رسوایی حقوق بشر آمریکایی در سینما

با آن‌که چند تا از این فیلم‌ها این روزها درجشنواره مستقل فیلم ساندنس حضور دارند، اما هنرمندان می‌گویند این تنها مشت نمونه خروار است و مردم فیلم‌بین و جماعت سینمارو، همچنان باید منتظر تولید و نمایش تعداد بیشتری درام اجتماعی و افشاگرانه در رابطه با این سیستم حاکمیتی آمریکا باشند. ریچارد لینکلیتر، هنرمند مولف و غیرمتعارف سینما که «خدا تگزاس را نجات دهد: زندان خانگی» را آماده نمایش عمومی دارد، در این رابطه به خبرنگار نشریه ورایتی می‌گوید:« مقدار بسیار زیادی بی‌عدالتی و نابرابری در سیستم قضایی آمریکا وجود دارد. میزان این بی‌عدالتی به حدی زیاد است که باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. این نابرابری‌ها خشم بسیاری را در خاک کشور برانگیخته است.» اما این تنها لینکلیتر نیست که قصد مکاشفه‌ای دقیق در رابطه با وضعیت سیستم قضایی آمریکا را در فیلم‌هایش دارد. هنرمندان دیگری چون دبرا گرانیک، یانس فورد و چیویتل اجیفور هم با این فیلمساز غیرمتعارف، همصدا هستند. آنها هم در صحبت با ورایتی در همین ارتباط صحبت کرده‌اند.
 
بی‌عدالتی در سیستم ناقص قضایی
فیلمنامه خدا تگزاس را نجات دهد لینکلیتر الهام گرفته از کتاب پرخواننده لاورنس رایت به همین نام است، که قسمت اول یک سه‌گانه مستند درباره بی‌عدالتی‌هایی است که نویسنده در مواجهه با سیستم ناقص قضایی آمریکا با آنها روبه‌رو بوده و دست و پنجه نرم کرده است. در مستند لینکلیتر نه‌تنها خود نویسنده کتاب حضور دارد، بلکه دوستان، هم‌محلی‌ها و بسیاری دیگر هم در مقابل دوربین قرار گرفته و تجربیات خود را در رابطه با موضوع و مضمون فیلم، با بینندگان آن به اشتراک می‌گذارند. لینکلیتر که در ساخته‌های قبلی‌اش از زبان کمدی هم بهره گرفته، اینجا طنز تلخ و گزنده را جایگزین کمدی‌های خود کرده تا با فضای داستان همخوانی داشته باشد. زندان مرکزی تگزاس به صورت لوکیشن محوری ماجرا درمی‌آید و صحبت از مجازات اعدام (که بالاترین نرخ را در این ایالت دارد)، بخش محوری حکایت‌ها را دربرمی‌گیرد.
 
یک صنعت فعال و بزرگ 
به گفته این فیلمساز:«‌این یک بحران جدی و عمیق انسانی است که نه‌تنها افراد اعدام شده، که خیل عظیم‌تری از خانواده آنها و آدم‌های دیگر را هم دربرگرفته و تحت تاثیر قرار می‌دهد. موضوع اعدام یک صنعت بزرگ و فعال است که در حال گستراندن درد و رنج فراوان در بین بخش مهمی از مردم جامعه است که از زوایای مختلف و متفاوت، درگیر آن هستند. آدم‌ها هر روز در حال تمرین کردن مسائل مربوط به این موضوع هستند. شما نمی‌خواهید بخشی از تجهیزات این جنایت باشید. این موضوع عمیقا باعث خرد شدن و درهم شکستن روح و روان عمومی آدم‌ها می‌شود.»مضمون تاثیرات مخرب سیستم قضایی آمریکا در رابطه با جرم و جنایت روی اعضای خانواده‌های محکومان، از‌جمله چیزهایی است که در «راب پیس» دومین ساخته سینمایی اجیفور، بازیگر درام ضد‌تبعیض‌نژادی «۱۲سال بردگی» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این فیلم که برگرفته از داستانی واقعی از کتاب زندگینامه‌ای رابرت پیس توسط جف هابز نویسنده است، داستانی تلخ و تکان‌دهنده روایت می‌شود. فیلم داستان زندگی جوانی سیاهپوست را به تصویر می‌کشد که در کمال ناباوری در دانشگاه معتبر ییل پذیرفته می‌شود و به‌خاطر کمک به پدر زندانی‌اش، مجبوربه دلالی دربخش موادمخدر می‌شود. پدر این جوان به‌دلیل دو فقره قتل محکوم شده و این در‌حالی است که او جرمی مرتکب نشده و برایش پاپوش دوخته‌اند.
 
کشتی در گل مانده
به گفته اجیفور:«موضوع پرونده پدر رابرت پیس، چیزی بود که مستقیما سفر تلخ زندگی این جوان را تحت‌تاثیر قرار داد. او به‌دنبال اثبات بی‌گناهی پدرش بود تا بتواند او را از زندان نجات دهد. برای این کار نیازمند یک وکیل خوب و توانا بود و برای این کار، نیازمند پول زیاد. بنابراین داستان فیلم به‌موازات درباره هم پدر و هم پسر است که زیر بار فشارهای ناشی از سیستم غلط قضایی آمریکا هستند. المان و عنصر اصلی برای من این است که آیا سیستم جرایم قضایی که بیشتر یک سیستم پلیسی است، می‌تواند برای جامعه سیاهان آمریکا شرایط بهتری را رقم بزند یا نه. آنها امید بیشتری به عدالت در این سیستم دارند و نتیجه کار همیشه اعتماد آنها را کمتر و کمتر می‌کند. داستان فیلم من در این رابطه صحبت می‌کند که حاصل قضاوت برای سیاهان در این سیستم چیست و آنها باید چه انتظاراتی از آن داشته باشند. من و همکارانم این فیلم‌ها را می‌سازیم به این امید که گوش شنوایی پیدا شود و نقاط‌ضعف کار که تعدادشان هم بسیار زیاد است، اصلاح شود. اما آیا این کشتی شکسته و در گل مانده را می‌توان تعمیر اساسی کرد؟»
 
مواجهه با موضوعی تکان‌دهنده
خانم دبرا گرانیک هشت سال وقت صرف کرد تا با دنیای گروهی از کسانی که سابق بر این خلافکار بودند بهتر آشنا شود تا بتواند مستند تکان‌دهنده‌اش «بدنه علیه همه» را بسازد. این فیلم مکاشفه‌ای هیجان‌انگیز در رابطه با یکی از موضوعاتی است که تاکنون کمتر به آنها پرداخته شده و به‌نظر می‌رسد که بسیاری از افرادی که خودشان را متعهد به موضوعات اجتماعی می‌دانند، حاضر به رودررو شدن با آن نیستند. مستند گرانیک به‌دنبال وضعیت و سرنوشت کسانی می‌رود که بعد از آزادی مشروط از زندان و برای ورود به جامعه، با خطرات مختلفی روبه‌رو هستند و حضور دوباره‌شان در جمع جامعه چه تبعاتی می‌تواند به همراه داشته باشد. تجربه تلخ گرانیک حکایت از آن می‌کند که وضعیت پدید آمده به‌گونه‌ای است که بخش مهمی از زندانیان احساس می‌کنند زندان مکان مطمئن‌تری برای ادامه زندگی است و در کنار عدم همراهی مسئولان دولتی (که باید به کمک افراد جامعه و این بخش از زندانیان بیایند)، بخشی از مردم عادی هم تفکراتی شبیه تفکرات دولتمردان دارند. این خانم فیلمساز می‌گوید:« اگر شما در کشوری زندگی کنید که شما را از امکانات عمومی جامعه برای قشر متوسط محروم می‌کند، نتیجه کار چیز خوبی نیست. بهره‌وری و بهره‌برداری‌های موجود در سیستم سرطانی زندان‌های ما به‌شدت شوک‌آور است. این سیستم بیشتر شبیه آن چیزی است که شما در مجموعه فیلم «بازی‌های گرسنگی» می‌بینید! به همان اندازه بد و شرم‌آور است. داستان آن فیلم خیالی است، اما آنچه در زندان‌های ما رخ می‌دهد، واقعیت محض است.»
 
نقش پلیس در نابسامانی‌ها
مستند «قدرت» یانس فورد هم مثل اثر لینکلیتر، به موضوع سیستم قضایی نگاهی تلخ و افشاگرانه دارد و به نقش پلیس در نابسامانی‌های اجتماعی می‌پردازد. به گفته فورد: «تماشاگران همیشه در فیلم‌های من نقش پلیس در مسائل اجتماعی را می‌بینند. این نکته‌ای است که اکثر سیاهان آمریکایی بارها با آن روبه‌رو بوده و حس و تجربه‌اش کرده‌اند. به‌عنوان یک داستان‌گو خودم را موظف به تعریف این وضعیت می‌بینم. از مدت‌ها قبل به نقش قشر پلیس در جامعه آمریکایی فکر کرده و پرداخته‌ام. این موضوع از همان کودکی که والدینم را در محاصره کارآگاهان دیدم در ذهنم حک شده است. برادرم به قتل رسیده بود و کاملا مشخص بود که پلیس و کارآگاهان قصد ندارند پرونده را در مسیر درست آن دنبال کنند.»فورد این ماجرا را که در سال ۱۹۹۲ رخ داد، سال‌ها بعد و در سال ۲۰۱۷ در قالب یک مستند کارگردانی کرد تا بتواند تجربه شخصی خود را با بقیه به اشتراک بگذارد. آزارهایی که او و خانواده‌اش دیدند و رای هیات‌منصفه کاملا سفیدپوستی که رای به این دادند که قاتل در دفاع از خود برادر فیلمساز را به قتل رسانده، در مستند «جزیره قوی» در معرض دید و قضاوت عمومی قرار گرفت. 

قدرت در خدمت کیست؟
مستند تازه فورد، «قدرت» هم حال‌وهوایی شبیه همین فیلم شرح‌حال‌گونه دارد، که البته ساختار آن حرفه‌ای‌تر است. فیلمساز با تعداد زیادی از آدم‌ها در سطوح مختلف اجتماعی به گفت‌وگو می‌نشیند تا مشخص شود آیا پلیس در خدمت قدرتمندان جامعه و برای برآورده‌کردن خواست‌ها و نیازهای آنان است یا به وظیفه قانونی خود در قبال منافع عمومی آدم‌های جامعه عمل می‌کند؟ پاسخ‌ها در ارتباط با برخوردهایی است که پرسش‌شوندگان در زندگی خود تجربه کرده‌اند و حاصل کار، حکایت از آن می‌کند که دید عمومی نسبت به پلیس و عملکرد آن به‌شدت منفی است و این قشر از قدرت و لباس خود استفاده‌های غیرقانونی می‌کند. فورد می‌گوید: «پلیس به وظایف خود عمل نمی‌کند زیرا سیاستمداران از زیر بار مسئولیت‌های اجتماعی خود شانه خالی می‌کنند و حاضر به حل درست و واقعی مشکلات مردم نیستند. تلاشی برای رفع فقر انجام نمی‌شود و حرکت‌های گسترده برای حل معضل بیکاری و بهتر کردن شرایط تحصیل وجود ندارد. این‌گونه مسائل فقط در دوران انتخابات و به‌عنوان شعارهای انتخاباتی مطرح و بعد از آن، به گونه‌ای به دست فراموشی سپرده می‌شوند که انگار اصلا وجود خارجی ندارند!» فورد در فیلمش از راش‌های آرشیوی استفاده کرد تا بهتر بتواند منظور خود را به مخاطب برساند و مردم بی‌دفاعی را به تصویر بکشد که برای سالیان دراز و متمادی موضوع اصلی مسائلی چون خشونت، اجبار و تحت کنترل نیروی پلیس بودن هستند.

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: رسوایی حقوق بشر آمریکایی در سینما