رئیسی برای پذیرش این مسئولیت آمادگی نداشت و برنامهریزی نکرده بود
سعید محمد، فرمانده پیشین قرارگاه خاتم الانبیاء، دبیر پیشین شورایعالی مناطق آزاد و کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ میگوید؛ «به جرأت میگویم فضاسازیها علیه من در انتخابات ۱۴۰۰ بخاطر پیگیری پرونده فساد بود.»
نام «سعید محمد» زمانی بیشتر بر سر زبانها افتاد که از جایگاه کارشناس فنی پرونده هولدینگ یاس، یکی از بزرگترین فسادها را افشا کرد، افشاگری که گویا برای او کم هزینه هم نبوده است و حالا صریحا و با جرأت میگوید همانها که پا روی دُم شان گذاشته بود در انتخابات ۱۴۰۰ با فضاسازی علیه او زمینه ردصلاحیتش را فراهم کردند.
اصرارش بر فراجناحی بودن است و تاکید بر تحول دارد تا آنجا که میگوید موج «بانیان وضع موجود» پوست خربزهای زیر پای رئیسی بود که در نتیجه آن بسیاری از نیروهای متخصص و نخبه را حذف کرد.
«دخالت قالیباف» در ماجرای وزیر نشدنش را ۱۰۰ درصد و قطعی میداند و از روزهایی روایت میکند که در دبیری شورای عالی مناطق آزاد بسیار از سوی برخی نمایندگان آزار دید، روزهایی که مجلس با برخی تصمیماتش باعث کوچ سرمایه گذاران شد و البته فشارهایی که در نهایت منجر به برکناری اش از این سمت شد.
فرمانده پیشین قرارگاه خاتم الانبیاء و دبیر پیشین شورایعالی مناطق آزاد، تیم اقتصادی دولت را هماهنگ نمیداند و میگوید رئیسی برای پذیرش این مسئولیت آمادگی نداشت. او که تاکید دارد حاضر نیست مسئولیتی دیگر در دولتی با این نحوه مدیریت را قبول کند در پاسخ به این سوال که آیا برنامه ریزی برای انتخابات ۱۴۰۴ را آغاز کرده است گفت «فعلا برنامهای برای انتخابات ۱۴۰۴ ندارم.»
مشروح گفتگو با سعید محمد، دبیر پیشین شورای عالی مناطق آزاد را بخوانید؛
آقای سعید محمد! بعد از فاصله گرفتن شما از دولت، دورهای کم خبر و آرامی از شما داشتیم، اما اخیرا برخی توییتها و اظهارات شما که کم و بیش رنگ و بوی انتقادی هم دارند، گمانهزنیهایی ایجاد کردهاست که آقای سعید محمد بعد از یک ریکاوریِ سیاسی در حال استارت زدن یک برنامه ریزی سیاسی جدید است، مثلا کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۴، پاسخ شما به این گمانه زنیها چیست؟
من بعد از اینکه از دولت جدا شدم، احساس نیاز نمیکردم که ورودی به فضای سیاسی داشته باشم، همیشه خودم را سرباز مردم و انقلاب میدانم و هرجا احساس کنم نیاز است حضور داشته باشم سعی میکنم ورود کنم، مردم هم به من لطف داشتند و همانطور که شاهد بودید درسال ۱۴۰۰ وقتی به عرصه انتخابات وارد شدم علیرغم این که اولین بار بود که به عرصه سیاسی ورود پیدا میکردم، اما اقبال خوبی صورت گرفت، من برای اینکه این دین را ادا کنم هر کجا احساس نیاز باشد سعی میکنم ورود پیدا کنم.
قدرت طلب نیستم، میخواهم مردم را آگاه کنم
قدرتطلب هم نیستم و هدف خاصی را دنبال نمیکنم، اما حقیقتش حالا که به انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک میشویم، با برآوردی که من از صفبندی و جناحبندیهای سیاسی داشتهام متوجه شدم که مجددا همان حرفهای قدیمی بدون آسیبشناسی و بدون بررسی عدم موفقیت جریانات سیاسی در کشور در حال تکرار است.
کسانیکه امروز برای مجلس شورای اسلامی در حال علم بلند کردن هستند همان کسانیاند که بارها و بارها در بوته آزمایش و درمقابل مردم قرار گرفتهاند و مردم خروجی کارهایشان را دیدهاند که عملا چیزی غیر از ناکارآمدی نبوده و نباید دوباره مردم در چاه مجددی بیفتند.
همانطور که عرض کردم، چون هدفم سربازیِ مردم است، مجددا ورود پیدا کردم، اما نه برای خودم، چون من اصلا کاندید نیستم و ثبتنام هم نکردهام، اما میخواهم تا آنجا که قدرت تشخیص خودم است به گونهای مردم را آگاه کنم تا درست انتخاب کنند.
کشور دچار شعار زدگی شده است، شعارهای بی عمل
در بیانات رهبری هم دیدیم که ایشان چندین بار تاکید کردند و گفتند «راه تحول در کشوراز همین انتخابات خصوصا مجلس شورای اسلامی است» مجلس امروز درشرایط کشورما بسیار اثرگذار است به این دلیل که هرچند میگوییم قوا مستقلاند، اما عملا اینطور نیست؛ یعنی مجلس در دولت دخالت صریحی میکند و گاهی هم میبینیم که دولتها هم در نحوه انتخابات مجلس دخالت میکنند که این هم مذموم است و دخالت قوا در کار یکدیگر است.
همه شعار میدهند که نباید دخالتی در کار قوا صورت گیرد، اما متاسفانه میبینیم که این اتفاق رخ میدهد و مربوط به یک دولت خاص یا مجلس خاص نیست و تقریبا در همه ادوار چنین اتفاقی رخ دادهاست پس مردم باید درست انتخاب کنند و نباید فقط به این لیستها بسنده کنند و بگویند گروهی آمده و شعاری و لیستی هم داده است.
درحال حاضر کشورما پر از شعارهای بیعمل است، کشور دچار شعارزدگی شده به همین دلیل وقتی نگاه میکنیم میبینیم که تاحدود زیادی مردم و خصوصا جوانان ناامیدند این است که آنها فقط شعار شنیدهاند، اما عملی ندیدهاند، ما باید سعی کنیم شعاری بدهیم که مبتی بر مطالعه است و بتوانیم به آن عمل کنیم. ضمن اینکه باید نخبگان را انتخاب کنیم.
راه تحول در کشور ورود نخبگان است نه لیستهای رنگارنگ
به نظرمن راهکار این است که نخبگان انتخاب شوند و پاسخ صریح من به سوال شما این است که من امروز برای آگاهسازی مردم برای انتخاب درست احساس نیاز کردم. همه احساس نیاز میکنیم که مشارکت حداکثری اتفاق بیفتد و همان تحولی که مدنظر رهبری است محقق شود، حالا یک عده نامش را اصلاح میگذارند و مقام معظم رهبری هم از آن با عنوان «تحول» یاد کردند، با این وضعیت کشور عملا مشکلات زیادی سر راه مردم است که باید برداشته شوند و نیاز به اصلاح و تحول وجود دارد وهمه اذعان دارند که تنها راهش ورود نخبگان است نه لیستهای رنگارنگی که ارائه میشود و حرف و عملشان با هم متفاوت است.
تعهد مجلس یازدهم بیشتر از تخصصش بود
در صحبت هایتان برخی کلیدواژهها را مطرح کردید، «حرفهای تکراری»، «بحث تحول»، «عملکرد مجلس». من از حرف شما این برداشت را دارم که مجلس یازدهم نتوانسته نیازهای شما را به عنوان یک شهروند هم برآورده کند و این مسئولیت آگاه سازی که برای خودتان تعریف کردید در راستای این نارضایتی شما نیز هست؟
بله دقیقا. اگر بخواهم مجلس یازدهم را در یک جمله تشریح کنم باید بگویم مجلسی بود که تعهدش بیشتر از تخصصش بود، انسانهای شریفی بودند، زحمات زیادی کشیدند و من از همینجا ازآنها تشکر میکنم و به آنها بابت زحماتی که کشیدند خسته نباشید میگویم، ولی نواقصی هم داشت که باید آسیبشناسی شود و ببینیم که مشکلات چه بود، چون عملا نتوانستند در جهت حل مشکلات اساسی کشور گامی بردارند.
یکی از دلایل اصلی این موضوع عدم تخصص و عدم آرایش صحیح وکلای ملت در کمیسیونهای تخصصی بود. مثلا چه معنایی دارد در کمیسیونی که قرار است در آن بحث اقتصادی شود ۴۳-۴۴ نفر عضو داشته باشد، اما فقط چند نفرشان اقتصاد دان باشند و بقیه با رشتههای غیرمرتبط باشند این نشان میدهد که کمسیون خروجی نخواهد داشت یا اگر داشته باشد متناسب با مسائل روز کشور نخواهد بود.
مدیریت مجلس، اداره مجلس را با مدیریت یک مجموعه اداری اشتباه گرفته بود
مغز متفکر مجلس پژوهشگاه مجلس است، اما دیدید که پژوهشگاه را بهسان یک مجموعه عادی دیدند و نفراتی که در آنجا انتصاب کردند و کسانیکه آنجا تولید فکر میکردند، عملا از مشکلات جدی مردم خیلی دور بودند، اگر پژوهشگاه مجلس نتواند خوب کار کند قطعا کمیسیونها نمیتوانند خوب کار کنند.
من فکر میکنم در تیم مدیریتی مجلس هم یک نگاه اشتباه وجود داشت و با مدیریت یک مجموعه صرفا اداری اشتباه فرض شده بود.
مجلس پایش را روی گردن سرمایه گذارانی که در مناطق آزاد بودند گذاشت و آنها را کوچ داد
نباید اینطور باشد که من رفیقم را فلان جا بگذارم بلکه باید بگردم و برترین فرزندان کشور را به لحاظ تخصص و تجربه در این جایگاهها قرار دهم. اگر بخواهم نمونهای عرض کنم باید بگویم یک سال در مناطق آزاد مسئولیت داشتم، آنجا براساس مشوقات و معافیتها میتواند سرمایه جذب کند که معافیت مالیاتی یکی از آنهاست، اما مجلس به اصطلاح پایش را روی گردن سرمایه گذارانی که در مناطق آزاد بودند، گذاشت و مالیات را در آنجا تشدید کرد و مالیات ارزش افزوده را هم برقرار کرد و تاجایی فشار آوردند که ما تابع شدیم، اما در کنار ما کشورهای ترکیه، امارات، قطر و عمان با معافیتهای مالیاتی بسیار بالا، سالانه از ایران سرمایه فراوانی را جذب میکنند و هر سال سرمایهگذاران ایرانی زیادی به دلیل معافیت مالیاتی و گمرکی به این مناطق کوچ میکنند.
مجلس با این کار اشتباه سرمایهگذاران را کوچ داد و دوم اینکه وقتی میخواست لایحه را به قانون تبدیل کند در متن به گونهای اشتباه درج و تنظیم شد و زمانی که به ادارات مالیاتی ابلاغ شد همه گیج شده بودند و متاسفانه بر روی برخی اقلام دوبار مالیات ارزش افزوده اخذ میشد؛ یعنی جایی که نباید مالیات دهند دوباراخذ میشد، شاید من خودم ۶-۷ ماه دویدم که این وضعیت را درست کنم، اما نتوانستم، چون این سنگی است که وقتی در چاه انداخته شود ۱۰ نفرهم نمیتوانند آن را بیرون بکشند.
این مورد را بهعنوان مثال عرض کردم، اما میخواهم بگویم که مجلس باید مسائل و مشکلات را دقیق شناسایی کند و به اولویتها بپردازد و وقتی به اولویتها پرداخت راهکارهای درست و مبتنی بر تجربیات افراد مجرب و کار شبانه روزی پژوهشگاه بدهد تا بتواند راهکارهای اجرایی ارائه کند بعد از آن دیگر به عهده دولت است که بتواند اجرا کند یا نه، اما مجلس حداقل باید این کار را درست انجام دهد.
من فکر میکنم ۴ سال کافی است برای اینکه مشکلات اصلی کشور شناسایی شوند وبرایشان راهکار داده شود، ولی متاسفانه علی رغم اینکه دوستان زحمت زیادی کشیدند این اتفاق در مجلس یازدهم نیفتاد، اما این زحمات تا زمانیکه منجر به خروجی نشود بیثمر است.
روی موضوعات زیادی در مجلس وقت گذاشته میشود، اما روی معیشت و مسائل اصلی نه
امروز مشکل مردم مشکل اقتصاد است، اما دیدیم که درباره موضوعات زیادی در مجلس بحث شد و وقت گذاشته شد، اما روی موضوعات اصلی و معیشت مردم خیلی کم وقت گذاشتند و همکاری و تعاون لازم بین مجلس و دولت در حل این مشکلات بهوجود نیامد؛ بعضا هم به زورآزمایی تبدیل شد و خروجی خاصی اخذ نشد. این موضوعی است که فکر میکنم باید نخبگان ورود پیدا کنند، شفافیت در مجلس اتفاق بیفتد تا انشاالله مجلس خوبی که منجر به تحول شود، داشته باشیم.
از ناحیه مجلس بسیار اذیت شدم
یکی از اشکالاتی که به مجلس یازدهم گرفته میشود همراهی زیادش با دولت است تا آنجا که گاهی منافع مردم بخاطر دولت کنار گذاشته میشود، جالب است که شما از عدم همراهی مجلس با شورایعالی مناطق آزاد حرف زدید، فکر میکنید این عدم همراهی صرفا تصمیم اشتباه بود یا بودن شخص آقای سعید محمد در جایگاه دبیری این شورا عامل این مخالفتها بود؟
البته خود من از ناحیه مجلس، البته نه همه دوستان، اما مشخصا از سوی برخی افراد، بسیار اذیت شدم و بحث منافع ملی اصلا دیده نشد. چیزی که من پیگیری میکردم به نفع مناطق بود، اما اینطور برداشت میشد که سعید محمد در حال پیگیری است درحالیکه من نفع شخصی نداشتم، اما پیگیری میکردم، چون میخواستم وضعیت مناطق سامان بگیرد، ولی به هر دلیل این اتفاق نمیافتاد.
دغدغه برخی نمایندگان این بود چه کسی در مناطق آزاد رئیس، معاون و حتی دفتردار شود
یعنی کمیسیونها همراهی نمیکردند؟
بله فراکسیون مناطق آزاد و کمیسیونهایی که با کار ما مرتبط بودند همراهی نمی کردند و حتی از نمایندگانی که در مناطق مستقر بودند آزارهایی دیدیم البته نه همه آنها، خیلی انسانهای شریفی در مناطق حضور داشتند که بسیار به ما کمک میکردند، اما افرادی هم بودند که فقط دغدغه شان این بود که چه فردی رییس، معاون و حتی دفتردار مناطق شود و در این حد ورود میکردند، چون مناطق آزاد یک مرکز اقتصادی است و برخی نمایندگان علاقهمندند که در این انتصابات دخالت کنند، و ما این دخالت را به عینه دیدیم.
معتقدم که هر چه زودتر بتوانیم تحریمها را برداریم ولو یک روز به شدت به نفع کشور و اقتصاد کشور است. حذف تحریمها برای حذف این فسادها و رانتهایی که اتفاق افتاده خیلی موثر است. منتهی اگر بخواهیم با تحریمها ادامه دهیم به نظر من باید به سمت راهکارهایی برویم که جلو خیلی از این مسائل و آسیبها را بگیریم.
علیرغم اینکه مقام معظم رهبری بارها تاکید کردند که در انتصابات دخالت نکنید، چون شما وظیفه نظارتی دارید و اگر دخالت کنید دیگر نمیتوانید نظارت داشته باشید، اما ما این دخالتها را عینا دیدیم در صورتی که باید اجازه دهند دولت دستش باز باشد و کار کند و آنها به نظارت بپردازند. یک نمونه بارز دخالتی که اول صحبتم عنوان کردم که دخالت دولت در کار مجلس یا دخالت مجلس در کار دولت بود را در همین مناطق آزاد تجربه کردیم.
محکم مقابل فشارها و دخالتهای مجلس در مناطق آزاد ایستادم
واکنش شما به این دخالتها چه بود؟
من محکم ایستادم، من تا جایی که توانستم ایستادم وهرگونه فشاری آوردند حتی یکی از سفارشهایشان را روی کار نیاوردم، البته اگر نیروی شریف، سالم و کارآمدی را معرفی میکردند در گزینههایمان میگذاشتیم و با دیگر گزینه هایمان قیاس میکردیم و شایستهسالاری صورت میگرفت، اما زمانی میدیدیم که فردی که معرفی میکنند جنبه دیگری دارد و مثلا میخواهند در آینده استفادهای کنند، محکم میایستادیم و این ایستادگی منجر میشد به سوالاتی که در مجلس مطرح میشد و مارا به مجلس میکشاندند که خیلی هم محلی از اعراب نداشتند وبرای ایجاد فشار بود.
این موضوع متاسفانه در جاهای دیگر دولت هم وجود دارد، فقط موضوع مناطق نبود و عرض میکنم هرجا که جنبه اقتصادی داشته باشد وجود دارد حتی برخی نمایندگان تا مدیران رده پایین در مناطق مثل مسئول آموزش و پرورش منطقه هم دخالت میکردند و اینطور نبود که فقط در کار خود رییس منطقه و معاونینش دخالت کنند، حتی تا خیلی جزئیات بیشتری اعم از مدیرکلها و ... هم دخالت میکردند و این کار اشتباهی است و ما هم مقابل آن ایستادیم.
من اعتقاد دارم که اگر ما بخواهیم دربرابر این مسائل کوتاه بیاییم تداخل مدیریتی اتفاق میافتد و در نهایت هم نمیتوانید با کسی برخورد کنید و چیزی بخواهید، چون به هرکسی بگوییم میگوید مجبور بودم. من در حیطه اختیارات خود محکم ایستادم.
آقای محمد! فشار سیاسی چهقدر بود؟
به نظر من سیاستزدگی مملکت را دچار چنین مشکلاتی کرده است، چون همه چیز با عینک سیاسی نگاه میشود. شعار میدهیم و میگوییم به دنبال شایستهسالاری هستیم، اما واقعیت این است که منفعتطلبی جای شایستهسالاری را گرفته و نگاه میکنیم کسی که میخواهد روی کار بیاید چه رابطهای با من دارد آیا حرفم را گوش میکند یا نه؟
جریانات سیاسی به دنبال منافع خود هستند
از ابتدا هم عرض کردم خیلی روی جریانات سیاسی حساب نمیکنم در حال حاضر جریان سیاسی بیشتر منفعتطلبانه رفتار میکنند و افراد در درون جریانات سیاسی به دنبال نفع شخصی خودشان هستند و حتی خیلی جاها میبینیم که از نفع گروهی سرباز میزنند و به دنبال نفع شخصی هستند این منفعتطلبی چه در اشخاص و چه در جریانات، آسیبزننده است و خروجیاش منجر به ظهور چنین صحنههایی میشود که بعضی جریانات میخواهند افراد مدنظر خود را چینش کنند.
مشخصا آقای قالیباف به حضور شما در شورای عالی ورودی داشتند؟ شما احساس میکردید که فشاری از جانب ایشان بوده است؟
حالا اگر اجازه دهید من از اشخاص چیزی نگویم و کلی صحبت کنم، اما همانطور که عرض کردم فشارهای زیادی وجود داشت و ممکن است مشکل فردی با دیگری روی کار اثر بگذارد. کار برای مردم است و مختص به اشخاص نیست و بهنظرم باید منافع ملی در صدر کارهای دولتیها و مجلسی باشد و اگر منفعت ملی در موضوعی وجود دارد همه باید کمک کنند، انجام شود واگر منفعت ملی در کاری وجود ندارد همه باید کمک کنند از آن جلوگیری شود.
به نظر من اینکه من با شخصی مشکل دارم اثرش را در کارم نشان دهم، خیانت به کشور است و من خود را اینطور تنظیم کردهام.
ایستادگی کردم و هزینهاش، حذف شدنم بود
احساس میکنید بابت ایستادگی بر اصولی که تکرار کردید، هزینهای هم دادید؟
بله، حذف شدیم. هزینهاش حذف شدن بود. من نمیخواستم این مصاحبه به مناطق آزاد برسد، اما من یک سال آنجا مدیر بودم و تنها سالی بود که بعد از ۳۰ سال عمر مناطق آزاد، تراز تجاری مناطق آزاد مثبت شد. صادراتمان بیش از وارداتمان بود و در آن یک سال ۱۰۳هزار میلیارد تومان از املاک مناطق آزاد که به صورت غیرقانونی واگذار شده بود را ما از طریق دستگاه قضایی پیگیری کردیم که جا دارد من از همکاری جناب آقای اژهای تشکر کنم که با وجود قوانین خاص مناطق آزاد دستور ویژه دادند و پیگیری و کمک کردند تا ما ۱۰۳هزارمیلیارد تومان از املاک مناطق آزاد را با رای قطعی دادگاه به سبد بیتالمال برگرداندیم.
ثروت و پول زیادی داریم و باید برای مردم صرف کنیم
آن سال بودجه عمرانی کشور ۱۳۰ -۱۴۰ هزار میلیارد تومان بود و سه چهارم آن بودجه فقط در یک منطقه آزاد با پیگیریهای انجام شده به سبد بیتالمال برگشت و این موضوع نشان میدهد اگر در همهجای کشور علاوه بر همه فشارها و ناملایماتی که وجود دارد پیگیریهای درست انجام شود ثروت و پول زیادی داریم که باید به مردم برمیگردانیم، باید برنامه ریزی کنیم تا این پولها را برای مردم صرف کنیم و برای آنها کارکنیم.
ما این کار را در مناطق آزاد انجام دادیم و منجر به حذفمان شد که من وارد جزئیاتش نمیشوم، اما اگر زمانی دستگاههای امنیتی و قضایی علاوه بر دیتا و اطلاعاتی که من در اختیارشان گذاشتم موارد بیشتری را بخواهند، آماده همکاری هستم.
میگفتند اصولگرا هستم، ولی در طیف اصولگرا پیگیر پروندههای فساد شدم و برملا کردم
آقای محمد! فکر نمیکنید اینکه طیف سیاسی خاصی پشت شما نبودند و تکیه گاه حزبی و تشکیلاتی پشت شما نبود چه در دوران کاندیداتوری در انتخابات چه دوران حضورتان در مناطق آزاد، شما را در مقابل این فشارهای سیاسی بدون پشتوانه کرد؟ این خلاء را خودتان حس نکردید؟
بله این خلاء بود و علتش هم این بود که من از ابتدا اعلام کردم من فراجناحی هستم و اعتقادم این بود که اگر کسی کار خوبی انجام میدهد از هر جناح و دارودستهای باشد باید تقویت شود اگر کسی هم کار بدی انجام میدهد از هر جناحی باشد باید با او برخورد شود و این مدل کاری من بود و این کار را هم انجام دادم.
ما مدارکی داریم و اشخاصی هستند که حاضرند دخالت قالیباف در ماجرای معرفی من به عنوان وزیر راه را علنا مطرح کنند. این اتفاق ۱۰۰ درصد رخ داده بود و برخی از عزیزان مجلس که آن زمان جزو هیئت رییسه بودند این را به من گفتند که در این موضوع دخالت شده است و از همه مهمتر خودِ آقای رییسی بود که در مجلس اعلام کرد که نظرم فردی دیگر بود، ولی فشار آوردند و نظرم را تغیر دادند.
اوایل برخی میگفتند من اصولگرا هستم، اما دیدند که در طیف اصولگرایی پیگیر پروندههای فساد شدم و آنها را برملا کردم و برخورد کردم و از طرفی افرادی را که احساس کردم توانمند هستند از هر گروه و حزبی که بودند حفظ کردم.
موج «بانیان وضع موجود» پوست خربزهای زیر پاس دولت سیزدهم بود
خیلیها به من انتقاد میکردند که چرا با فلان شخص کار میکنم و موجی باعنوان بانیان وضع موجود ایجاد شد و شاید بتوان گفت این پوست خربزهای بود که زیر پای دولت سیزدهم انداخته شد. چون طیف زیادی از نیروهای خوب و مدیران خوب را از دست داد من اعتقاد دارم اگر کسی چهارچوب کلی نظام و ولایت فقیه را قبول دارد و عاشق کشورش است و میخواهد برای ایران کار کند باید از او استفاده شود و اینکه او را به جریانات بچسبانیم موجب تضعیف سیستم مدیریتی کشورمیشود.
کمااینکه حالا هم این اتفاق افتاده درحالیکه برای افراد هزینه شده است و سالها کار یاد گرفتهاند، سالها مدیریت کرده اند و وقتی این افراد حذف میشود، حذف این افراد گل به خودی است و نتیجهاش این میشود که مردم احساس ناکارآمدی میکنند و میبینند که مدیران بالایسرشان حتی الفبای کار را هم بلد نیستند. ما در این مدل مدیریت کردیم و آن خلایی که شما میگویید وجود داشت و به دلیل همین رفتار فراجناحی هیچ حزب خاصی پشت سرم نبود.
نباید جلوی جریانات سیاسی سر تعظیم فرود آورد، مقابل اشتباه باید ایستاد
اول از همه مجموعههایی برای زدن من اقدام کردند که من اصلا فکرش را هم نمیکردم، ولی همانها شروع به زدن و تخریب من کردند، در هرصورت من محکم ایستادم، چون اعتقاد دارم که یا نباید آمد یا اگر میآییم باید نحوه تفکر را حفظ کند و نباید جلوی جریانات سیاسی صرف اینکه قدرتمند هستند، قدمت دارند، ساختار و افراد زیاد و رسانه دارند سر تعظیم فرود آورد. باید در مقابل چیزی که اشتباه است و میدانیم اشتباه است بایستیم من از همینجا هم ضربه خوردم، اما ایرادی ندارد قضاوتش با مردم است و سعی میکنم بیشتر مردمداری کنم تاحزب داری.
احساس میکنید خودتان هم در روند حذف نخبهها و پیش نگرفتن روند شایستهسالاری قربانی شدید؟
خیر، من احساس میکنم یک واهمهای بعد از ورود من رخ داد. یعنی زمان ورود من واهمهای اتفاق افتاد وعدهای احساس کردند جای آنها قرار است تنگ شود یا میگفتند این فرد کیست؟ قرار است جریان جدیدی وارد شود؟
دوستان بدسلیقه برای تخریب من به شورای نگهبان گفته بودند این احمدی نژاد دوم است
یادم هست برخی دوستان بدسلیقه برای تخریب من به شورای نگهبان گفته بودند این احمدی نژاد دوم است و برخی اسامی و القابی را هم به من نسبت داده بودند و دیگران را از اینکه من ممکن است چه کسی باشم و دنبال چه باشم میترساندند.
من در حقیقت دنبال این هستم که وضع اصلاح شود و دنبال قدرت و میز و صندلی نیستم و همه هم دیدهاند بهراحتی همه آنها رها میکنم. من معتقدم درحال حاضر کشور مشکل مدیریتی دارد و شاید ما متخصصین زیادی هم در کشور داشته باشیم، اما با این وجود گیر مدیریتی داریم. من میخواستم مدیرانی که شایسته هستند و میتوانند این بار را بلند کنند روی کار بیایند تا کارآمدی نظام در همهجا هم مجلس و هم دولت اثبات شود.
سال ۹۹ زمزمه کاندیداتوری شما مطرح شد، قطعی شد و شما کاندیدا شدید، حتی خاطرم هست که از شما به عنوان رییسجمهور جوان حزباللهی نام برده میشد، اما ردصلاحیت شدید، به سمت حمایت از آقای رییسی رفتید، ورودتان به دولت که البته تصور میشد در قامت وزیر باشد، اما به دبیری مناطق آزاد رفتید و. اینها یک سری پازلها بود که طی این دو سه سال اخیر در زندگی شما کنار هم چیده شد و مسیری بود که طی کردید که خود را از یک چهره نظامی به یک چهره سیاسی تبدیل کنید، الان که آن مسیر را مرور میکنید فکر میکنید خلاءهایی وجود داشت که باید پر شود برای اینکه شما از آن چهره نظامی بگیرید و برای مردم یک چهره سیاسی تعریف شوید؟ من باز هم این سوال را رو به آینده میپرسم، چون همچنان فکر میکنم شما برنامه ریزی برای ۱۴۰۴ دارید؟
من دقیقا برای هر اقدامی که انجام دادم خودم را در کنار گذاشتم و بعد تصمیم گرفتم. در ابتدا با خودم گفتم دراین شرایط چه وظیفهای دارم که باید به آن عمل کنم؟ شما دیدید که اقبال خوبی از سمت جوانان از من شد و به قدری وسیع شد که یکی از اتهامات مخالفین به من این بود که هزینه زیادی در فضای مجازی کردهام در صورتیکه ما یک ریال هزینه نکرده بودیم.
در انتخابات ۱۴۰۰ برخی افراد که برای من تبلیغ میکردند را بازداشت کردند تا دوروبر من خالی شود
جوانان دلی پای کار آمدند و زحمات زیادی کشیدند، اتفاقا خیلی هم مورد اذیت و آزار قرار گرفتند و ما کسانی را داشتیم که برای تبلیغات من در فضای مجازی کار میکردند و عده ای از افراد خاص با ایجاد فضای رعب و وحشت ایجاد کردند یا حتی برخی از اینها را بازداشت کردند که دور و بر من را خالی کنند، مثلا در همان شبهای آخر نزدیک به ثبت نام حدود ۳۰۰ پیج اینستاگرام که بچهها خودشان دلی درست کرده بودند را زدند، ما ابتدا فکر کردیم از خارج کشور بوده، اما بعد متوجه شدیم از داخل کشور اینها را زدند.
یعنی چه کسانی؟ چه طیفهایی؟
نمیخواهم وارد این موضوع شوم، اما موضوع دیگری که وجود داشت این بود که وحشتی درباره من به راه انداخته بودند درحالیکه من فقط از روی وظیفه آمده بودم، چون آن زمان بحث بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده بود، و از سوی رهبری بحث دولت جوان انقلابی مطرح شده بود، احساس کردم و دیدم مصداقی وجود ندارد، بنابراین احساس کردم باید به این فضا ورود کنم، اما دیگر افراد بر خلاف نظرات مقام معظم رهبری برخورد کردند که هیچ اشکالی هم ندارد من وظیفه خود را عمل کردم و از اتفاقاتی که افتاد ناراحت نیستم.
برای وزارت راه و شهرسازی با من رایزنی شده بود، ولی به رئیسی فشار آوردند
شاید بعد از آن هم هر کسی نمیرفت که از دولت آقای رییسی حمایت کند، چون رقیب بودیم، اما من احساس کردم دولتی میتواند کار کند که پشتوانه و رای بالای مردمی داشته باشد. اکثر طرفداران ما میگفتند ما رای نمیدهیم به همین دلیل من مجددا سعی کردم فضا را احیا کنم و جوانان را پای صندوق رای بکشانم. بعد هم خودم را در طبق اخلاص قرار دادم و به آقای رییسی گفتم که هر کار و کمکی از من بر بیاید آماده هستم. من جای خاصی مد نظرم نبود که بگویم الزاما باید وزیر شوم یا سمتی دیگری بخواهم، البته در همان مقطع هم مخالفتهایی با من شد و دیدید که ایشان در مجلس عنوان کرد «برای وزارت راه و شهرسازی فرد دیگری مد نظرم بود، اما مجلس نفراتی به من معرفی کردند و کس دیگری را گذاشتند.»
پس منظور اقای رئیسی شخص شما بود؟
بله.
رایزنی هم با شما شده بود؟
بله رایزنی شده بود، ولی فشار آوردند و همان کسانیکه قبلا ما درجریانات فساد در مقابلشان ایستاده بودیم فشار آوردند و خوش ندارند ما باشیم و من هرجا که بخواهم ورود کنم آنها سعی میکنند که جلوگیری خواهند کرد.
اگر کسی دیگر بود مسئولیت مناطق آزاد را قبول نمیکرد اما...
میخواهم بگویم در حمایت از آقای رییسی هم مبنی بر وظیفه، آن کار را انجام دادم که مشارکت بالا برود، چون رییس جمهور هر کسی میخواهد باشد باید بتواند کارهای بزرگ انجام دهد، چون کشور نیاز به تصمیمات بزرگ دارد واگر رییس جمهوری با رای کم روی کار بیاید شاید عملا نتواند کارهای بزرگ را انجام دهد.
از نمایندگانی که در مناطق آزاد مستقر بودند آزارهایی دیدیم البته نه همه آنها، خیلی انسانهای شریفی در مناطق حضور داشتند که بسیار به ما کمک میکردند، اما افرادی هم بودند که فقط دغدغه شان این بود که چه فردی رییس، معاون و حتی دفتردار مناطق شود و در این حد ورود میکردند، چون مناطق آزاد یک مرکز اقتصادی است و برخی نمایندگان علاقهمندند که در این انتصابات دخالت کنند، و ما این دخالت را به عینه دیدیم. من هم تا جایی که توانستم محکم ایستادم وهرگونه فشاری آوردند حتی یکی از سفارشهایشان را روی کار نیاوردم.
ذیرش مسئولیت مناطق آزاد هم در همین رِنج بود و واقعا براساس احساس وظیفه انجامش دادم و شاید اگر کسی دیگر بود اصلا این مسئولیت را نمیپذیرفت، اما به من که مراجعه شد گفتند که برای این کار نیازی به نظر مجلس نیست البته در مجلس همه با من موافق بودند و مشکلی نداشتند، ولی گفتند اینجا دیگر از کارم جلوگیری نمیشود ومن پذیرفتم، اما آنجا هم فشارهای زیادی را تحمل کردم.
به وزیر اقتصاد فشار آوردند که شما را برکنار کنند؟
بله، به وزیر اقتصاد فشارمیآوردند و وزیر اقتصاد هم نمیخواست با مجلس و مدیران اصلی مجلس درگیر شود و این اتفاقات رخ داد.
۱۰۰ درصد قالیباف در ماجرای حضورم در وزارت راه دخالت کرد و به رئیسی فشار آورد
ما از آقای پیرهادی درباره ورود آقای قالیباف به موضوع وزارت شما پرسیدیم و ایشان گفتند که آقای قالیباف هیچ ورودی نداشتند و ...
اتفاقا آقای پیرهادی بعد از آن مصاحبه با من تماس گرفت و گفت چنین حرفی زده است، اما من در جواب آقای پیرهادی گفتم شما اشتباه گفتهاید، ما مدارکی داریم واشخاصی هستند که حاضرند این موضوع را علنا مطرح کنند و به آنها این موضوع عنوان شده است.
به آقای پیرهادی گفتم شما از چه منبعی این حرف را زدهاید، شما که اصلا در ماجرا نبودید گفت من از خودِ ایشان (قالیباف) پرسیدهام و گفتن دخالتی نداشتم. من هم گفتم خب این درست نیست که از خودِ آن فرد بپرسید، معلوم است که هرکسی یک طرفه به قاضی برود راضی برمیگردد.
این اتفاق ۱۰۰ درصد رخ داده بود و برخی از عزیزان مجلس که آن زمان جزو هیئت رییسه بودند این را به من گفتند که در این موضوع دخالت شده است و از همه مهمتر خودِ آقای رییسی بود که در مجلس اعلام کرد که نظرم فردی دیگر بود، ولی فشار آوردند و نظرم را تغیر دادند.
البته آن موضوع خیلی اهمیتی ندارد وعرض کردم ما هرجا باشیم سربازیم و وظیفه مان را انجام میدهیم و برای کسانی که در آن پست خطیر قرار گرفتهاند دعا هم میکنیم، چون امروز همه باید خدمت کنند باید توجه مان به این باشد که مشکلات مردم حل شود و اشخاص واقعا اهمیتی ندارند، بنده مهم نیستم و دیگران هم مهم نیستند فقط باید کنترل شود بهترین شخص در پستهای خطیر قرارگیرد و کسانی هم باشند که بتوانند باهم کار کنند.
من این موضوع را از همان روزهای اول که آقای رییسی رای آورده بود مطرح کردم، گفتم آقای رئیسی دقت کنید وزارت خانهها مثل جزایرند شما وزیر را که رها کردید رفت پشت میز نشست او دیگر در یک جزیرهای قرار گرفته و بیشتر سعی میکند منافع وزارتخانه خودش را تامین کند و خیلی جاها میبینیم که منافع یک وزارت خانه با منافع کلی دولت مغایر است، اما آنها دست و پا میزنند که خود را حفظ کنند پس این جزایر باهم دوخت و دوز شوند، مخصوصا در حوزه اقتصاد.
تیم اقتصادی دولت هماهنگ نیستند، چون بعضا افراد از جاهای مختلف سفارش شده و انتخاب شدند
اگر در حوزه اقتصاد اگر معاون محترم اول، وزیر اقتصاد، رییس بانک مرکزی، وزارت صمت، وزیر جهاد کشاورزی، وزیر نفت و وزیر راه و شهرسازی به نظرم بر اساس شعارهایی که آقای رییسی داده بود حلقه اصلی هستند که باید با هم کاملا فهم مشترک از اقتصاد داشته باشند و اگر اینها بخواهند هر کدام جزیرهای کار کنند، کار پیش نمیرود.
مثلا وزیر مسکن بخواهد مسکن بسازد، بگوید وام بدهید، وزیر اقتصاد بخواهد کنترل تورم انجام دهد بگوید وام نمیدهم، خب این وسط چه کسی باید ورود کند؟ وچه کسی باید اینها را جمع کنم به همین دلیل من از همان ابتدا به آقای رییسی عرض کردم این افراد باید با هم هماهنگ باشند و اگر چنین نباشد شما نمیتوانید در دولت کاری از پیش ببرید، ولی متاسفانه این اتفاق افتاد و عدم هماهنگی را از روز اول دیدیم.
حاضر نیستم دیگر در دولت رئیسی مسئولیت قبول کنم زیرا...
چرا؟ چون بعضا افراد از جاهای مختلف سفارش شده اند و انتخاب دقیق اتفاق نیفتاد و افرادی که کنار هم قرار گرفتند نتوانستد با هم هم افزایی ایجاد کنند ومدتها با یکدیگر آزمون و خطا داشتند و بعضا هر کدام از جایی به آقای رییسی معرفی شده بودند و اگر خودِ آقای رییسی بود شاید انتخاب نمیکرد، اما معرفی شده بودند و ایشان هم انتخاب کرد عملا آن خروجی مد نظر گرفته نشد. یعنی گروه نوازندگی کنار هم قرار گرفتند، ولی ساز ناهمگونی زده شد و خروجی گرفته نشد.
آقای محمد! با همه این توصیفاتی که داشتید و با توجه به اینکه آقای رییسی ۲ بار پای شما نایستاد هم در قصه وزارت راه و شهرسازی هم در دبیری شورای عالی، اگر امروز از شما بخواهند در دولت حضور داشته باشید با همین تیم اقتصادی که هر کدام دارند جزیرهای عمل میکنند حاضر به پذیرش چنین ریسکی هستید؟
خیر، من بعد از این که از مناطق بیرون آمدم مجددا پیگیری کردند و دعوت به همکاری شدم، ولی دیدم با این شرایط و این نوع مدیریت جای کار نیست و نپذیرفتم.
برای چه سمتی؟
اگر اجازه دهید آن راعرض نکنم. (خنده) البته به مسئولیت خاصی نرسیدیم و کلی دعوت کردند و من هم دیدم که عملا کاری نمیتوانم بکنم. هنوز که هنوز است ادعایم این است که سربازم واگر بازهم ببینم میتوانم کمکی کنم پذیرش مسئولیت میکنم، اما وقتی دیدم که با آن که آنقدر خوب در مناطق آزاد کار پیش میرفت و خروجیهای خوبی هم گرفتیم و هر سه ماه یک بار چندین هزار میلیارد تومان پروژه افتتاح میشد و سرمایه گذاران را امیدوارکرده بودیم، ولی به آن صورت برخورد شد عملا به این نتیجه رسیدم که آزموده را آزمودن خطاست؛ مگر اینکه تغیری اتفاق میافتاد که من خیلی چیزی ندیدم.
برنامهای که برای ریاست جمهوری تهیه کرده بودم را به دولت رئیسی هم دادم
شما در ایام انتخابات عنوان کرده بودید که برنامه مفصلی برای مدیریت و اداره کشور دارید که اگر اشتباه نکنم آن برنامه را به شورای نگهبان هم داده بودید، آیا آن برنامه را در اختیار دولت آقای رئیسی هم قراردادید؟ و فکر میکنید آن برنامه راهکاری برای عبور از شرایط فعلی کشور دارد، مشخصا منظورم شرایط اقتصادی، دیپلماسی و تنشهای اجتماعی است که در دو سال اخیر شاهد بودیم.
بله، برنامه بسیار مفصل و مدونی بود. من تقریبا از حدود ۸-۹ ماه قبل از انتخابات گعدههایی را که به نام حلقههای میانی مشهور است را تشکیل دادیم که گفتمان رهبری را دنبال میکردند، این حلقهها متشکل از کسانی بود که در بدنه دستگاهها بودند، مثلا از بدنه آموزش و پروش افرادی را که مجرب و کار کرده بودند و مشکلات را دیده بودند، دعوت کردیم و جلسات مفصلی داشتیم.
خودتان این جلسات را برگزار میکردید؟
بله. دستهبندی کردیم و گروههای متعددی تشکیل دادیم که خروجیهایش برای من میآمد و من با مسئولین این گروهها شخصا جلسه میگذاشتم، ولی شاید خود گروهها ۱۰ جلسه میگذاشتند و بعد یک جلسه با من برگزار میشد. اینها را در ۷-۸ تا سی دی مدون کردیم و همان روزی که برای ثبت نام رفتم در اختیار شورای نگهبان قرار دادم و بعد هم که دولت آقای رییسی مستقر شد، تیم ما به ایشان کمک کرد و همانها را در اختیار تیم آقای رییسی قرار دادیم که استفاده کنند، چون گفتیم که اینها ازآنِ مملکت و افرادی که زحمت کشیدهاند واقعا دغدغه مملکت را داشتند، و چیزی نیست که بخواهد برود در کتابخانهها قرار گیرد و اینها باید در دست مدیران قرار گیرد، به آنها ارائه کردیم، اما فکر نمیکنم خیلی به آنها دقت شده باشد یا رعایت شده باشد، چون عملا اقدامات جور دیگری است.
بزرگترین مشکل کشور اقتصاد مبتنی بر سوبسید و یارانه است
به صورت مشخص در حوزه اقتصادی برنامههای مفصلی داشتیم و حالا هم من فکر میکنم که مقداری دولت در حوزه اقتصادی به صورت انفعالی اقدام کرده و تصمیماتی گرفته که خیلی دردی دوا نکرده وبدتر مشکلاتی را ایجاد کرده است.
میخواهم این را عرض کنم که مدیریت در حال حاضر در کشور اصطلاحا مدیریت آتش نشانی است؛ یعنی یک جا مشکلی پیدا میکند و همه با هم جمع میشوند آن مشکل را حل کنند و تصمیمات اقتضایی در زمان و بدون استراتژی مشخص و بدون برنامه ریزی میگیرند. در حوزه اقتصادی بزرگترین مشکل کشور این است که اقتصاد ما مبتنی بر سوبسید و یارانه است و از طرفی رانت و فساد و در مجموع اینها باعث شده است که اقتصادی مبهم و به هم ریختهای داشته باشیم.
در انتخابات ۱۴۰۰ هدف این بود که فضایی علیه من ایجاد کنند، بعضیها که کار کارشناسی میکردند و درباره من به شورای نگهبان نظر میدادند، چون مسائل و مشکلاتی داشتند و ما مقابلشان ایستادیم، زیاد از من خوش شان نمیآمد. مثلا همین احمدی نژاد دوم را آنها درست کردند و گفتند که سعید محمد آدمی است که جلوی همه میایستد و البته باعث افتخار ماست. آن فضاسازی کاملا غیر اخلاقی بود و من هم برای اینکه آسیبی به وجهه سپاه خورده نشود، هیچ پاسخی ندادم. در نهایت با فضاسازی جدیدی که در شورای نگهبان انجام دادند، من را حذف کردند.
هنوز هم که هنوز است مشکل ارز ما حل نشده است و قیمت ارز متغیر است و قیمتهایش بالا وپایین میشود و قیمتهای روز و قیمتهای جهانی مغایرهستند. میخواهیم سعی کنیم به مردم فشار نیاید مردم آسیبپذیرند و متاسفانه خط فقر طوری شده که بخش زیادی از مردم ما زیر خط فقر رفتهاند.
اولین گام باید مبتنی بر شناسایی افراد ضعیف جامعه باشد، امروز سوبسید داده میشود، اما به چه کسانی داده میشود؟ این سوبسید به اشتباه داده میشود، بگذریم از این که ماجرای چای دبش هم اتفاق میافتد که نشان میدهد سوبسید در اختیار یک سری افراد خاص قرار میگیرد که واقعا آسیب جدی به کشور میزنند.
پول زیاد داریم، ولی تصمیمات اشتباه باعث پخش و پلا شدن ثروت شده است
بیینید ما ثروت زیادی داریم، ۱۰۳ هزارمیلیارد تومان در مناطق آزاد یک سال یا ۵ هزار همت در سه صنعت درحال تزریق شدن است، پول خیلی داریم، اما تصمیمات اشتباهی که از روز اول گرفته شده باعث شده ما ثروتمان را پخش و پلا کنیم و دست خودمان (دولت) در مدیریت کشور خالی باشد.
ما باید اول دهکهای ضعیف را شناسایی کنیم و بعدهم آزادسازی قیمتها اتفاق بیفتد، ولی این اعدادی که در اینجاها در حال هزینه شدن است باید به دست اقشار ضعیف جامعه برسد که آنها آسیب نبینند، ولی در حال حاضر اقتصاد ما به این صورت است که زنجیرهای شده که اول آن دلالی است که از دولت پول میگیرد (وقتی میخواهند نهاده وارد کنند دلالی دارد که ارز دولتی را او میگیرد همین چای دبش هم همین بود و دلال ارز دولتی را گرفته)، حلقه دوم زنجیره این است که او سراغ تولید کننده خارجی میرود و میگوید که من ارز به شما میدهم شما به من جنس بدهید.
در این میان هم برخی بانکها و بیمهها هستند که باید operatio مالی و کار بیمه را انجام دهند. زنجیره سوم توزیع کنندهها هستند، مثلا این جنس حمل و سپس توزیع میشود تا به دست مصرف کننده برسد. یعنی در این زنجیره ۶ یا ۷ حلقه وجود دارد. در هرکدام از این حلقهها یک ریزشی در یارانه و سوبسید داریم.
یکی مثل چای دبش که همه را روز اول مصرف میکند و دیگری کم بر میدارد و در حلقه بعدی گیر میکند، یا بانکها بر میدارند، یا بیمه ایها بر میدارند و ... اینها از هر کدام یک چیزی از آن سوبسید و یارانه میکَنند.
یارانهای که دولت از روز اول میدهد برای چیست؟ برای این است که مصرف کننده راحت باشد، ولی در انتها مصرف کننده کسی است که با بالاترین قیمت جنس به دستش میرسد و رضایت هم ندارد؛ یعنی پول حیف و میل شده، ولی نهایتا رضایت هم برقرار نشده است.
ما باید این زنجیره را سر و ته کنیم. یعنی ما باید هر کس که جنس و کالا میخواهد، آزاد باشد که بیاورد و قیمتش هم قیمت روز باشد، بیمه و بانک و توزیع کننده و حمل کننده و همه کارشان را با قیمت و رقابت جهانی انجام دهند. تا اینکه قیمت آخر دربیایید، آن قیمت آخر که مصرف کننده میخواهد بخرد و پول کلانی که روز اول به عنوان سوبسید دست دلال داده ایم، به کارت مصرف کننده برود تا مصرف کننده بخرد.
یک روز نانمان را میبرند یک روز بنزین و روغن را، اصلا مصیبتی شده است
قیمتها باید به روز شود، دزدیها و قاچاق کم شود. یک روز میگوییم نان را کنترل کنیم، چون نان و آرد ما را میبرند، یک روز میگوییم بنزین را میبرند، روز دیگر روغن را میبرند. اصلا مصیبتی شده است. کشورهای اطراف منابع داخل ما را میبرند و نمیتوانیم کنترل کنیم. این موضوع یک بار برای همیشه حل میشود.
من فکر میکنم جراحی اقتصادی که باید دولت میکرد باید در این راستا بود نه اینکه مثلا چند قلم را آزادسازی کنیم و سپس بگوییم فقط ۳ قلم گران شد، اما یک دفعه ببینیم همه چیز گران شده و دیگر نمیتوانیم کنترل کنیم و فشار آن روی مردم است.
امروز هم شاهد این هستیم که هروز قیمتها افزایش پیدا میکند. مغز متفکر اقتصادی که باید در دولت قرار گیرد و درباره این چیزها فکر و برنامه ریزی کند، به نظرم کار بسیار بزرگی در پیش دارد. قدم اول فکر درست و قدم دوم اقدام درست است.
یعنی فکر هم اگر درست بود، ولی اگر تیمی باشد که نتواند اجرا کند، آنهم باز نقیصه است. به نظر من بر روی این موضوعات ما مشکل پیدا کردیم و شعارهایی که داده شد، عمل نشد، نه شعار مسکن عمل شد نه شعار اینکه محرومیت زدایی میکنیم عملی شد.
تفاهمنامههای خوبی منعقد شدند، اما نیاز به تیم قوی برای اجرایی کردن آنهاست
خاطرتان است که در روزهای اول از سوی رئیس جمهور دستور داده شد که تا پایان سال باید هیچ محرومی وجود نداشته باشد، ولی همین الان که خدمت شما نشستیم میدانیم که تعداد زیادی به محرومان اضافه شده است.
در حوزه سیاست خارجی و اجتماعی چه بحرانهایی را شما میبینید و در آن برنامه شما برای این موضوعات هم فکر شده بود؟
دولت در حوزه سیاست خارجی اقداماتی را شروع کرد. من فکر میکنم که موفق بود و کشور ما توانست جزو یکسری از گروههای بین المللی و جهانی شود و از منافع آنها بتواند استفاده کند و فضا تا حدود زیادی تلطیف شد، خصوصا بحث همسایگان که قبلا در دولت قبل توجهی به همسایگان زیاد نمیشد و بیشتر به دولتهای غربی نگاه میشد، ولی در این دوره توجه خیلی بهتری به همسایگان شد، خروجیهای خوبی هم داشتیم میگرفتیم، ولی همین تفاهم نامهها که منعقد میشود نیاز به تیم قوی دارد برای اینکه آنها را (به اصطلاح روی زمین بنشاند) یعنی صِرف تفاهم نامه نباشد بلکه تبدیل به خروجی برای حل معضلات کشور شود.
مثلا در قرارداد ۲۵ ساله چین، چقدر جمهوری اسلامی توانست از منافع آن استفاده کند؟ خیلی کم و اندک. بیشتر نقیصه به دلیل این است که تیمهایی وجود نداشتند که بتوانند و این توانمندی را داشته باشند که از منافع این تفاهمنامهها استفاده کنند، از تک تک کلوزهایی که در داخل این تفاهم نامه و قرارداد است، بهره ببرند و اینها را به خروجی برای کشور تبدیل کنند. متاسفانه آن تیمها انسجام لازم را نداشتند و خروجی لازم اتفاق نیفتاد.
آقای محمد! شما خودتان اگر در جایگاه ریاست جمهوری قرار میگرفتید برای نکتههایی که در مورد قراردادهای اقتصادی گفتید چقدر به این سمت میرفتید که مشکلات مثلا مربوط به FATF یا برجام را بخواهید حل و فصل کنید؟ چون الان بخشی از مشکلات هم به همین موضوع تحریمها باز میگردد و اینکه تحریمها به اقتصاد دلالی خیلی دامن زده است.
بله تحریمها اثرات خیلی سوئی داشته است، چون سیستم بانکی وقتی مختل میشود عملا خیلی از این فسادهایی به همین خاطر اتفاق میافتد. علاوه برآن ما مجبوریم در زمان تحریم، وقتی میخواهیم نفت مان را بفروشیم با یک تخفیفی فروخته شود و خود این دوباره یک خسارت است.
هرچه زودتر تحریمها را برداریم ولو یک روز به نفع کشور و اقتصاد است
البته اگر حرفمان حق باشد ما همیشه باید در مقابل زورگوییها ایستادگی کنیم و تا آنجا که امکان دارد حرف حق را بزنیم، اما FATF بندهای متعددی داشت و خیلی از آنها اجرا شد، یعنی فقط یکی دوتا از موضوعاتش باقی مانده بود و خیلی از بندهایش از قبل اجرا شده بود و نهایتا خودم به این معتقدم که هر چه زودتر بتوانیم تحریمها را برداریم ولو یک روز به شدت به نفع کشور و اقتصاد کشور است. حذف تحریمها برای حذف این فسادها و رانتهایی که اتفاق افتاده خیلی موثر است.
منتها تا جائیکه به اصول مان آسیب نخورد
منبع خبر: آفتاب
اخبار مرتبط: رئیسی برای پذیرش این مسئولیت آمادگی نداشت و برنامهریزی نکرده بود
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران