جمهوری اسلامی مرکز مقاومت است

جمهوری اسلامی مرکز مقاومت است
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ الناز رحمت نژاد: قریب به یک قرن است مساله اشغال فلسطین و تشکیل دولت یهود، از مسایل مهم جهان اسلام است. علمای مسلمان، فراخور مسؤولیت‌شان و در موقعیت‌های اجتماعی و سیاسی، نسبت به این مسأله واکنش نشان داده‌اند. علمای شیعه نیز از همان ابتدای اشغال فلسطین، از این مساله ابراز نگرانی کرده و با فلسطینیان هم دردی نشان داده‌اند؛ و بر مبارزه با اشغالگران تا آزادی سرزمین فلسطین تاکید کرده‌اند. گرچه در طی دهه‌های اول تشکیل دولت صهیونیستی در خاک فلسطین، پیشگامان مبارزه با اشغالگری، کشورهای عرب همسایه فلسطین، مانند مصر و سوریه بودند، اما شکست‌های پیاپی اعراب از اسراییل، بیشتر این کشورها را از دایره حمایت از مبارزان فلسطینی خارج کرد و در نهایت بیشتر آنان تن به سازش با رژیم صهیونیستی دادند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی (ره)، مبارزه با اشغالگری صهیونیست‌ها و حمایت از فلسطین، به عنوان یک سیاست ثابت توسط مسؤولان جمهوری اسلامی اعلام و اتخاذ شد. اکنون سخن عالمان شیعه مبنی بر ضرورت مبارزه برای آزادی فلسطین، با ابزار قدرت و سیاست که به دست انقلابیون مسلمان افتاده بود، به گوش مسلمانان منطقه و مردم جهان می‌رسد.

بر هیچ‌کس پوشیده نیست که انقلاب اسلامی ایران بر پایه مبانی دین مبین اسلام به وجود آمده است. بر همین اساس حمایت از منافع جهان اسلام به خصوص ملت‌های مظلوم مسلمان از اولین شعارهایی بود که توسط امام خمینی (ره) بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح شد.

این در حالی بود که رژیم منحوس پهلوی جزو اولین دولت‌های اسلامی بود که اسراییل این دولت جعلی را به رسمیت شناخته بود.

آرمان امام راحل جان تازه ای به پیکر انتفاضه دمید و ابتکار تعیین جمعه آخر ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس عامل ماندگاری مسئله فلسطین شد.

پس از ارتحال حضرت امام (ره) علم این آرمان خواهی بر دوش خلف صالح او یعنی حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظله العالی) قرار گرفت. گستره اطلاعات معظم له و اشراف ایشان بر مبانی فقهی، تاریخی و سیاسی مساله فلسطین هر کسی را به پای سخن ایشان می‌کشاند.

در فرصتی که دست داد بر اساس کتاب «مساله فلسطین از نگاه حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مدظله العالی)» نوشته سعید صلح میرزایی که توسط انتشارات انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده به بررسی و مرور نظرات و بیانات رهبر معظم انقلاب در مجامع عمومی و خطبه‌های نماز جمعه پیرامون مساله فلسطین طی سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۹۰ پرداختیم.

قسمت اول تا دوازدهم فلسطین در بیانات رهبر انقلاب در پیوندهای زیر قابل مطالعه و بررسی هستند:

* «مساله فلسطین مساله عربی و اسلامی نیست، یک مساله انسانی است»

* «محو اسراییل با اراده و عزم ملت‌ها ممکن است»

* «مصائب انسانی در مصیبت و قضیه فلسطین جمع است / اسراییل زیر تل ریگ‌ها دفن خواهد شد»

* «فلسطین قطعه‌ای از خاک اسلامی است و وظیفه همه بازگرداندن آن است»

* «عامل قیام فلسطین خود فلسطینی‌ها هستند»

* «ناقص‌بودن پیروزی ایران بدون نابودی اسراییل»

* «اسراییل غده بدخیم سرطانی منطقه است»

* «فلسطین در مبارزه خود ملت ایران را الگو قرار داده است»

* «ایستادگی ایران و ادامه نهضت فلسطین توسط نسل سوم»

* «فلسطینی‌ها چون از میهن‌شان دفاع می‌کنند در بیان غرب تروریست‌اند»

* «طراحی تحولات منفی در سطح بین‌المللی در قالب ناتوی فرهنگی»

* «خبرگزاری‌های معروف دنیا متعلق به صهیونیست‌ها هستند»

در ادامه، مشروح قسمت سیزدهم این پرونده را می‌خوانیم؛

هدف استکبار؛ حذف هر عنصر مقاومت

این‌ها می‌خواهند هیچ عنصر مقاومتی در این منطقه وجود نداشته باشد. اصل عنصر مقاومت را جمهوری اسلامی می‌دانند. البته این را درست فهمیده اند. اینجا مرکز مقاومت است. اینجا جایی است که ما اگر هیچ اقدامی هم نکنیم، هیچ حرفی هم نزنیم، خود وجود جمهوری اسلامی به ملت‌های منطقه الهام می‌دهد. یک موجودیتی، یک هویتی که علی رغم همه قدرت‌های استکباری و به کوری چشم آنها اینجور در این منطقه قد کشیده و روز به روز ریشه دارتر می‌شود؛ روز به روز قوی‌تر می‌شود. خود وجود این پیکره عظیم و پرشکوه، خار چشم استکبار است و امید دهنده به ملت‌ها. بله، اینجا مرکز مقاومت است؛ در این شکی نیست. دیگران هم از اینجا الهام گرفتند، منتها برای اینکه این مقاومت را در هم بکوبند، حلقه ضعیف را اول هدف قرار دادند؛ دولت مردمی منتخب حماس در غزه. او را مظلوم گیر آوردند؛ او را دارند می‌کوبند. هر کس در دنیای اسلام، امروز قضیه غزه را یک قضیه منطقه‌ای و شخصی و محلی بداند، دچار همان خواب خرگوشی ای است که پدر ملت‌ها را تا حالا درآورده است. نه، این قضیه غزه، فقط قضیه غزه نیست؛ قضیه منطقه است. فعلاً آنجا نقطه ضعیف‌تر است، تهاجم را از آنجا شروع کردند و اگر موفق شدند، دست از سر منطقه بر نمی‌دارند. دولت‌های کشورهای مسلمانی که حول و حوش آن منطقه هستند و کمکی که باید بکنند و می‌توانند بکنند، نمی‌کنند، دارند اشتباه می‌کنند؛ اشتباه می‌کنند. هر چه در این منطقه میخ اسراییل بیشتر فرو برود، تسلط استکبار بیشتر بشود، بدبختی این دولت‌ها و ضعف و ذلت این دولت‌ها بیشتر خواهد شد. چرا ملتفت نیستند؟ و دولت‌ها، ملت‌ها را هم دنبال خودشان به ذلت می‌کشانند. یک دولت ذلیل و مطیع و وابسته، یک ملت را مطیع و ذلیل و وابسته می‌کند. این است که ملت‌ها باید به خود بیایند.

طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا؛ آن روی سکه افسانه نیل تا فرات

امروز نقشه اساسی استکبار برای دنیای اسلام، سیطره کامل است. طرح خاورمیانه‌ی بزرگی که امریکایی‌ها مطرح می‌کنند، عبارٌة اخرای ایجاد کشور بزرگی است به نام خاورمیانه، با مرکزیت رژیم صهیونیستی. همه دولت‌هایی که در این کشورها هستند، باید به دولت‌های دست نشانده اسراییل تبدیل شوند. معنای خاورمیانه بزرگ این است که ما یک عرصه عظیم بشری را در اختیار اسراییل بگذاریم تا در آن، سرمایه گذاری و تولید ارزان کند و بر ِ فربه خود بیفزاید؛ و اگر افسانه نیل تا فرات را با شیوه نظامی نتوانست محقق کند، با شیوه اقتصادی، سیاسی، پولی و فنی آن را تأمین کند. آمریکا و به یک معنا باید گفت غرب این را می‌خواهد. دنیای اسلام چرا باید تسلیم چنین خواسته‌ای شود؟ پیشرفت در این میدان‌ها احتیاج دارد به فکر، عقل، تدبیر و حکمت؛ احتیاج دارد به اینکه دل‌های خود را به هم بیشتر نزدیک کنیم. اکسیر دور از دسترسی که باید سعی کنیم آن را به دست بیاوریم، عبارت است از اتحاد و همدلی کشورهای مسلمان در بخش‌های مختلف. مسأله خاورمیانه‌ای بزرگ یک آرزوی آمریکایی است. خاورمیانه بزرگی که آنها می‌گویند، یعنی کشوری بزرگ در خاورمیانه به مرکزیت اسراییل. البته منظور آنها این نیست که یک دولت واحد تشکیل شود؛ نه.

همین دولت‌هایی که در مرزهای جغرافیایی کنونی قرار دارند، باشند؛ منتها دولت‌هایی که توی مشت آمریکایی‌ها باشند؛ مردم به ظاهر آنها را انتخاب کرده باشند، اما آمریکایی‌ها خواسته باشند؛ همانطور که در ماه‌های اخیر در اوکراین و گرجستان اتفاق افتاد. آنها می‌خواهند اسراییل در این منطقه پر بهره و پر از سرمایه‌های طبیعی، بشود یک مرکز برجسته؛ نماینده و پایگاه تمدن مادی غرب دست و پایش را در این کشورها باز کند؛ از کارگر ارزان آنها استفاده کند، از پول‌های آنها استفاده کند، اقتصاد خودش را گسترش دهد، کشاورزی خودش را توسعه دهد و در واقع خودش را تغذیه کند؛ مثل درختی که ریشه اش وارد خانه همسایه می‌شود و از آنجا تغذیه می‌کند، که در واقع میوه درخت مال صاحب آن خانه است. طرح از نیل تا فراتی که یک وقت اعلام کردند می‌خواهند با سر پنجه قدرت نظامی آن را به دست بیاورند، در واقع الان می‌خواهند با سرپنجه قدرت سیاسی و اقتصادی آن را به دست بیاورند. البته قطعاً به این هدف نخواهند رسید؛ نه آمریکایی‌ها و نه صهیونیست‌ها و غاصبان فلسطین. ملت‌ها بیدارند. ما باید بیدار باشیم. جمهوری اسلامی باید بیدار باشد. بیداری ما یک شعار نیست؛ باید حواسمان جمع باشد.

حمایت بی شرمانه غرب از جنایات اسراییل

سردمداران رژیم مستکبر آمریکا هم به همین دلیل عصبانی اند و باطن خود را نشان می‌دهند. آنچه در دل آنها وجود دارد و همیشه پشت پرده‌های ضخیم ریاکاری، آن را پنهان می‌کنند، امروز در اظهاراتشان نشان داده می‌شود. امروز آمریکایی‌ها نه فقط از رژیم سفاک صهیونیستی، بلکه از جنایت‌های صریح آن هم بدون هیچ پوشش و شرمی حمایت می‌کنند. فقط مسأله ترور نیست؛ یک جنایت بزرگ و آشکار صورت گرفته است؛ از این حمایت می‌کنند؛ از آوردن تانک‌ها در کوچه‌ها و خیابان‌ها حمایت می‌کنند؛ از ویران کردن خانه‌های مردم حمایت می‌کنند. این باطن رژیم استکبار است. استکباری که در واژه‌های انقلاب اسلامی تکرار می‌شود، یعنی این. حماس و جهاد اسلامی و حزب‌الله را به عنوان تروریست معرفی می‌کنند.

چرا؟! مگر اینها چه کرده اند؟! جرم اینها این است که از شرف و میهن و خانه خود دفاع کرده اند. میل آمریکایی‌ها این است که اسراییل با جلادان خود، بچه‌های کوچک؛ بچه‌هایی مثل پسر این مرد را جلو چشم پدرانشان به قتل برساند و کسی اعتراض نکند، چیزی نگوید، در صدد پاسخ برنیاید و خشمگین نشود.

گناه حماس و جهاد اسلامی و حزب‌الله لبنان و همه مبارزان حقیقی صحنه نبرد فقط این است که در مقابل اینگونه تجاوزات قساوت آمیز و کم نظیر، به پاسخ عملی دست می‌زنند و اقدام می‌کنند.

جرم جمهوری اسلامی هم این است که آشکارا و صریح از حق و عدالت دفاع می‌کند. ما هرگز دفاع از حق و عدالت را به خاطر میل دل قدرت‌های استکباری کنار نگذاشتیم. ما هرگز در این زمینه، سازش و ریاکاری نکردیم. ما صریح حق و عدالت را مطرح و از آن دفاع کردیم. این جرم ماست. آمریکایی‌ها باطن خود را نشان دادند. رئیس جمهور آمریکا در نطق اخیرش، مثل کسی حرف میزند که تشنه خون انسانهاست! کشورها و ملت‌ها را تهدید و متهم می‌کند. همه دنیا می‌دانند که شیطان بزرگ، آمریکاست؛ این یک حرف متکی به دلیل است. این عنوان «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک نامگذاری بی دلیل نبود. شما به تاریخ سی، چهل سال گذشته نگاه کنید؛ بیشترین کار شکنی را نسبت به نهضت‌های مردمی و مستقل، آمریکا کرده است. بیشترین ترور شخصیت‌های مؤمن پاکدامن را در دنیا، دستگاه جاسوسی سیای آمریکا کرده است. بیشترین حمایت را از رژیم‌های ضد مردمی در دنیا، آمریکا کرده است. بیشترین فروش اسلحه و سلاح‌های مرگبار را در دنیا آمریکا کرده است. بیشترین چپاول و غارت را نسبت به ثروت‌های ملت‌ها، آمریکا کرده است. اینها شیطنت است؛ پس بزرگترین شیطانهاست. البته این کارها را شیطان‌های دیگری هم در دنیا می‌کنند؛ اما هیچ کدام به شیطنت آمریکا نیستند. پس او حقًا شیطان بزرگ است.

تناقض غرب؛ تلاش برای نجات حیوانات و سکوت در برابر کشتار انسان‌ها

امروز، قدرت‌های اهریمنی و شیطانی یعنی همین که شما به آن استکبار می‌گوئید و مظهرش آمریکاست علیه بشریت و ارزش‌های انسانی قیام کرده اند. برای اینها، جان میلیون‌ها انسان اهمیت ندارد. شما دیدید که اسراییل در ظرف پانزده شانزده روز، ده‌ها هزارنفر را کشت، زخمی، آواره و آشفته کرد و داغ‌هایی آفرید؛ ولی خم به ابروی استکبار جهانی نیامد. همین‌هایی که وقتی گربه‌ای داخل چاه فلان خانه می‌افتد، از روی ریاکاری، دستگاه‌هایشان را بسیج و پول‌هایی را خرج می‌کنند که این گربه را که یک حیوان است، از داخل چاه نجات دهند! یا گاهی اوقات، تظاهر به انسان دوستی می‌کنند که ماها هم که اینها را خوب می‌شناسیم، گاهی اوقات واقعاً شک می‌کنیم که عجب! آیا این همه اظهار دلسوزی راست است؟! این قدر اینها ریاکاری می‌کنند.

دوگانگی مطبوعات غربی درباره جنایات اسراییل

البته، وجدان امت اسلامی توفانی شد. حداکثر کوتاهی و تقصیر را در این قضیه مطبوعات غربی کردند. از رادیوی اسراییل و مطبوعات رژیم صهیونیستی که انتظاری نیست. آنها خودشان قاتلند. از قاتل، توقع نیست که خودش را محکوم کند. اما مطبوعات دنیای به اصطلاح آزاد، چرا باید اینقدر حق کشی کنند؟! چرا باید اینقدر سکوت کنند و حادثه را کوچک بشمارند؟! اخیراً یک فرد عرب در آمریکا، اسلحه به دست گرفت و به چند نفر حمله کرد و ظاهراً خسارت چندانی هم وارد نیاورد. شما ببینید مطبوعات آمریکا، طی چند روز گذشته چه غوغایی به پا کردند! همه روزنامه‌ها و جراید و دیگر رسانه‌های گروهی غرب، خبر حمله یک عرب مسلمان را به سراسر دنیا منعکس و مخابره کردند؛ اما در مقابل آن حادثه‌ی تلخ، سکوت پیشه کرده اند و اگر هم بیان کنند، کاملاً تحریف شده است. آنها چنین فاجعه آفرینی ای را به یک نفر نسبت می‌دهند. اینها همه ظلم است. واقعاً کارکنان و گردانندگان مطبوعات در آمریکا و دنیای غرب، چقدر باید متعصب و سنگدل و دور از آزادی‌هایی باشند که ادعایش را می‌کنند، تا اینطور نسبت به این قضیه، بد و بی اعتنا عمل کنند!

ادامه دارد...

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: جمهوری اسلامی مرکز مقاومت است