برگهایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار* (بخش ۲۲ ـ الف)، ویلیام سالیوان سفیر آمریکا عامل اصلی تسلیم ارتش به خمینی، علی شاکری زند - Gooya News
بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آیندهی ایران
آشنایی با سالیوان و رفتار ابلهانهی او در ایران
«شاه تنها عنصری است که میتواند از یک سو ارتشیان را در دست داشتهباشد و از سوی دیگر تغییر و تحولی قابل کنترل را رهبری کند... من با افتتاح هرگونه باب صحبتی با خمینی مخالفم... ۱ «...»
«در اواخر سال، شاه شاپور بختیار را که سیاستمداری میانهرو و تحصیلکردهی غرب بود انتخاب کرد و او نخستوزیری را پذیرفت. این رهبر جدید از خود قدرت و استقلالی شگفتآور نشان داد... در روزهای اول ماه ژانویه به نظر ممکن میرسید که بختیار، (با آنکه به هیچوجه از پشتیبانی خمینی برخوردار نبود) بتواند طبق قانون اساسی ایران کابینهای تشکیل دهد، ولی سفیر سالیوان پیشنهاد میکرد که ما با تمام پیشنهادهای شاه مخالفت کنیم و عزیمت فوری او از ایران را خواستارشویم و بکوشیم نوعی دوستی و همکاری با خمینی برقرارسازیم۲. «...»
«پس از بازگشت به واشنگتن، سالیوان، کماکان به اصرارش برای رفتن مستقیم نزد خمینی و ریختن طرح و نقشهای با او ادامه میداد... ظاهراً سالیوان ضابطهی برخورد و تعادلش را از دست دادهبود... و در تاریخ ۱۰ ژانویه برای وَنس تلگرافی فرستادهبود که در مرز گستاخی بود... ۳»
در بخشهای آیندهی این نوشته دربارهی دو عامل بسیار مهم مؤثر در عدم کامیابی بختیار در برنامهی دولت قانونیاش، به تفصیل سخن خواهیمگفت. عامل داخلی، مربوط به برخی از ویژگیهای جامعهی آن زمان کشور، و یک عامل بسیار مؤثر خارجی: نقش سفیر نادان ایالات متحدهی آمریکا.
مبحث نخست: عامل خارجی
این دو مبحث را با بررسی شخصیت و نقش سفیر آمریکا آغاز میکنیم.
سفیر کوتهبین و یاغی آمریکا در ایران که از تصمیمات کاخ سفید نیز سرییچی میکرد، یکی از بزرگترین مسببین تسلیم ارتش به خمینی، و سقوط دولت بختیار و همراه با آن، شکست دموکراسی در ایران بود. برای شناختن نقش حساس او در این زمینه بهتر است از شخصیت و درجهی فهم او، بویژه شناخت او از ایران آغاز کنیم.
او خود میگوید به هنگام انتصاب من به سفارت در ایران دربارهی این کشور بکلی خالیالذهن بودم. کتابخانهی وزارت خارجه پنج ـ شش کتاب درباره ایران برایم کنار گذاشتهبود و من آنها را شبهنگام یا در آخرهفتهها مطالعه میکردم تا اطلاعات حداقل را در این باره به دست آورم. همچنین از سَیروس ونس، وزیر خارجه، پرسیدم انتصاب من به این سِمت، در حالی که در مورد ایران و منطقهای که در آن واقع شده چیزی نمیدانم، به چه دلیل بودهاست، و او به من پاسخ داد منظور انتخاب کسی بود که دارای تجربهی دیپلماسی در رژیمهای اقتدارگرا و با «رهبرانی با شخصیت قوی» باشد. موضوع شناخت منطقه و آشنایی خاص با فرهنگ منطقه در درجهیدوم اهمیت قراردارد۴.» آنگاه از افرادی نام میبرد که، به عنوان کسانی که «ایران را بهتر از هر کس میشناختهاند»، با آنان دیدارکردهاست. یکی از آنان چارلز نس رییس میز ایران در وزارت خارجه است که دربارهی او میگوید در ایران، افغانستان و پاکستان خدمت کردهبود و در این زمان در وزارت خارجه کارشناس راهنما در امور ایران بود. سپس از میان آنان از کیم (کرمیت) روزولت یادمیکند که بنا به روایت او «یکی از دستاندرکاران فعال در وقایع ۱۹۵۳ بود که شاه را که تاج و تختش در نتیجهی رفتار مجلس ایران لرزان شدهبود، به جای خود بازگرداندهبودند۵.» [ت. ا. ]
و با این معرفی از کرمیت روزولت، آنچه خواهیمدید، و در فصل هشتم کتاب او میآید، جای شگفتی ندارد.
منبع خبر: گویا
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران