نوری که در تاریکی درخشید

ماجرای فیلم، اقتباسی از کتاب آپاراتچی خاطرات شفاهی جلیل طائفی است که توسط روح‌ا... رشیدی، تحقیق و تدوین شده است. جلیل طائفی که در این فیلم به جلیل رشیدی تغییر نام داده، تصمیم می‌گیرد برای یکی از شهدای تبریز فیلم سینمایی بسازد اما با مشکلات عجیب و غریبی روبه‌رو می‌شود. عجیب این که فیلم در بخش مسابقه جشنواره، قرار نگرفته است! ماجرای این بخش از کتاب را با هم مرور می‌کنیم.

با تجربه خوبی که در جریان تولید و اکران فیلم «از جان‌گذشتگان» به دست آورده بودم انگیزه زیادی برای ساخت یک فیلم دیگر داشتم و دنبال سوژه و قصه بودم. مدت‌ها پرس و جو می‌کردم و از افراد مطلع پیشنهاد می‌خواستم. در مجموعه دادگاه انقلاب تبریز فامیلی داشتیم به نام «رضا فرجی» که بعدها شهید شد. با رضا صمیمی بودم. رفتم پیشش و ماجرا را گفتم که می‌خواهم فیلمی در مورد ترورها و منافقین بسازم اما سوژه مناسب ندارم. دستم را گرفت و برد به اتاقش. گفت بیا تا یک سوژه واقعی به تو معرفی کنم. رفتیم و نشستیم. گفت شخصی به نام محمد حسن نوری از مسئولان دادستانی تبریز ترور شده است. فکر می‌کنم برای فیلم تو سوژه خوبی باشد. رضا در مورد مبارزات شهید نوری در دوره دانشجویی در‌ دانشگاه تبریز و فعالیت شبانه‌روزی او برای انقلاب اسلامی صحبت کرد. قرار شد حرف‌هایش را بنویسد و بدهد به من، بعد هم یکی از بستگان شهید نوری به نام آقای «خانی پور» را به من معرفی کرد. او هم در دادگاه انقلاب کار می‌کرد. رفتم پیش آقای خانی‌پور. شهید نوری پسرعمه او بود. خانی‌پور هم در مورد شکنجه شهید نوری در ساواک حرف زد و این‌که شکنجه‌کننده شهید نوری شخصی به اسم «حسینی» بود. پرسیدم این حسینی الان کجاست؟ گفت در تهران بود که الان به تبریز منتقل شده است. کمی هم با خانی‌پور صحبت کردم و از او هم خواستم گفته‌هایش را برایم بنویسد. با حاج‌آقا «عابدینی» هم گفت‌وگو کردم. حاکم شرع بود و شهید نوری را می‌شناخت. سال ۱۳۶۲ بود و ترورهای منافقین در گوشه و کنار خبرساز می‌شد. خودم هم ذهنم مشغول این مسأله بود. تحقیقاتم را در مورد شهید نوری شروع کردم و موفق شدم اطلاعات خوبی درباره او جمع کنم. هر بار که چیزی به دست می‌آوردم، می‌دادم به کریم هاتف تا برایم مرتب کند. در واقع تعدادی خاطره و داستان از شهید داشتم. برای تکمیل اطلاعاتم، حتی با همسر شهید هم گفت‌وگو کردم. خانه شهید نوری در محله «حلیمه سازاندا» بود. از همسر شهید خواستم که بعد از تمام شدن ساخت فیلم، حتما برای تماشایش بیاید. گفت: «اگر مطابق با واقعیت باشد حتما می‌آیم و می‌بینم». تقریبا هفت ماه برای مطالعه و تحقیق درباره شهید نوری وقت گذاشتم. اطلاعاتم که کامل شد شروع به نگارش فیلمنامه کردم. فیلمنامه را با کمک هاتف نوشتم. قصه را کاملا در ذهن خودم پرورش داده بودم. اسم فیلم را هم از اول «نوری در تاریکی» انتخاب کرده بودم. این اسم ایهام داشت. «نوری» هم اسم شهید بود و هم جنس شهید... .
   
شهید نوری که بود؟
شهید محمد حسن نوری، فرزند محمد جواد در سال ۱۳۳۴در«خرم آباد» به دنیا‌ آمد. وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در مدارس شهر تهران سپری کرد. در همان زمان هیأت‌های قرائت قرآن و سخنرانی تشکیل داد. او در سال ۱۳۵۱ از دبیرستان نواب صفوی دیپلم ریاضی فیزیک گرفت و درهمان سال در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه تبریز قبول شد. در دوره دانشجویی با چهره‌هایی مانند: رحیم صفوی، حسین علایی، شهید آل‌اسحاق، شهید حمید سلیمی، احمد خرم و... آشنا شد و تمام توان خود را برای براندازی نظام شاهنشاهی به کار گرفت. نوری در دوران تحصیلات دانشگاهی چندین بار دستگیر و مورد ضرب و شتم ساواک قرار گرفت. در زندان با افرادی چون ‌علی‌محمد بشارتی‌ آشنا شد و از محیط زندان به خوبی در جهت حفظ قرآن و مطالعه و تحقیق در کلام آسمانی بهره جست و خطوط انحرافی و التقاطی موجود در زندان را شناخت. در آخرین دستگیری در دادگاه نظامی تبریز با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد که پس از سپری‌شدن ۱۴ ماه، انقلاب شد و همراه با آزادی زندانیان سیاسی، ایشان نیز از زندان آزاد شد و شروع به فعالیت کرد، به گونه‌ای که بر سر راه ‌آیت‌ا...طالقانی‌ سخنرانی کرد. بعد از به ثمررسیدن انقلاب به عنوان بازپرس دادگاه انقلاب اسلامی تبریز شروع به کار کرد و در ادامه به عنوان جانشین دادستان انقلاب تبریز منصوب شد. وی سرانجام در۱۱مرداد۱۳۶۰(بیست و هفتم ماه مبارک رمضان) به دست منافقین کوردل در حالی که تنها ۲۷ سال از عمر پر برکتش می‌گذشت به درجه شهادت نائل شد. پیکر وی با شکوهی خاص تشییع و به درخواست خانواده ایشان در شهرستان گلپایگان، زادگاه پدری‌شان به خاک سپرده شد.

میثاق رشادمهر - خبرنگار

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: نوری که در تاریکی درخشید