چگونه فیسبوک به ترویج «منِ رویایی» کمک کرده؟/ آرش چاکری

    خانه  > slide, اندیشه و بیان, سایر گروهها  >  چگونه فیسبوک به ترویج «منِ رویایی» کمک کرده؟/ آرش چاکری

  •  خبر اختصاصی
  •  تاریخ : ۱۴۰۲/۱۲/۰۲
  •  دسته : slide,اندیشه و بیان,سایر گروهها
  •   لینک کوتاه :
  •  کد خبر : 0212021029
چاپ خبر

چگونه فیسبوک به ترویج «منِ رویایی» کمک کرده؟/ آرش چاکری

ماهنامه خط صلح – شاید در تاریخ ۴ فوریه سال ۲۰۰۴ میلادی –یعنی روز تولد فیسبوک— کم‌تر کسی فکر می‌کرد این پروژه‌ی دانشگاهی، روزی تمام مرزهای جهان را در نوردد. این پروژه توسط مارک زاکربرگ و دوستانش (ادواردو ساورین، اندرو مک کالم، داستین موسکوویتز و کریس هیوز) در دانشگاه هاروارد به وجود آمد؛ پروژه‌ای که نوع جدیدی از شبکه‌ی اجتماعی را ارائه می‌کرد و هدف اولیه‌اش، ارتباط میان دانشجویان و اساتید همان دانشگاه بود. کمی جلوتر، دانشگاه استنفورد و دیگر دانشگاه‌ها هم به این شبکه‌ی اجتماعی پیوستند و به مرور زمان، این شبکه برای همگان قابل دسترس شد. در زمان نوشتن این مطلب، فیسبوک بیش از یک میلیارد نفر عضو دارد و حالا شاید بتوان نام آن را به جای شبکه‌ی اجتماعی، یک جامعه‌ی اجتماعی گذاشت؛ جامعه‌ای که به نوعی تمام خاصیت‌های مثبت و منفی یک جامعه‌ی فیزیکی را در خود جای داده است. همان‌طور که در یک جامعه‌ی واقعی افراد صادق یا دو رو و بعضاً چند رو وجود دارند، فیسبوک هم از این قضیه مستثنی نیست. بنا به آمار خود فیسبوک، دستکم ۴-۵ درصد از اعضاء در این شبکه، جعلی هستند.

اگر بخواهیم از دیدگاه روانشناسی به این اتفاق نگاه کنیم، انسان‌ها همیشه در ذهن خود با پدیده‌ای که من نامش را «منِ رویایی» گذاشته‌ام، روبه‌رو هستندد. این «منِ رویایی»، شخصیتی است که می‌خواستند یا دستکم علاقه داشتند که به آن تبدیل شوند. شاید در زمان گذشته –یعنی زمان نبود شبکه‌های اجتماعی و حتی اینترنت—، این «منِ رویایی» فقط در میان خواب و خیال وجود داشت یا دست بالاتر، به چند دروغ و غُلو کلامی در جمعی ناآشنا یا همسفرانی یک‌بار مصرف در خلال یک سفر، ختم می‌شد، اما با شروع عصر اینترنت (برای عموم) و شبکه‌های اجتماعی، این «منِ رویایی»، وارد فضای مجازی شد و گهگاه با سرعتی بالاتر از سرعت یک ویروس مُسری، تکثیر شد. آدم‌ها در پشت این نقاب فانتزی و نامرئی، روانشناس، نویسنده، خواننده، هنرمند، عارف، فیلسوف و رمال می‌شدند و گاهی چنان در این نقش‌ها فرو می‌رفتند که این اتفاق برای خودشان هم باورپذیر می‌شد. شاید یکی از دلایل جدا شدن انسان‌ها از رفت‌و‌آمدهای حضوری قدیم و داشتن دوستان واقعی (فیزیکی) و اعتیاد گهگاه بیمارگونه به این شبکه‌های اجتماعی، همین حس خوشایند پوشیدن لباس «من رویایی» بود.

ایران هم از لطف استفاده از مزایا و معایب این شبکه‌ی مجازی بی‌نصیب نبود. به خوبی به یاد دارم که در اوایل باب شدن این شبکه‌ی اجتماعی در ایران، اوضاع و حتی نحوه‌ی استفاده از آن، با این روزها کمی متفاوت بود. در فضای بسته‌ی فرهنگی و اخلاقی آن روزها که نیروهای انتظامی و گروه‌های امر به معروف و نهی از منکر وقت (با نام‌های گوناگون)، از معاشرت آزاد و آشنایی با جنس مخالف با هر بهانه و به هر وسیله‌ای ممانعت به عمل می‌آوردند، فیسبوک تبدیل به بنگاه محبتی شده بود برای آشنایی با جنس مخالف و گپ زدن در کامنت‌ها و یا گپ‌های بیش‌تر و خودمانی‌تر در برنامه‌ی مُکمل مسنجر که با اکانت (شناسه) فیسبوک کار می‌کرد. البته از حق نگذریم که صفحات فرهنگی شامل نقد شعر و فیلم، کتابخوانی، بحث‌های روزِ نه چندان سیاسی، معرفی آثار جدید فرهنگی و هنری و خیلی از اتفاقات خوب دیگر نیز به طور موازی با کاربردهای مذکور در حال اتفاق افتادن بود. فیسبوک، یکی از قوی ترین رُقبای وبلاگ‌ها شده بود و شاید سهولت ایجاد متن (پُست) و رنگ و لعاب تازه‌ای که داشت، در این اتفاق بی‌تأثیر نبود.

نتایج مطالعاتی در کشور انگلستان نشان می‌دهد در بین سال‌های همه‌گیری فیسبوک، میانگینی بین یک پنجم تا یک سوم جدایی‌ها (طلاق‌ها) به طور مستقیم و غیر مستقیم به فیسبوک مربوط می‌شد و البته نام فیسبوک در دادخواست طلاق، به عنوان یکی از دلایل نارضایتی طرفین، اعلام شده بود. این نشان دهنده‌ی قدرت (مثبت/منفی) این شبکه‌ی مجازی برای تأثیر گذاشتن در یک جامعه‌ی فیزیکی است.

در مورد نظریات منفی نسبت به این شبکه‌ی اجتماعی می‌توان به نظر جولین آسانژ موسس ویکی‌لیکس اشاره کرد که می‌گوید: «فیسبوک تنفرآمیزترین ابزار جاسوسی است که تاکنون ایجاد شده‌. هر کس که نام و مشخصات دوستان خود را به شبکه‌ی اجتماعی فیسبوک اضافه می‌کند باید بداند که به شکل رایگان در خدمت دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکاست و این گنجینه‌ی اطلاعاتی را برای آن‌ها تکمیل می‌کند.» این شاید بدبینانه‌ترین نظری است که می‌توان در مورد فیسبوک ارائه کرد که البته تأیید یا رد آن در صلاحیت این مقاله نیست و تنها می‌توان به آن، به عنوان نظر کارشناسی یک کارشناس اطلاعات، توجه ویژه داشت. البته خود فیسبوک هم در گزارشی که در سال ۲۰۱۳ میلادی منتشر نمود، اعلام کرد که اطلاعات کاربرانش را به درخواست دولت‌های مختلف، در اختیار این دولت‌ها می‌گذاشته ‌است. در این گزارش آمده ‌است که تنها در نیمه‌ی نخست سال ۲۰۱۳ میلادی، دولت‌های گوناگون خواستار دستیابی به اطلاعات بیش از ۳۸ هزار کاربر این شبکه‌ی اجتماعی شده‌اند که در ۸۰ درصد موارد، درخواست‌ها به نتیجه رسیده‌اند. بیش از ۷۴ کشور جهان چنین درخواست‌هایی از فیسبوک داشته‌اند.

این روزها و با گذشت بیست سال از تأسیس فیسبوک و البته با به وجود آمدن ده‌ها شبکه‌ی مختلف اجتماعی پر کاربرد دیگر، می‌توان گفت دستکم در ایران، فیسبوک دیگر جایگاه دهه‌ی اول تولد خود را ندارد و آن جایگاه را به شبکه‌هایی مانند اینستاگرام، واگذار کرده است.

جهان روبه‌روی ما، جهانی است با دریچه‌ای باز به نسل‌های بعدی شبکه‌های مجازی. هوش مصنوعی که این روزها برای عموم تازگی و جذابیت بی‌اندازه‌ای پیدا کرده، مرا به شدت به یاد اولین روزهای تولد فیسبوک می‌اندازد.

مطالب مرتـبط

    • سیاره‌ی تنها: صد و پنجاه‌ و چهارمین شماره از ماهنامه‌ی خط صلح منتشر شد
    • به دلیل انتشار تصاویر نامتعارف؛ ۱۴ واحد صنفی پلمب و صفحات اینستاگرام آنها مسدود شد
    • صدوپنجاه‌وسومین شماره از ماهنامه‌ی خط صلح منتشر شد
    • انفجارهای کرمان؛ تشکیل پرونده قضایی برای ۸۰ شهروند در اصفهان به دلیل انتشار مطالب
    • در پی انتشار مطلبی در فضای مجازی؛ یک خواننده در آبادان بازداشت شد

برچسب ها: آرش چاکری تولد فیسبوک خط صلح خط صلح 154 شبکه های اجتماعی شماره 77 ماهنامه خط صلح فضای مجازی فیسبوک

بدون نظر

نظر بگذارید

منبع خبر: هرانا

اخبار مرتبط: چگونه فیسبوک به ترویج «منِ رویایی» کمک کرده؟/ آرش چاکری