فرهنگ تحریمشدنی نیست
چرا میگویید فیلم سخت و مشکلی است؟
واقعیت این است که تماشاچی خارجی آشنایی چندانی با رخدادهای جنگ جهانی دوم در روسیه ندارد.حوادث فیلم از آن دسته چیزهایی است که فقط در جایی مثل روسیه اتفاق میافتد.میترسیدم داستانی که خاص مردم روسیه است،نتواند تماشاچی غیرروسی را جذب خود کند. حالا متوجه شدهام جنگ،همان چیزی است که آدمهای مختلف ازملیتهای گوناگون را به یک اندازه وشکل، تحت تاثیرقرار میدهد.
قبل از صحبت بیشتر در رابطه با هوا، لطفا ارزیابی خودتان از جنگ در اوکراین را بگویید.
موضع من خیلی ساده است. در سال ۲۰۱۵ در برلین افتتاحیه «زیر بادهای الکتریکی» را داشتم. شروع آن فیلم با صحبتهایی درباره گلوبالیزهشدن جهان بود و این نکته که چگونه این گلوبالیزهشدن ما را از یک جنگ بزرگ دیگر ایمن نمیکند. همان زمان خیلیها از من در اینباره میپرسیدند که منظورم از این دیالوگ چیست. جواب من این بود که عدم درک متقابل از سوی دو طرف ماجرا، در نهایت به اینجا ختم میشود که هیچیک از طرفین حرف یکدیگر را نمیفهمند و نمیتوانند دیالوگ خوبی با هم برقرار کنند. نتیجه چنین چیزی به جنگ ختم میشود. تراژدی که هماکنون در حال رخدادن است، نتیجه ۱۰سال عدم تلاش برای صحبت و پیدا کردن زبانی مشترک بین غرب و روسیه است. متاسفانه باید بگویم پیشبینی چنین جنگی چندان سخت نبود.
فیلمهای سینمای روسیه وفیلمسازان آن، ازشروع جنگ اوکراین در جشنوارههای مختلفی حضور داشتهاند. این موضوع چه احساسی به شما میدهد؟
ورزشکاران روسی از مسابقات بینالمللی حذف شدهاند. همین وضعیت برای موزیسینهای روسی پدید آمده است. فیلمسازان روسی را هم باید به این فهرست اضافه کرد. به باور من این کاری بسیار احمقانه است، زیرا فرهنگ باید حامی دیالوگ و صحبت باشد، نه علیه آن. یکسری اتفاقاتی که رخ دادهاند بهشدت آدم را شگفتزده میکنند. فیلم قبلی من «دستگیری خانگی» که سال ۲۰۲۱ در یکی از بخشهای مهم جشنواره کن بود، بدون هیچ حمایت دولتی ساخته شده بود و بیشترین بخش سرمایهاش را شرکت فیلمسازی فرانسویام، کا۲ تامین کرده بود اما تعداد بسیار زیادی از جشنوارههای بینالمللی از پذیرش آن سر باز زدند. اکران فیلم در اکثر جشنوارهها در دقیقه نود لغو شد. پاسخ من به این مساله این بود: «اگر نمیخواهید این فیلم را ببینید قبول است، آن را نمایش ندهید و نگاه نکنید.» اما این پاسخ معنی دیگری هم دارد و آن این است که فرهنگ روسیه قابل کنسلشدن نیست. محال است بتوان چنین کاری کرد. سینمای روسیه، ادبیات روسیه و موسیقی روسیه حتی بدون ما و بدون حضور در جشنوارههای مختلف بینالمللی هم به حیات خود ادامه میدهد.
از نقطهنظر تاریخی، شمار بسیار زیادی از فیلمهای فیلمسازان مطرح هیچوقت در جشنوارههای بینالمللی به نمایش درنیامده است. یکی از آنها فیلمهای پدر خود من آلکسی گرمان است. آیا عدم نمایش این فیلمها در جشنوارهها، ارتباطی به میزان کیفیت و ارزش آنها دارد؟ آیا تحریم محصولات روسی، انعکاسی از میزان ارزش و اعتبار آنهاست؟ در هر صورت، دیر یا زود ما مجبوریم دوباره گفتوگو و دیالوگ بین شرق و غرب را از سر بگیریم. فرهنگ اولین وسیله و ابزار برای انجام این کار است.
میدانید نوع موضعگیری جشنوارهها نسبت به فیلمتان، هوا بهدلیل سرمایهگذاری دولتی آن است؟
من کار ساخت فیلم را در سال ۲۰۱۸ شروع کردم که هنوز چیزی به نام جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲ رخ نداده بود اما بههرحال، این یک واقعیت است که حدود ۸۰درصد سرمایه تولیدات فیلمهای سینمایی در کشور من، دولتی است و از سوی منابع دولتی به فیلمسازان تعلق میگیرد. در جایی مثل روسیه شما محال است بدون یارانه دولتی فیلمی بسازید. محصولات مستقلی هم وجود دارد که شامل این موضوع نمیشوند. این محصولات بسیار کمخرج هستند و تعدادشان هم بسیار محدود است. ما فیلمساختن در روسیه را کاری سخت و آهنین ارزیابی میکنیم. در رابطه با اینکه این موضوع درست است یا غلط، اروپا و غرب دیدگاه خودش را دارد.
ساختن فیلمی میهنپرستانه و جنگی با سرمایه دولتی در زمانی که یک جنگ واقعی دیگر در مرز کشور برپاست، چه معنایی دارد؟
مضمون فیلمهای من قیمت و بهای گزافی است که اتحاد جماهیر شوروی برای پیروزی پرداخته است. در وهله بعد، من نسبت به همکاران در پروژه همچون بازیگران و بقیه عوامل تعهد دارم که کار را به پایان برسانم و یک فیلم کامل و آماده نمایش ارائه کنم. به پایان رساندن کار، اولین و مهمترین وظیفه من است. تمامی کسانی که کمک کردند تا فیلم آماده نمایش شود، مدیون و سپاسگذار آنها هستم. اگر کار را رها میکردم، فقط به آنها خیانت کرده بودم. من هیچوقت چنین قصدی نداشتهام. تغییر شرایط بهانه مناسبی برای رها کردن کار و انداختن تقصیر و گناه به گردن دیگران نیست. نکته سوم این است که هیچ کسی در هیچ مقامی مرا مجبور نکرد تغییراتی در داستان و فیلم به وجود بیاورم و حاصل کار دقیقا همان چیزی است که از روز اول قرار بود ساخته شود.
شما درباره بهای سنگین انسانی جنگ صحبت میکنید و فیلمتان هم همین را نشان میدهد. اما تمرکز داستان فقط روی خسارتها و از دست دادن جان روسهاست. در فیلم فقط یکی از نظامیان آلمانی به صورت مثبت به تصویر کشیده شده است. چرا این طور است؟
شاید ما جهانبینیهای متفاوتی داریم و از نقطه نظرات متفاوتی به مردم اروپا نگاه میکنیم. در دوران جنگ جهانی دوم در فاصله سالهای ۱۹۴۱ تا ۴۳، روسیه و مردم آن برای ادامه حیات و زنده ماندن مبارزه میکردند.شرایط جنگ آدمها را بیرحم کرده بود. محاصره لنینگراد به تنهایی یک میلیون کشته بجا گذاشت. من جنگ را فیلم میکردم و این داستانی درباره تنفر است، درباره کشتن دیگران برای این که بتوانی زنده بمانی. نمیخواهم بگویم این چیز خوبی است اما واقعیت جنگ است.
نگاه واقعی مردم روسیه به جنگ اوکراین
به عنوان یک فیلمساز، باید واقعیتهای محیط پیرامون خود را به تصویر بکشی و فیلم کنی. فیلم اولم «آخرین قطار» درباره یک دکتر آلمانی در دوران جنگ جهانی دوم بود. در آنجا بخش اعظم داستان را از زاویه دید یک آلمانی تعریف کردم. فراموش نکنید ما روسها در دوران جنگ۲۷ میلیون انسان از دست دادیم و بیشتر از آن، مجروح داشتیم. در روسیه کسی خواهان ادامه جنگ اوکراین نیست. اما اگر از مردم روسیه بپرسید ۸۰ درصد آنها میگویند ناتو این جنگ را تشویق کرد و حالا ضامن ادامه آن است. سال ۲۰۱۵ و زمان اکران زیر بادهای الکتریکی با روزنامهنگاران گفتوگو کرده و به آنها درباره جنگی قریبالوقوع هشدار دادم.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: فرهنگ تحریمشدنی نیست
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران