صدای ساقه عید، طاهره بارئی - Gooya News

به نقطه تراکم رسیده بودیم
در دهلیزهای سفر
و بالای سرمان قهوه سرو می‌کردند
پیشخدمت‌های جوان
در سینی‌های خوش آهنگ
انگار در فیلم‌های بیهوشی می‌گذشت
فیلم‌های علمی تخیلی
نقطه نوشاندن زهر به قهرمان خیره سر
و انتظار دوربین‌ها و خبرنگاران در اتاق‌های مجاور

نقطه تراکم جائی ست که لوله می‌شوی
و پاهایت دیگر بلند نمی‌کنند ترا
باید بگیری از دستهایت کمک
از صدایت، حتی اگر خمیده باشد در گلو
از نگاهت
حتی اگر لمس نکند دامان کسی را
از چانه‌ات
حتی اگر نیابی سطحی برای چسباندش

در نقطه تراکم حداکثر
می‌توانی از آرنج‌هایت کمک بگیری
از استخوانهایت
که همچنان فائق می‌شوند به سختی پوست تمساح‌های همیشه خزان
در نقطه تراکم
می‌توانی لیز بخوری
بغلطی
آرام روی زمینی که گسترده است هنوز
در نقطه تراکم
به انفجار لوله آزمایش می‌اندیشی
و خرد شدن، ریختن پوسته‌ها وجداره‌ها
به نشستن سفینه می‌اندیشی روی سیاره‌ای دیگر
و فکر میکنی در اتاقک همه فرصت‌هایت سر پا بوده‌ای
داخل هواپیمائی که به گروگان گرفته بودند
و تو لنگان لنگان نمی‌خواستی گروگان هیچکس باشی

در نقطه تراکم
صدای رشد ساقه سبزه‌ای می‌شنوی
که می‌جود زیر دندان نارنجک ظلمانی را
و زمزمه می‌کند
با آوائی بهاری
آمدن قوی سپید عید را
بر برکه جلال و قرار
ماوراء گروگانگیری و باج
ماوراء بیم سقوط و شکست

طاهره بارئی

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: صدای ساقه عید، طاهره بارئی - Gooya News