روایتی از تأثیر یک دعا بر هوشنگ گلشیری

روایتی از تأثیر یک دعا بر هوشنگ گلشیری
ایسنا
مهدی مظفری ساوجی و ضیاء موحد

مهدی مظفّری ساوجی از تجدید چاپ چند کتابش در هفته‌های اخیر گفت. او همچنین به التفات روشنفکران ایران به مذهب، به‌ویژه اعتقادات شیعی پرداخت و اظهار کرد: « اخیراً به فکر افتاده‌ام کتابی با همین موضوع، یعنی گزیده‌ای از اشعار مذهبی شاعران روشنفکر ایران با پژوهشی مبسوط در این زمینه منتشر کنم.»

به گزارش ایسنا، چاپ هفتمِ «گفت‌وگو با ایران درودی» (انتشارات ثالث)، چاپ ششمِ «گفت‌وگو با نجف دریابندری» (انتشارات مروارید)، چاپ سومِ «پشت صحنۀ آبی» (گفت‌وگو با اکبر رادی – انتشارات مروارید) و چاپ دومِ «پنهان در آینه» (گفت‌وگو با ضیاء موحد – انتشارات هرمس) از جمله آثار منتشرشدۀ مهدی مظفری ساوجی در بهمن ماه ۱۴۰۲ هستند. همچنین چاپ دوم «گزینۀ اشعار» (انتشارات مروارید)، چاپ ششم «غزل اجتماعی معاصر» (انتشارات دیدآور) و چاپ دوم «آنجا که وطن بود!» (گفت‌وگو با شمس لنگرودی – انتشارات دیدآور) از دیگر آثار این شاعر، منتقد و پژوهشگر ادبیات و هنر است که در اسفند ماه، روانۀ بازار کتاب خواهد شد. 
 

 مهدی مظفری ساوجی دربارهٔ ویرایش تازۀ بعضی از آثار یادشده به ایسنا گفت: ««پنهان در آینه» (گفت‌وگو با ضیاء موحد)، «آنجا که وطن بود!» (گفت‌وگو با شمس لنگرودی) و «گزینۀ اشعار» (منتخب دفترهای شعر منتشرشدۀ من در فاصلۀ سال‌های ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۲) برای چاپ اخیر از صافی ویرایش گذشته‌اند و بر این اساس، سعی‌شده متنی ویراسته‌تر در دسترس مخاطبان شعر و ادبیات امروز قرار گیرد.»

   او در خصوص کتاب «پنهان در آینه» (گفت‌وگو با ضیاء موحد) افزود: «علاوه‌بر مقدمۀ تازه‌ای که خودم بر چاپ اخیر این اثر افزوده‌ام، دکتر ضیاء موحد نیز مقدمه‌ای تازه بر ویرایش جدید نوشته و در آن یادآور شده که مصاحبه، از مقوله‌های مهم فرهنگی است. اگر مصاحبه‌کننده، اهل، همدل و به‌خصوص متخصّص در موضوع مصاحبه باشد، نکته‌هایی برملا می‌شود که اغلب از خواندن آثار مصاحبه‌شونده، به‌راحتی به‌دست‌نمی‌آید. مصاحبه به معنای هم‌صحبتی است، اما مصاحبه‌کنندۀ متخصّص می‌تواند از این فراتر رود و طرف را به دفاع از مواضع خود یا حتی ناچار به تغییر موضع خود کند. مصاحبه‌های هوشنگ گلشیری با سیمین دانشور یا مصاحبۀ شمیم بهار با جلال آل احمد دو مثال از این نوع‌اند.»
 

 مظفری ساوجی دربارهٔ موضوعات مطرح‌شده در گفت‌وگوی خود با دکتر ضیاء موحد گفت: «در ساحت فلسفه و منطق، به فیلسوفان یونان، فلسفه در قرون وسطی، رنسانس و روشنگری، متافیزیک و شک‌های دکارت، ایده‌آلیسم و هگل، فرگه و فلسفۀ تحلیلی، راسل و رساله‌هایی در شکاکیّت، ویتگنشتاین و تراکتاتوس و... پرداخته‌ایم و در قلمرو ادبیات، فرهنگ و سیاست نیز به شخصیّت‌ها و موضوعاتی چون جورج اورول، الیوت و سرزمین هرز، ظهور پست‌مدرنیسم در غرب، مشروطیّت، جریان روشنفکری در ایران، صادق هدایت، حزب توده، دکتر محمد مصدق، خلیل ملکی، بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی، جُنگ اصفهان، و حتی حواشی و مباحثی چون دکتر علی شریعتی، سید محمود طالقانی، عبدالکریم سروش، انقلاب ۱۳۵۷، مسئلۀ زن، سید محمد خاتمی، اصلاحات، آزادی مطبوعات و... پرداخته شده است.»
 

 او در مواجهه با این پرسش که حساس‌ترین یا به عبارتی، مناقشه‌برانگیزترین بخش گفت‌وگو با دکتر ضیاء موحد کدام بخش یا کدام پرسش بوده است گفت: «پرسشی که اتفاقاً خودم هم در طرح آن تردید داشتم و از قضا با پاسخی غیر مترقبه مواجه شدم. از دکتر موحد با توجه با نزدیکی او به هوشنگ گلشیری، دربارۀ اعتقادات مذهبی این نویسنده سؤال کردم و اینکه وقتی نویسنده‌ای مثل غزاله علیزاده که خودکشی هم کرد، در وصیت‌نامه‌اش طلب آمرزش و فاتحه می‌کند و به‌صراحت می‌نویسد: «من به علت ابتلا به بیماری‌ غیر قابل علاجِ سرطان، چون نمی‌خواستم مزاحم عزیزانم باشم، خودم را از بین بردم. کسی تقصیری ندارد. با طلب بخشش از پروردگار بزرگ، یا الله.» و در ادامه هم طلب دعا و فاتحه می‌کند از بازماندگان و دوستان، دیگر نمی‌شود به‌سادگی کسی را متهم به الحاد کرد. وصیت‌نامهٔ غزاله علیزاده را می‌توان در شناختنامه‌ای که علی دهباشی از او منتشر کرده ملاحظه کرد. یا مثلاً سیمین دانشور که از نظر اعتقادات مذهبی زبانزد است و این را به‌وضوح در آثار و گفتارش منعکس کرده‌ و غلامحسین ساعدی هم در جایی به این مسئله اشاره کرده است. جلد سوم سه‌گانهٔ سیمین دانشور، یعنی «کوه سرگردان» که قرار بود در ادامهٔ «جزیرهٔ سرگردانی» و «ساربانْ سرگردان» منتشر شود آن‌طور که خانم دانشور در سال ۱۳۸۴، در گفت‌وگو با روزنامهٔ شرق عنوان کرده بود، به موضوع موعود و مهدویت اختصاص داشته که متأسفانه مفقود شده است. جالب است که خانم دانشور این مسئله را سال ۱۳۸۳ یا نمی‌دانم ۱۳۸۴ ضمن گفت‌وگویی تلفنی به من هم گفت که شرح کامل آن در یادداشت‌های روزانه‌ام آمده است. سیمین دانشور در مهر ماه ۱۳۸۴ در گفت‌وگو با روزنامهٔ شرق، دربارهٔ این رمان و اعتقادات شیعی خویش، به‌صراحت می‌گوید: «من در کوه سرگردان بیشتر دربارهٔ موعود نوشته‌ام. زیبایی مذهب شیعه، امام زمان و موعود آن است. حضرت مهدی (عج) و معنای ظهور او فوق‌العاده است. امیدوارم ایشان ظهور کنند و دنیای ما را نجات دهند. من خیلی در انتظار امام زمان و ظهور ایشان هستم و تنها راه حل را در این دنیای وانفسا ظهور ایشان می‌دانم... همان‌طور که گفتم من به مفهوم موعود پرداخته‌ام. در این جلد من منتظر موعود هستم... در آخر می‌نویسم:
   دست غیبا سوخت جان در انتظارت 
   کو ظهورت دیر شد هنگام کارت 
مذاهب دیگر هم موعود دارند. بودایی، زرتشتی، مسیحی و... اما موعود ما بسیار شخصیت نابی است. من از موعود لذت می‌برم. می‌دانی چرا؟ برای اینکه امید به آینده است. وقتی هیچ کاری نمی‌توانی بکنی، مجبوری به آینده بنگری و در آیندهٔ ما موعودی متصور و محقق است. امید در تمام نوشته‌های من ملموس است و قهرمان‌ها و شخصیت‌های من چشم به آینده دوخته‌اند.»

محمدعلی فروغی

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: روایتی از تأثیر یک دعا بر هوشنگ گلشیری