۴ سال در کما!
وقتی از شوهرم طلاق گرفتم، خانهای در حاشیه شهر اجاره کردم تا به همراه پسر و دخترم به زندگی ادامه دهم؛ اما متاسفانه به خاطر رعایت نکردن مسائل ایمنی یک شب دچار گازگرفتگی شدیم به گونه ای که من وپسرم10 ماه در کما بودیم و دخترم نیز4سال بعد از کما بیرون آمد اما ...
به گزارش خراسان ،زن 43 سالهای که دیگر تحمل زورگیری های پسر معتادش را نداشت، با مراجعه به مرکز انتظامی سفره درددل هایش را نزد مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گشود و درباره سرگذشت خود گفت:تازه وارد 14سالگی شده بودم که به پیشنهاد یکی از بستگانمان با «امیرعلی» ازدواج کردم اما هنوز چند ماه بیشتر از دوران نامزدی نگذشته بود که رفتارهای وحشیانه او، مرا به ترس و وحشت انداخت به گونه ای که مدام کتکم می زد و توهین می کرد .طولی نکشید که فهمیدم همسرم اهل رفیق بازی است و به مواد مخدر اعتیاد دارد با وجود این، خانواده اش از او حمایت می کردند.
در17 سالگی زمانی که پسرم را باردار بودم تصمیم به جدایی گرفتم اما به خاطر آبروی خانواده ام بازهم سکوت کردم و با این شرایط سخت ساختم تا این که یک روز «امیرعلی»به خاطر کلاهبرداری روانه زندان شد و مرا مجبور کرد برای پرداخت بدهی هایش کلیه ام را بفروشم. وقتی برای اهدای کلیه به بیمارستان رفتم پرستار از من پرسید اگر به اجبار آمده ای بگو! ولی من از ترس «امیرعلی»سکوت کردم! چرا که او تهدید می کرد پدر و مادرم را در خانه آتش می زند! و من باید به خواسته اش عمل کنم!
خلاصه او بارها به جرم سرقت روانه زندان شد و من هم برای تامین مخارج زندگی در منزل یک خانم وکیل کارگری می کردم تا این که با کمک او و زمانی که همسرم در زندان بود، موفق شدم طلاق بگیرم. این درحالی بود که دخترم نیز در مدرسه ابتدایی تحصیل می کرد. بعد از این ماجرا منزلی در حاشیه شهر اجاره کردم و با پسرم که 4 سال از دخترم بزرگتر بود به زندگی ادامه می دادم که یک شب به دلیل رعایت نکردن اصول ایمنی، در خواب دچار گازگرفتگی شدیم. همسایگان با اورژانس تماس گرفته بودند و من و پسرم بعد از 10 ماه از کما بیرون آمدیم ولی دخترم همچنان در کما بود.
من به دلیل عوارض ناشی از گازگرفتگی ازکمر و پاها دچار ضعف و ناتوانی شدم و پدرم با همه مشکلات مالی که داشت مدام مرا نزد پزشکان متخصص می برد. وقتی اندکی بهتر شدم دخترم را از بیمارستان به خانه آوردم تا از او مراقبت کنم. خودم در خانه های مردم کار می کردم و همه حواسم به بهبود دخترم بود به همین دلیل از پسرم غفلت کردم و او مانند پدرش به دنبال رفیق بازی و اعتیاد رفت.
خلاصه به لطف خدا دخترم بعد از 4 سال از کما بیرون آمد اما نیمکره مغزش دچار آسیب شده بود. در همین حال پدرم نیز از دنیا رفت و من با کمک دوستانم و دیگران خانه کوچکی در حاشیه شهر خریدم تا از مستاجری نجات پیدا کنم ! دوشیفت کار می کردم تا هزینه های درمان را بپردازم اما از سوی دیگر پسرم که معتاد شده بود مدام با من درگیر می شد تا به زور پولی برای خرید مواد مخدر بگیرد. از طرف دیگر هم همسر سابقم همواره برایم ایجاد مزاحمت می کرد به طوری که دیگر از این وضعیت خسته شدم و به کلانتری آمدم تا راه چاره ای بیابم اما ای کاش ...
با توجه به اهمیت موضوع و با دستور سرهنگ جواد یعقوبی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) بررسی قانونی مشکلات این زن جوان در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.
منبع خبر: تابناک
اخبار مرتبط: ۴ سال در کما!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران