صادرات فرهنگی با تولیدات مشترک
من آدمی تجربهگرا و علاقهمند به آموختن هستم و همین علاقهمندی باعث شده امکان داشته باشم تا حداقل در ۲۰ کشور دنیا فیلم داستانی، مستند و حتی سریال بسازم. از روز اولی هم که برای کارگردانی مستند به بنگلادش رفتم، متوجه شدم در آنجا میتوان فیلم داستانی خوب هم ساخت. چون یک کشور پرجنب و جوش، بکر، پر از رنگ و گرم و گیراست. توانستم در تجربه سوم فیلمسازیام در بنگلادش، دروغهای زیبا را کار کنم که خوشبختانه هنوز نیامده مورد استقبال رسانهها و مردم بنگلادش قرار گرفته است، چون آنجا هم به سینمای ایران علاقه دارند و هم به کشور ایران و هم بازیگر نقش اصلی ما سوپراستار محبوب مردم بنگلادش و ۴۰۰ میلیون بنگالی زبان در هند است.
فکر میکنید بهدلیل همین شمولیت و بدون مرز بودن مضمون، مخاطبان ایرانی چقدر با فیلم و قصه ارتباط برقرار کنند؟
امیدوارم مخاطبان ایرانی با این فیلم ارتباط برقرار کنند، چون داستان ساده و جهانشمولی دارد. دروغهای زیبا یک ملودرام انسانی و پر از رنگ و فضاهای بکر و جذاب است و بیننده در حالیکه قصه را دنبال میکند به نوعی میتواند با کشور بکری مثل بنگلادش هم آشنا شود.
جالب است که چهلودومین جشنواره فیلم فجر با نمایش فیلمی شروع میشود که یک همکاری و تولید مشترک محسوب میشود. موردی که آن وجه بینالمللی جشنواره فجر را هم پررنگ میکند. مختصری درباره سختیها و چالشهای تولید مشترک و درعینحال از مزایای آن بهویژه در تعاملات فرهنگی بگویید و اینکه چقدر سینمای ایران به تولیدات مشترک نیاز دارد؟ میدانم که قبلا هم سابقه کار مشترک با خارجیها را داشتید.
البته دوست داشتم فیلم کمی دیرتر به نمایش درمیآمد و تنور جشنواره گرمتر میشد که هم منتقدان و هم تماشاگران حرفهای راحتتر بتوانند فیلمهای کاملا ایرانی را با یک فیلم تولید مشترک قیاس کنند. بههرحال تولید فیلم در دنیا سخت و در کشور ما بسیار سختتر شده است، مخصوصا برای فیلمسازان مستقل که نمیتوانند حمایتی از سیستم جذب کنند و اسپانسر داشته باشند. با این همه فیلمسازی در کنار سختیهایش، برایم جذاب است. منظور از سختی، همکاری افرادی از دو فرهنگ و دو گروه مختلف است که باید زبان مشترکی برای کار پیدا کنند؛ بهویژه اینکه این فیلم را در یک کشور شلوغ و بدون صنعت سینمای حرفهای بهروز کار میکردیم. با اینکه بنگلادش، صنعت سینما دارد اما بهروز نیست. مثلا هنوز هم صدابرداری و صدای سرصحنه ندارند و مثل سینمای ۵۰ سال پیش ایران است. فیلمهای آنجا بیشتر استودیومحور است و چندان داخل شهر فیلمبرداری نمیکنند. برای همین وقتی ما در شهر کار میکردیم، کمی برای همکاران بنگلادشی ما سخت بود. واقعا هم سخت است. الان که به فیلم نگاه میکنم، میبینم من چطور این فیلم را در آن همه شلوغی ساختم. باوجود سختیها، خروجی فیلم نشان میدهد که ارزش آن همه دشواری و خستگی را داشت. انجام کار بینافرهنگی هم از مزایای تولید مشترک است؛ اینکه بهصورت بالقوه، چهارصد- پانصد میلیون مخاطب دیگر هم به جز مخاطبان ایرانی داشته باشید، جذابیت خیلی بالایی دارد. به هرحال بنگلادش خودش ۱۷۰ میلیون نفر جمعیت بنگالی دارد و هند هم حدود ۴۰۰ میلیون بنگالیزبان که بازیگر اصلی ما در میان این جمعیت و میان ایالتهای شرقی هند به مرکزیت کلکته، بسیار معروف است و مخاطب دارد.
حتی شنیدم که این روزها در تدارک ساخت یک فیلم دیگر در بنگلادش هستید. اگر دوست داشتید، توضیح مختصری هم درباره این پروژه دهید؟
نمیدانم از کجا از این کار جدید با خبر شدهاید اما داریم به آغاز یک پروژه جدید در خارج از کشور فکر میکنیم. البته بین کشور بوتان و بنگلادش در رفتوآمد هستیم که بهترین انتخاب را داشته باشیم، چون داستان ما فضای متفاوتی نسبت به دروغهای زیبا دارد و امیدوارم که به زودی به نتیجه برسد و کار را شروع کنیم.
اسم دقیق و درست دو بازیگر اصلی چیست و چه بازیگرانی نقشهای زوج اصلی قصه فرشته و امجد را بازی میکنند؟ هر دو بنگلادشی هستند؟ گویا بازیگر خانم، چهره نامآشنایی در آنجاست و حتی در بالیوود هم کار میکند.
بازیگر اصلی ما خانم جایا احسن، فوقستاره سینمای بنگلادش است که در سینمای هند هم شهرت بسیاری دارد و بیش از بنگلادش هم در سینمای هند اعم از بالیوود و هم تالیوود کار میکند. یکی از دلایل این پرکاری در هند این است که در بنگلادش کمتر کار سینمایی انجام میشود. بازیگر نقش اصلی مرد فیلم هم آقای شومون فاروغ است. بازیگر نقش مکمل زن هم یک چهره نوظهور است که سال گذشته جایزه ملی بنگلادش را از دست نخستوزیر آن کشور دریافت کرد و هنرمند اول بنگلادش شد. کلا خوششانس بودم که با آدمها، چهرهها و بازیگران خیلی خوبی در دروغهای زیبا همکاری کردم. اول قرار بود با بازیگران ناشناخته آنجا کار کنیم اما خوشبختانه همه چیز جور شد تا به این همکاری و نتیجه جذاب برسیم.
در روایت قصه و شیوهبازیها، احیانا تحت تاثیر سینمای هند بودید که سینمای بنگلاش هم متاثر از آنجاست یا سعی کردید جنس روایت و بازیها را به سینمای ایران نزدیک کنید؟
لوکیشن، آدمها و قصه فیلم، فضای هند و بنگلادش را دارد اما نوع اجرا، نوع روایت متاثر از سینمای ایران و سینماگران موردعلاقه خودم آقای عباس کیارستمی و استاد داریوش مهرجویی است.
یکی از نگرانیها این بود که بازیگران یا عوامل بنگلادشی فیلمتان به سئانس اول جشنواره نرسند. این نگرانی برطرف شد و آنها در برج میلاد حاضر خواهند بود؟ اینکه جشنواره با فیلم شما شروع شود را حسن میدانید یا بدبیاری؟
واقعا بدبیاری بزرگی برای ما بود و شخصا دوست داشتم بازیگران بنگلادشی ما موقعی که به جشنواره فیلم فجر بیایند، ایران را ببینند، بهویژه اینکه به کشور ما علاقه دارند اما خانم احسن به خاطر اینکه مشغول کار در یک پروژه است، فقط دو روز در ایران خواهد بود، روز اول برای حضور در جشنواره و دیدن فیلم به تهران میآید و فردای آن روز هم به دیدن اصفهان میرود و بعد از همان اصفهان به کلکته برمیگردد. به سختی حضور ایشان در ایران را هماهنگ کردیم و امیدواریم که بازخورد خوبی برای کشورمان داشته باشد. هرچند بااینکه هنوز نیامده هم این حضور، بازخورد خوبی در روزنامهها و مجلات سینمایی و اخبار تلویزیون بنگلاش داشته و به سفر خانم احسن به ایران پرداخته و به آن توجه کردهاند.
پس از چند سال در جشنواره فیلم فجر حضور دارید؟ آخرین حضورتان در این رویداد چه سالی و با چه فیلمی بود؟
دقیق نمیدانم اما پس از سالها به جشنواره فیلم فجر میآیم. جالب اینکه اولین دورهای هم که در جشنواره فیلم فجر حضور داشتم، باز هم با یک فیلم تولید مشترک به نام «بن بست» بود. فیلمی محصول ایران و لبنان که آن هم کار مستقلی بود. البته همان حضور باعث افتخار من است اما از بدشانسی من هم بود که آن سال در جشنواره و در بخش فیلمهای اول و دوم، فیلمسازان قدری مثل آقای واروژ کریممسیحی با فیلم دومش «تردید» و آقای حسن فتحی هم با فیلم دومش «پستچی سه بار در نمیزند» حضور داشتند. حتی فیلم عامهپسندی مثل «اخراجیها۲» (مسعود دهنمکی) هم در این بخش حاضر بود. اینقدر جشنواره، تحت تاثیر آن کارها و کارگردانها بود که دیگر کسی به فیلم مستقل، کوچک و جمع و جور ما توجه نکرد و اصلا دیده نشد. به نظرم جوانها الان بیشتر فرصت دارند که فیلمهایشان دیده شود. من همیشه علاقه دارم بزرگترها باشند و جوانترها هم در کنارشان باشند و خودشان را محک بزنند.
نظرتان درباره خود جشنواره فیلم فجر چیست و این رویداد چه تاثیری بر سینمای ایران در طول سالها داشته است و حضور فیلمسازان چقدر میتواند باعث جشنوارهای باشکوه و پررونق شود. اساسا وجود این جشنواره چقدر میتواند در فیلمسازان و سینماگران ایجاد انگیزه کند؟
فقط میتوانم امیدوار باشم و آرزو کنم که به تدریج جشنواره فیلم فجر و سینمای ایران به روزهای اوج خود برگردد. در همین بنگلادش به عنوان یک کشور فقیر، نه مخاطب حرفهای سینما و هنرمندان و آرتیستها بلکه وقتی مردم معمولی در کوچه و خیابان متوجه میشوند من فیلمساز هستم و از ایران آمدهام، کاملا احترام میگذارند و سینمای ایران را میشناسند و از دوران طلایی سینمای ما و از کارهای فیلمسازانی چون عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی، مجید مجیدی، اصغر فرهادی و ... به خوبی یاد میکنند که این خیلی ارزشمند است. امیدوارم چراغ سینمای ایران همیشه روشن باشد و جوانان فعالتر شوند و بهخصوص امکان فیلمسازی به صورت مستقل و در بخش خصوصی را داشته باشند. دولت از پیشکسوتان عرصه فیلمسازی بیشتر حمایت کند تا حضور پررنگی درسینما داشته باشند ودرکنار درخشش جوانان، سینمای ایران مسیر درستی را دنبال کند.
فکر میکنید دروغهای زیبا در رقابت با فیلمهای پرچهره و خوش آب و رنگ ایرانی حاضر در سودای سیمرغ، چقدر شانس دیده شدن و حتی موفقیت دارد؟
نتایج جشنواره فیلم فجر براساس سلیقه داوران، سیاستها و فضای این رویداد مشخص میشود. حتی فضای مطبوعاتی و نظر منتقدان هم در نتایج پایانی جشنواره تاثیرگذار است. البته این موارد منحصر به جشنواره فیلم فجر نیست و در همه جشنوارهها همین است. دروغهای زیبا چند امتیاز ویژه برای دیده شدن دارد، اول اینکه داستانی بسیار ساده، صمیمی و روان دارد. دیگر اینکه فضا و اتمسفر جدیدی دارد که مثل بقیه فیلمها نیست. از همه مهمتر کاری مستقل است که با بودجه خیلی جمع و جور و با گروه تولیدی هفت هشت نفره ساخته شد و دلی کار کردند. امیدوارم فیلم و حاصل این تلاشها به دل مخاطب هم بنشیند و موردحمایت مطبوعات هم قرار گیرد. همچنین امیدوارم راه برای فعالیت سینماگران مستقل هم باز و هموار شود تا بتوانند فیلمهای تولید مشترک با دیگر کشورها بسازند. خیلی مهم است که انگیزهای برای انجام تولید مشترک به عنوان صادرات فرهنگی ایجاد شود تا ضمن کارآفرینی بیشتر برای همکاران سینمایی ما، کشور ایران و سینما، ادبیات، شعر، موسیقی و دیگر شاخههای فرهنگی و هنری خود را به جهان معرفی و تبلیغ کنیم و به شکلی مستقیم با آدمهای فرهنگی دنیا در ارتباط باشیم. اینکه تاکید میکنم برای بخش خصوصی و مستقل هم در همکاریها و تولیدات مشترک ایجاد انگیزه شود برای این است که همکاریهای دولتی در این فضا به دلیل هزینهکرد بسیار، عرصه را برای همکاریهای مشترک در بخش خصوصی سخت میکند و بودجهای برابر با بخشهای دولتی دراختیار ندارند.
حرف و نکته ناگفتهای درباره فیلم یا جشنواره دارید؟
تاکیدم بر سینمای بخش خصوصی و مستقل است. در این دوره فقط چند فیلم مستقل در جشنواره حضور دارند، بنابراین امیدوارم مطبوعات، منتقدان و مردم از سینمای مستقل حمایت کنند تا بتدریج این سینما را از دست ندهیم. فیلمسازی بصورت مستقل خیلی سخت شده است. البته خیلی ارزشمند است که دولت از سینما و فیلمها حمایت میکند و آثاری در این زمینه تولید میشود اما اگر چتر این حمایت عادلانهتر گسترده شود، به نظرم نتیجه انرژی این عدالت در فیلمهای دیگر هم مشاهده خواهد شد و ارزشمندتر خواهد بود. درآنصورت خیلی از همکاران عزیز ما که کم کارتر یا بیکار شدهاند، میتوانند به عشقشان سینما برگردند. در همین کشور بنگلادش و اساسا همه کشورهایی که صنعت سینما دارند، بودجههای دولتی به نوبت نصیب فیلمها میشود. یعنی نمیشود یک تهیهکننده، کارگردان یا یک بازیگر، در دو سه سال متوالی برای ۴ پروژه دولتی بودجه بگیرد و کار کند. کسی که یک بار بودجه میگیرد تا شش هفت سال نمیتواند وارد یک پروژه با بودجه دولتی شود. مورد سینمای ایران و این فعالیت متوالی با پروژههای دولتی، همیشه هم به مدیران دولتی برنمیگردد و کمی هم تقصیر همکاران ماست که به این کارهای دولتی پشتسرهم و دریافت بودجه دولتی عادت کردهاند؛ اما اگر این رویه اصلاح و عدالت رعایت شود و چهرههای پیشکسوت و جوانها هم از بودجهها و حمایت مناسب برای تولید فیلم بهرهمند شوند و در کنار فیلمهای دولتی، حمایت خوبی هم از آثار بخش خصوصی صورت گیرد، حتما حال سینمای ایران بهتر خواهد شد.
فیلمی که با صدای خسروشاهی دلنشینتر میشود
در گفتوگوهایی که با آقای خسرو خسروشاهی و خانم کتایون اعظمی که گویندگان نقشهای اصلی فیلم در نسخه دوبله فارسی هستند، داشتیم از فیلمتان تعریف کردند. آیا فیلم با نسخه دوبله در سینمای رسانه و سینماهای مردمی این دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درمیآید؟
من این افتخار را داشتم که در چند کار با آقای خسروشاهی همکاری کنم. درواقع ایشان به من لطف داشتند و برخی از این فیلمهای تولید مشترک و بینالمللی مرا دوبله کردند. از روز اول که دروغهای زیبا را کار میکردم، میدانستم که این کار باید صدای دلنشین آقای خسروشاهی را داشته باشد تا دلنشینتر شود. خوشبختانه ایشان هم فیلم را دوست داشتند و با همکارانشان این کار را دوبله کردند؛ اما چون ما فیلم را بهتازگی دوبله کردیم، متاسفانه نسخه دوبله به جشنواره نمیرسد اما در اولین فرصت و برای اکران عمومی دروغهای زیبا حتما از نسخه دوبله استفاده میکنیم. چون اولا اینکه همه مردم ما با صدای آقای خسروشاهی خاطره دارند و هم اینکه دوبله روی فیلم نشسته و من خودم خیلی از آن لذت بردم و مطمئنم مخاطبان ایرانی هم نسخه دوبله فیلم را دوست خواهند داشت.
صداهای زیبا
عجالتا در چهلودومین جشنواره فیلم فجر، دروغهای زیبا را با صدای اصلی بازیگران و زیرنویس فارسی ببینید تا بهزودی از تماشا و شنیدن نسخه دوبله فارسی این فیلم با صداهای ماندگار گویندگان برجستهای چون خسرو خسروشاهی و کتایون اعظمی لذت ببرید. استاد خسروشاهی که جایگاه والای خود را در دوبله دارند، بهجای بازیگر نقش اصلی مرد فیلم صحبت کرده و به گفته آتش زمزم فیلم را دلنشینتر کرده است؛ اما یکی از برگهای برنده نسخه دوبله، گویندگی کتایون اعظمی بهجای جایا احسن است. اعظمی بهتازگی همکاری درخشانی با خسروشاهی در دوبله فیلم «ناپلئون» ریدلی اسکات داشت. او که مدیریت دوبلاژ این فیلم را برعهده داشت، بهجای ژوزفین (ونسا کربی) حرف زد و خسروشاهی هم بهجای ناپلئون با بازی واکین فینیکس صحبت کرد. با این تجربه همکاری خوب، دوستداران دوبله مشتاق شنیدن همکاری جذاب دیگری از این دو هنرمند هستند. بهتازگی گفتوگویی با کتایون اعظمی درباره وضعیت دوبله و فعالیتهای اخیرش ازجمله دوبله همین دروغهای زیبا انجام دادیم که بهزودی منتشر میشود.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: صادرات فرهنگی با تولیدات مشترک
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران