ادبیات دفاع مقدس، زنانه شده است!

به گفته رئیس اندیشکده ادبیات پایداری حدود ۳۰ هزار عنوان کتاب درباره جنگ و دفاع مقدس در چهل سال گذشته منتشر شده است. (سنگری، ۳۰ آذر ۱۴۰۲) هر چند هست سال جنگ سنگین و نابرابر ما در مقابل عراق بسیار بیشتر این‌ها جای کار داد و هنوز کتاب‌های زیادی باید در این باره نوشته و منتشر شود. اما بد نیست اگر گاهی به پشت سر نگاه کنیم و آثار نوشته شده را ارزیابی و بازخوانی کنیم تا بدانیم کجا هستیم؟ چکار داریم می‌کنیم؟ و برای آینده چه باید بکنیم؟ اظهار نظر دقیق‌تر در این باره نیاز به بررسی و تحقیق وسیع‌تر و دقیق‌تر دارد، اما در یک نظر کلی‌تر شاید بتوان چهار نکته درباره کتاب‌های منتشر شده دفاع مقدس بیان کرد: 

آثار نظامی قطور و ملال آور 

برخی نهاد‌ها و مراکز نظامی و متولی دفاع مقدس کتاب‌های حجمی با هزینه‌های زیاد درباره جنگ منتشر می‌کنند، کتاب‌های قطوری که حجم زیادی دارند، اما مطالب مفید آن‌ها بسیار اندک است. در این آثار حجم زیادی از اطلاعات خام نظامی و تخصصی آمده است که شاید - تاکید می‌کنم شاید - برای تعداد معدودی از دانشجویان یا مراکز تخصصی نظامی به کار آید، اما به درد خواننده عام و مردم نمی‌خورند. بعید است که این کتاب‌های قطور را به این صورت حتی دانشجویان تخصصی و نظامی هم بخوانند. کتاب در هزار صفحه منتشر شده است و آدم وقتی چشمش می‌افتد وحشت می‌کند و با خود می‌گوید آیا همه مطالبی که در آن آمده لازم و مفید است؟ اما وقتی آنرا می‌خوانی تازه متوجه می‌شوی که بخش زیادی از آن اضافی و بلااستفاده است و کتاب هزار صفحه‌ای را می‌شود مثلا در ۲۰۰ یا ۳۰۰ صفحه خلاصه کرد. رواج انتشار این گونه کتاب‌های حجیم نظامی ناخودآگاه این تصور را ایجاد کرده است که هر چه کتاب قطورتر و حجیم‌تر باشد بهتر و مقبول‌تر است. گویی در چاپ کتاب‌های قطور و حجیم با هم مسابقه گذاشتند. در این کتاب‌ها حجم بالایی از اطلاعات خام نظامی پیاده شده و بدون پردازش پشت سر هم آمده و فقط صفحات کتاب را بیشتر کرده است. این گونه کتاب‌های پرحجم معمولا ملال آور هم نوشته شده اند. البته انتشار چنین کتاب‌هایی دور انتظار نیست، چون این آثار را نظامی‌ها می‌نویسند و مراکز و نهاد‌های نظامی آن‌ها را منتشر می‌کنند. 

اتفاقا جالب‌تر آنجاست که این کتاب‌ها که با اطلاعات خام نظامی حجیم شده است، اما در عوض اسناد و مدارک مهم و روشن کننده گره‌های حوادث جنگ در این آثار نیامده و یا سانسور شده است. اشتباه نشود بحث این نیست که این اطلاعات خام نظامی یا اسناد و مدارک بلااستفاده هستند و بکار نمی‌آیند اتفاقا هر برگ سند و خط به خط مدارک جنگ ارزشمند است و باید مانند گنجی حفظ شود. اما این که این اطلاعات خام و اسناد را کجا و چگونه استفاده کنیم بحث دیگری است و نکته همین جاست. 

 ادبیات دفاع مقدس، زنانه شده است

قبل از هر چیزی باید تاکید کنم منظور از زنانه شدن ادبیات دفاع مقدس نوشتن آثار توسط زنان نیست اتفاقا نگارش آثار توسط بانوان از نقاط قوت ادبیات دفاع مقدس ماست. برخی موضوعات جنگ باید به همت زنان نوشته شود و آثار خوب در بعضی حوزه‌ها تنها به قلم بانوان نوشته خواهد شد. بلکه مقصود از زنانه شدن ادبیات دفاع مقدس آن است نگاه به جنگ و سبک نگارش آثار زنانه شده است. آثاری که به قلم نویسندگان مرد نوشته و منتشر شده است بسیار بیشتر از نویسندگان زن است، اما حتی آثاری هم که به قلم آقایان نوشته می‌شود قلم و لحن و سبک زنانه دارند؛ و این ممکن نیست مگر به خاطر غلبه نگاه زنانه به جنگ در ادبیات دفاع مقدس. جنگ به هر حال یک پدیده مردانه است و زنانه کردن آن چندان به کار نخواهد آمد. نقش زنان در جنگ حتما باید روایت شود، اما این غیر از زنانه شدن ادبیات دفاع مقدس است. ادبیات دفاع مقدس ما زیادی زنانه شده است. و، اما نگاه زنانه به جنگ چه ویژگی‌هایی دارد؟ و سبک نگارش زنانه چگونه است؟ احساسی و عاطفی بودن، نداشتن نگاه تحلیلی و انتقادی به وقایع، ساده پنداری و ساده سازی، نگاه نقطه‌ای و محدود، داشتن نگاه تک بعدی از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های نگاه زنانه به جنگ است.

 شهدای آسمانی 

شهید... «در خانواده مذهبی و انقلابی دیده به جهان گشود... نماز شب او از قبل از سن تکلیف ترک نمی‌شد...». زندگی نامه‌های کم حجم شهدا در دهه ۶۰ معمولا با این جمله شروع می‌شد و ادامه می‌یافت. اکنون هم هر چند حجم کتاب‌ها بیشتر و عبارت‌ها کمی تغییر عوض شده، اما محتوای آن‌ها همین است. به عبارت دیگر هنوز هم شخصیت شهدایی که در آثار دفاع مقدس، توصیف می‌شود شهدای آسمانی هستند. گویی با انسان‌هایی روبرو هستیم که برای چند هفته یا چند روز جنگ از آسمان به زمین آمدند. گویی اصلا روی زمین و با شرایط زمینی زندگی نکردند. اگر احیانا در کتابی سیره و شخصیت شهیدی از استاندارد‌های تبلیغی رایج، اندکی تفاوت داشته باشد یا نهاد‌های متولی و مدعی دفاع مقدس جلوش را می‌گیرند و اجازه نشر نمی‌دهند و یا افراد و گروه‌های فشار بیرونی صدای شان درمی آید و در نهایت، خود کتاب شهید می‌شود. این معیار‌های رسمی و تبلیغی رایج نیز نانوشته و کلی و بیان نشده است. اگر بخواهیم مثال بزنیم از این نمونه‌ها کم نیست. یکی از آخرین و معروف‌ترین آن‌ها کتاب «همت» نوشته محمد عزیزی بود که بعد از دو چاپ با اعتراض‌های خانواده محترم او و دیگران از بازار جمع شد. 
شهدا وقتی آسمانی ترسیم می‌شوند، انسان‌های غریب و غیر قابل دسترس برای خوانندگان به نظر خواهند آمد. شهیدی که آسمانی باشد برای فرد زمینی نمی‌تواند الگو باشد. اتفاقا اگر شهدا زمینی دیده و ترسیم شوند خواننده و مخاطبان با او همذات پنداری بیشتری خواهد کرد. احساس خواهد کرد که او هم مانند خودش بوده و همین مشکلات و مسائل را داشته است، اما توانسته از این مسیر دشوار را به سمت نور حرکت کند. 

شهدای ما از بچگی آسمانی نبودند بلکه آسمانی شدند. شهدای ما زمینی بودند و آسمانی شدند. شهادت، یک سیر و سلوک است و شهدا بدون طی کردن این سیر و سلوک به فوز عظیم شهادت نرسیدند. هنر شهدا هم در همین سیر و سلوک آنهاست. شهادت، «شدن» است نه «بودن». این افت و خیز و این سیر و سلوک افراد تا رسیدن به شهادت در کمتر کتابی به خوبی ترسیم می‌شود. این «سیر و سلوک» و این «شدن» باید آثار دفاع مقدس و زندگی نامه شهدا وجود داشته باشد تا هم کتاب خواندنی‌تر شود و هم شهدا واقعی‌تر و دوست داشتنی تر. 

پدیده زشت کتابسازی 

در چهار سال گذشته حدود ۸۰۰ عنوان کتاب درباره شهید سلیمانی منتشر شده است؛ آمار عجیبی است. این در حالی است که در زمان حیات سردار، حداکثر دو سه عنوان کتاب درباره او یا خاطرات او منتشر شده بود. چطور ممکن است در طول چهار سال ۸۰۰ عنوان کتاب برای سردار سلیمانی منتشر شود؟ اگر همه مجموعه اسناد، خاطرات، سخنرانی‌ها و صحبت‌های سردار سلیمانی را در طول عمرش هم جمع کنیم شاید به اندازه چند کتاب نباشد، اما به یکباره در مدت کوتاه بعد از شهادتش ۸۰۰ عنوان کتاب درباره او منتشر می‌شود. چنین پدیده عجیب و حیرت آوری چگونه ممکن است؟ 

انتشار ۸۰۰ عنوان کتاب آن هم در این مدت کوتاه ممکن نیست مگر به لطف پدیده‌ای به نام «کتابسازی» که از پدیده‌های زشت حوزه فرهنگ و به ویژه کتاب در کشور است. جالب است بدانیم که یکی شایع‌ترین کتابسازی‌ها در حوزه‌های مذهبی و دفاع مقدس رخ می‌دهد. اگر این ۸۰۰ عنوان کتاب را بررسی کنیم تعداد آثاری که قابل قبول و اعتنا باشد بسیار اندک و شاید به ۱۰ - ۱۵ عنوان هم نرسد. بقیه این آثار چیزی نیست جز خاطره سازی، گردآوری، سرهم کردن، تکرار، سرقت ادبی و کپی برداری از همدیگر. 

این یک مثال عینی بود و گر نه از این گونه کتاب‌ها و کتابسازی‌ها در حوزه دفاع مقدس کم نیست. کسی نمی‌پرسد این کتاب‌ها را کجا چاپ می‌کنند؟ چرا چاپ می‌کنند؟ برای که چاپ می‌کنند؟ و چه کسی این کتاب‌ها را می‌خواند؟ اما ریشه پدیده زشت «کتابسازی» چیست؟ عامل اصلی این پدیده زشت، پول مفت نفت است. بدون شک تقریبا همه و یا اکثر قریب به اتفاق این کتاب‌ها یا در نهاد‌ها و مراکز دولتی منتشر می‌شوند. اگر پول مفت نفت نبود چگونه ممکن است این تعداد کتاب در سه چهار سال منتشر شود؟ از این پدیده‌های زشت در حوزه‌های مختلف کم نداریم که ریشه و علت العلل همه آن‌ها هم همین پول مفت نفت و دولتی بودن است.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: ادبیات دفاع مقدس، زنانه شده است!