسیون بلوچ عنوان کرد. مهرنهاد در مرداد ۱۳۸۷ اعدام شد و انجمن جوانان صدای عدالت که در این مدت با تعقیب امنیتی قضایی مواجه شده بود فروپاشید.

سازمان‌های خارج از کشور

در سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) برخی بازماندگان سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان و جداشدگان از راجی زرمبش بنیان حزب مردم بلوچستان (استمان گل) را نهادند. این حزب در خارج کشور تاسیس شد و بر سکولاریسم و فدرالیسم متکی بر نظام پارلمانتاریستی برای ایران تاکید می‌کند. حزب «استمان گل» اگرچه در مواضع خود در طول زمان به سلسله‌مراتب مذهبی و مولوی عبدالحمید موضع انتقادی داشته اما در طول اعتراضات بلوچستان از مهر ۱۴۰۱ به دفاع از مواضع عبدالحمید پرداخته و با تفسیری سکولار از مباحث او در تلویزیون‌های جریان اصلی، بر این نکته تاکید داشته که عبدالحمید در حال حاضر خواست مردم بلوچستان را بیان می‌کند. این حزب از تظاهرات مسالمت‌آمیز درمقابل عملیات مسلحانه دفاع می‌کند و علیه عملیات‌های جیش‌العدل موضع می‌گیرد.

در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) در لندن عبدالستار دوشوکی جبهه‌ی متحد بلوچستان را بنیان گذاشت که این جبهه‌ نیز پیگیر فدرالیسم و سکولاریسم است. دوشوکی که در سال ۵۶ انجمن بلوچ‌های مقیم مرکز را در تهران تاسیس کرد و پس از تاسیس جمهوری اسلامی در دهه‌ی شصت شمسی مجبور به ترک ایران شد در لندن مرکز مطالعات بلوچستان را نیز بنیان گذاشت.

https://www.radiozamaneh.com/783754

در سال ۱۳۹۲ یعنی چندسال پس از خروج حبیب‌الله سربازی بلوچ از ایران پس از دوره‌ای بازداشت، کمپین فعالین بلوچ بنیان‌گذاری شد. در سایت این کمپین درباره‌ی فعالیت‌هایش می‌خوانیم: «با توجه به نبود سازمان های مردمی و حقوقی فعال و یا مستقل برای “بلوچستان ایران” و “مردم بلوچ در ایران” و با در نظر گرفتن نیاز جامعه بلوچ برای داشتن یک سازمان حقوقی و آموزشگاهی برای تقویت جامعه مدنی و ایجاد اتحاد در بین اقشار مختلف جامعه منجمله فعالین حوزه‌های مختلف ملی ، مذهبی، سیاسی، فرهنگی و همچنین با در نظر گرفتن فضای امنیتی حاکم بر بلوچستان و وجود فضای سنگین سانسور اخبار و گزارش‌های نقض حقوق مردم بلوچ؛ به منظور نقش آفرینی هر چه بیشتر در زمینه‌های مذکور و رساندن پیام اتحاد و همدلی به مردم و فعالان بلوچ “کمپین فعالین بلوچ” در قالب سازمانی مردم نهاد، حقوق بشری و آموزشی در تاریخ دوشنبه ۱-مهرماه-۱۳۹۲ برابر با ۲۳- سبتامبر-۲۰۱۳ توسط حبیب الله سربازی تاسیس گردید.»

همچنین اهداف این کمپین دفاع از حقوق مردم بلوچ اعم از حقوق ملی، مذهبی، سیاسی و فرهنگی، تقویت جامعه مدنی بلوچستان، آموزش حقوق بشر، و حقوق شهروندی، استخراج اخبار و گزارش‌ها، مستندسازی و اطلاع‌رسانی درباره آن‌ها با استفاده از شیوه‌های مختلف رسانه‌ای ذکر شده است.

به سمت سازماندهی گسترده

چند سال بعد یعنی همزمان با شکل‌گیری اعتراضات دی‌ماه ۱۳۹۶ در ایران، سازمان هماهنگی اعتراضات بلوچستان (سهاب) توسط حبیب‌الله سربازی تاسیس شد. سهاب توانست طی چندسال پوشش مناسبی از اخبار داخل بلوچستان داشته باشد و نشر اخبار دست اول نشان‌دهنده‌ی سطحی از اعتماد معترضین بلوچ از داخل ایران به این مجموعه بوده است. در اعتراضات ۱۴۰۱ نیز این مجموعه اقدام به انتشار فراخوان‌هایی در جهت ترغیب بیشتر به اعتراضات پس از جمعه‌ی خونین نمود.

این مجموعه، رسانه‌های پراکنده‌ی دیگری همچون رصد‌ بلوچستان را هم به جز کانال‌های رسمی سهاب دارد. طی سال‌های فعالیت، مجموعه‌ی سهاب در رسانه‌ای کردن نام بازداشت‌شدگان بلوچ و حمایت از آن‌ها، تلاش برای گسترش گفتمان ملی‌گرایی بلوچ و و بالا بردن آگاهی حول مطالبات ملی و تلاش برای گسترش اعتراضات مسالمت‌آمیز و‌ مدنی بلوچ داشته است.

این مجموعه، رویکرد انتقادی به سلسله‌مراتب مذهبی در بلوچستان و اقتدار مولوی‌ها نداشته است و مسایل حول آن‌ها را پوشش خبری حمایتی داده است.

از سال ۱۳۹۹ و پس از انباشت تجربه‌ی کمپین فعالین بلوچ و سهاب، حزب راجی تپاکی (همبستگی ملی بلوچستان) به دبیرکلی حبیب‌الله سربازی اعلام موجودیت کرد. این حزب استراتژی خود را بر پایان‌دادن به استعمار و احیای دولت ملی در بلوچستان بر اساس حق تعیین سرنوشت ملت‌ها قرار داده است که طبق اظهار نظر دبیر‌کل این حزب نسبت به تحقق فدارلیسم یا استقلال گشوده است.

در فروردین ۱۴۰۰ هم «شورای همکاری بلوچستان» در خارج از ایران اعلام وجود کرد که اهداف خود را هماهنگی بیشتر فعالان و احزاب مخالف بلوچ برای مقابله با طرح‌های استعماری جمهوری اسلامی از جمله طرح تقسیم استان سیستان و بلوچستان، طرح تصاحب سواحل بلوچستان، طرح رزاق و در کل مقابله با سیاست‌هایی از جانب حکومت که منجر به هویت‌زدایی از مردم بلوچ، تغییر بافت جمعیتی و تبعیض علیه آنان می‌شود ذکر کرده‌اند.

وجه مشترک همه‌ی این احزاب و سازمان‌ها این است که به‌دلیل شدت سرکوب در داخل ایران یا مجبور به انتقال به خارج کشور شده‌اند یا از ابتدا در خارج از کشور شکل گرفته‌اند. از این رو ارتباط مستقیم آن‌ها با جامعه‌ی بلوچ بغرنج بوده است. این احزاب در طول زمان گرچه تلاش بر ارتباط با جامعه‌ی بلوچ داشته‌اند اما به دلیل سطح دسترسی پایین دایره‌ی اثرگذاری آن‌ها فراتر از سطح نخبگانی نرفته است. البته این شرایط به مرور از دهه‌ی هشتاد و به‌ویژه از دهه‌ی نود شمسی با گسترش شبکه‌های اجتماعی تغییر کرده و ‌آگاهی‌بخشی‌ها، خبررسانی‌ها و فعالیت‌های مختلف در رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی در رابطه با نسل جوانان بلوچ که به این شبکه‌ها دسترسی دارند امکان اثرگذاری گفتمانی را در سطحی کلی بالاتر برده است؛ به‌نحوی که این اثرها در برخی شعارهای معترضان در سال ۱۴۰۱ که سمت‌و‌سویی سکولار داشت و مطالبات و اتحاد حول مساله‌ی ملی را هدف می‌گرفت نمود داشت.

در کنار این سازمان‌ها، باید سال‌های سال مبارزه‌ی روزمره‌ی زنان در بلوچستان دیده شود که در نهایت با اعتراضات ۱۴۰۱ به تشکیل هسته‌ها و سازمان‌های مستقل زنان بلوچستان انجامیده است و تاریخچه‌ی آن در مجالی دیگر مورد بحث قرار می‌گیرد.

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: سازمان‌های سکولار در بلوچستان