اخبار برج ثور

قمر در عقرب را چقدر جدی بگیریم؟

باشگاه خبرنگاران - ۱۱ مهر ۱۴۰۲
مردم باستان با توجه به چیدمان مجموعه‌ای از ستارگان که در زمانی از برج پیدا می‌کردند؛ برج‌های دوازده‌گانه را نامگذاری کردند که عبارتند از: برج حمل: (قوچ)، برج ثور: (گاو نر)، برج جوزاء: (دوپیکر)، برج سرطان: (خرچنگ)، برج اسد: (شیر)، برج سنبله: (خوشه)، برج میزان: (ترازو)، برج عقرب: (کژدم)،... (قوچ)، برج ثور

طالبان ۱٠هزار تُن نفت خام را به فروش می‌گذارند

آر اف آی - ۲۴ فروردین ۱۴۰۱
تبلیغ بازرگانی روز سه‌شنبه ۱۳ آوریل، وزارت معادن و پترولیم (نفت) حکومت طالبان اعلام کرد که ده هزار تن نفت خام را به فروش میگذارد و پیشنهادهای خرید را از روز بعد خواهد پذیرفت.بر اساس این اعلامیه، قرار است طالبان روزانه ۲٠٠ تن نفت خام را از منابع...وزارت معادن و پترولیم طالبان از شرکت های واجد شرایط خواسته است که در این مزایده اشتراک کرده و پیشنهادهای خویش را مطابق شرط‌نامه (آیین‌نامه) از تاریخ نشر اعلان الی دوم برج ثور/ ۲ اردیبهشت ارائه دهند
فضاپیمای «دارت» چشمانش را گشود!
خبرگزاری مهر

فضاپیمای «دارت» چشمانش را گشود!

خبرگزاری مهر - ۵ دی ۱۴۰۰
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ساینس تک دیلی، این عملیات نقطه عطفی برای فضاپیما و همچنین تیم DART به حساب می آید. مهندسان و محققان حاضر در مرکز عملیات پروژه مذکور پس از ارتعاشات شدید پرتاب و تغییر ناگهانی دمای محیط ابزار به ۸۰- درجه سانتیگراد در... در عکس ثبت شده ستارگان درخشان در پس زمینه سیاه فضا در نزدیکی محل صورت فلکی برسائوس، برج حمل و برج ثور قرار داشتند

تاثیر ماه تولد بر رفتار کودکان شما

باشگاه خبرنگاران - ۹ آبان ۱۴۰۰
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اگر شما هم جزو پدر و مادر‌هایی هستید که به تازگی بچه‌دار شده‌اید، و دلتان می‌خواهد بدانید که این نوزاد کوچولوی شما در روز‌های آینده چه رفتاری از خودش نشان می‌دهد. مطلب امروز ما را بخوانید تا ببینید ستارگان درباره استعداد و شخصیت کودک... اردیبهشت (برج ثور) گاو نر
۱۰ فرد مرموز در دنیا که هویتشان هنوز ناشناخته است
باشگاه خبرنگاران

۱۰ فرد مرموز در دنیا که هویتشان هنوز ناشناخته است

باشگاه خبرنگاران - ۲۷ فروردین ۱۴۰۰
به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، در تاریخ انسان‌های مرموزی بودند که نه نامی از آن‌ها در جایی گفته شده و نه نشانی دارند، اما جایگاه خود را در تاریخ جهان ایجاد کردند و سپس از بین رفتند. در ادامه داستان زندگی ۱۰... در طرف دیگر، مامور امنیتی هرگز در مورد برج ثور چیزی نشنیده بود

۱۹ فروردین و حکاکی انگشتر؛ خرافه یا واقعیت؟ شرف الشمس چیست؟

باشگاه خبرنگاران - ۱۹ فروردین ۱۴۰۰
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شهرکرد،  موضوع شرف الشمس، مساله‌ای است که در سال‌های اخیر بین مردم پررنگ شده و افراد سود جو در اقصی نقاط ایران با جلوه دادن شرعی، مذهبی و عقلانی به آن در پی حکاکی صوری طلسم مانند روی سنگ در روز خاصی، سود‌های... شرف الشمس به وقتی می‌گویند که شمس در ۱۹ درجه برج حمل قرار بگیرد؛ و منظور از ۱۹، درجه قرارگیری شمس در برج حمل است نه اینکه منظور الزما روز ۱۹ فروردین باشد! شرف قمر، شریف‌تر از شرف شمس و اگر تصمیم بر انتخاب شرف کواکب باشد، شرف قمر، افضل از شرف شمس است؛ زیرا اولا، شرف الشمس (برج حمل) سالی یک بار اتفاق می‌افتد، در حالیکه شرف قمر (برج ثور) در هر ماه قمری تکرار می‌شود و ثانیا آداب و آثاری که برای شرف قمر، بیان گردیده است، اثر ملموس در زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها دارد
شخصیت شناسی بر اساس برج فلکی ماه تولدتان
باشگاه خبرنگاران

شخصیت شناسی بر اساس برج فلکی ماه تولدتان

باشگاه خبرنگاران - ۲۲ بهمن ۱۳۹۹
به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، از زمان‌های قدیم، بسیاری از افراد اعتقاد داشتند نشان زودیاک یا همان برج فلکی ماه تولد یک فرد، می‌تواند اطلاعات زیادی راجع به شخصیت او فراهم کند. در متن زیر، با توجه به برج فلکی ماه تولد خود،... ۲- اردیبهشت؛ برج ثور (Taurus) پایداری کلمه‌ای که ارزش دنیا را برای آن‌ها دارد
سوگ‌نامه عاشورایی شاعر برجسته ایرانی «کسایی مروزی»
ایسنا

سوگ‌نامه عاشورایی شاعر برجسته ایرانی «کسایی مروزی»

ایسنا - ۱۲ شهریور ۱۳۹۹
ایسنا/خراسان رضوی واقعه عاشورا و حادثه کربلا به واسطه اهمیت در دین و اندیشه فارسی‌زبانان شیعه، تاثیر عمیقی بر شعر و ادب فارسی نیز بر جای گذارده و شعر از نخستین اشکال ادبیات است که با تاثیرپذیری از این واقعه توانسته مصیبت اهل‌بیت(ع) را با شکلی تفاوت به مخاطبان... باد صبا درآمد فردوس گشت صحرا آراست بوستان را نیسان به فرش دیبا آمد نسیم ِ سنبل با مشک و با قرنفل آورد نامهٔ گل باد صبا به صهبا کهسار چون زمرّد نقطه زده ز بُسَّد کز نعت او مُشَعبد حیران شده ست و شیدا آبِ کبود بوده چون آینه زدوده صندل شده ست سوده کرده به می مُطرّا رنگ نبید و هامون پیروزه گشت و گلگون نخل و خدنگ و زیتون چون قبّه‌های خضرا دشت است یا سِتبرق باغ است یا خُوَرنق یک با دگر مطابق چون شعر سعد و اسما ابر آمد از بیابان چون طیلسان رُهبان برق از میانش تابان چون بُسّدین چلیپا آهو همی گُرازد، گردن همی فرازد گه سوی کوه تازد گه سوی راغ و صحرا آمد کلنگ فرخ همرنگ چرخ دورخ همچون سپاه خَلُّخ صف برکشیده سرما بر شاخ سرو بلبل با صد هزار غلغل دُرّاج باز بر گل چون عُروه پیش عَفرا قمری به یاسمن بر ساری به نسترن بر نارو به نارون بر برداشتند غوغا باغ از حریر حُلّه بر گل زده مظله مانند سبز کِلّه بر تکیه‌گاه دارا گلزار با تأسف خندید بی‌تکلّف چون پیش تخت یوسف رخساره زلیخا گل باز کرده دیده باران برو چکیده چون خوی فرو دویده بر عارض چو دیبا گلشن چو روی لیلی یا چون بهشت مولی چون طلعت تجلّی بر کوه طور سینا سرخ و سیه شقایق هم ضدّ و هم موافق چون مؤمن و منافق پنهان و آشکارا سوسن لطیف و شیرین چون خوشه‌های پروین شاخ و ستاک نسرین چون برج ثور و جوزا وان ارغوان به کَشّی با صدهزار خوشّی بیجاده بدخشی برتاخته به مینا یاقوت وار لاله بربرگ لاله ژاله کرده بدو حواله غواص دُرّ دریا شاه اسپرغم رسته چون جعد برشکسته وز جای برگسسته کرده نشاط بالا وان نرگس مصور چون لؤلؤ منور زر اندر و مدوّر چون ماه بر ثریا عالم بهشت گشته عنبر سرشت گشته کاشانه زشت گشته صحرا چو روی حورا ای سبزه خجسته از دست برف جسته آراسته نشسته چون صورت مُهنّا دانم که پرنگاری سیراب و آبداری چون نقش نو بهاری آزاده طبع و برنا گر تخت خسروانی ور نقش چینیانی ور جوی مولیانی پیرایه بخارا هم نگذرم سوی تو هم ننگرم سوی تو دل ناورم سوی تو اینک چک تبرّا کاین مشکبوی عالم وین نوبهار خرم بر ما چنان شد از غم چون گور تنگ و تنها بیزارم از پیاله وز ارغوان و لاله ما و خروش و ناله کنجی گرفته مأوا دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا میراث مصطفی را فرزند مرتضی را مقتول کربلا را تازه کنم تولّا آن نازش محمد پیغمبر مؤبَّد آن سید ممجّد شمع و چراغ دنیا آن میر سربریده در خاک خوابنیده از آب ناچشیده گشته اسیر غوغا تنها و دلشکسته بر خویشتن گرسته از خان و مان گسسته وز اهل‌بیت آبا از شهر خویش رانده وز ملک بر فشانده مولی ذلیل مانده بر تخت ِ ملک مولی مجروح خیره گشته ایام تیره گشته بدخواه چیره گشته بی‌رحم و بی‌محابا بی‌شرم شمر کافر ملعون سنان ابتر لشکر زده برو بر چون حاجیان بطحا تیغ جفا کشیده بوق ستم دمیده بی آب کرده دیده تازه شده معادا آن کور بسته مطرد بی طوع گشته مرتد بر عترت محمد چون ترک غز و یغما صفین و بدر و خندق حجت گرفته با حق خیل یزید احمق یک یک به خونْش کوشا پاکیزه آل یاسین گمراه و زار و مسکین وان کینه‌های پیشین آن روز گشته پیدا آن پنجرماهه کودک باری چه کرد ویحک کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجا بیچاره شهربانو مصقول کرده زانو بیجاده گشته لؤلؤ بر درد ناشکیبا آن زینب غریوان اندر میان دیوان آل زیاد و مروان نظّاره گشته عمدا مؤمن چنین تمنی هرگز کند؟ نگو، نی ! چونین نکرد مانی، نه هیچ گبر و ترسا آن بی‌وفا و غافل غره شده به باطل ابلیس‌وار و جاهل کرده به کفر مبدا رفت و گذاشت گیهان دید آن بزرگ برهان وین رازهای پنهان پیدا کنند فردا تخم جهان بی بر این است و زین فزون‌تر کهتر عدوی مهتر نادان عدوی دانا بر مقتل ای کسایی برهان همی نمایی گر هم بر این بپایی بی خار گشت خرما مؤمن درم پذیرد تا شمع دین بمیرد ترسا به زر بگیرد سمّ خر مسیحا تا زنده‌ای چنین کن دل‌های ما حزین کن پیوسته آفرین کن بر اهل‌بیت زهرا(س) انتهای پیام
نخستین شعر فارسی در سوگ امام حسین(ع)
ایسنا

نخستین شعر فارسی در سوگ امام حسین(ع)

ایسنا - ۷ شهریور ۱۳۹۹
از میان هزاران بیت عاشورایی سروده‌شده در سوگ شهادت امام حسین(ع)، قصیده‌ شاعری که ابتدا در مدح شاهان می‌سرود، به عنوان نخستین شعر عاشورایی فارسی شناخته می‌شود. به گزارش ایسنا، آغاز سرودن شعر عاشورایی به روز شهادت امام حسین(ع) برمی‌گردد. بنابر آن‌چه در مقاله «شکوه حماسه عاشورا در شعر شاعران... باد صبا درآمد فردوس گشت صحرا/ آراست بوستان را نیسان به فرش دیبا آمد نسیم سنبل با مشک و با قرنفل/ آورد نامۀ گل باد صبا به صهبا کهسار چون زمرد نقطه زده ز بُسَّد/ کز نعت او مُشعبد حیران شده است و شیدا آب کبود بوده چون آینه زدوده/ صندل شده است سوده کرده به می مطرا رنگ و نبید و هامون پیروزه گشت و گلگون/ نخل و خدنگ و زیتون چون قبه‌های خضرا دشت است با ستبرق باغ است یا خُوَرنق/ یک با دگر مطابق چون شعر سعد و اسما ابر آمد از بیابان چون طیلسان رهبان/ برق از میانش تابان چون بُسَدین چلیپا آهو همی گرازد، گردن همی فرازد/ گه سوی کوه تازد گه سوی راغ و صحرا آمد کلنگ فرخ همرنگ چرخ و دورخ/ همچون سپاه خَلُّخ صف برکشیده سرما بر شاخ سرو بلبل با صدهزار غلغل/ درّاج باز بر گل چون عروه پیش عفرا قمری به یاسمن بر ساری به نسترن بر/ نارو به نارون بر برداشتند غوغا باغ از حریر حلّه بر گل زده مظله/ مانند سبز کلّه بر تکیه‌گاه دارا گلزار و با تأسف خندید بی‌تکلف/ چون پیش تخت یوسف رخسارۀ زلیخا گل باز کرده دیده باران برو چکیده/ چون خوی فرو دویده بر عارض چو دیبا گلشن چو روی لیلی یا چون بهشت مولی/ چون طلعت تجلی بر کوه طور سینا سرخ و سیه شقایق هم ضد و هم موافق/ چون مؤمن و منافق پنهان و آشکارا سوسن لطیف و شیرین چون خوشه‌های پروین/ شاخ و ستاک نسرین چون برج ثور و جوزا وان ارغوان به کشّی با صدهزار خوشی/ بیجاده بدخشی برتاخته به مینا یاقوت‌وار لاله بر برگ لاله ژاله/ کرده بدو حواله غواص درّ دریا شاه اسپرغم رسته چون جعد برشکسته/ وز جای برگسسته کرده نشاط بالا وان نرگس مصور چون لؤلؤ منور/ زراندر و مدوّر چون ماه بر ثریا عالم بهشت گشته عنبرسرشت گشته/ کاشانه زشت گشته صحرا چو روی حورا ای سبزه خجسته از دست برف رسته/ آراسته نشسته چون صورت مهنّا دانم که پرنگاری سیراب و آبداری/ چون نقش نوبهاری آزاده طبع و برنا گر تخت خسروانی ور نقش چینیانی/ ور جوی مولیانی پیرایه بخارا هم نگذرم سوی تو هم ننگرم سوی تو/ دل ناورم سوی تو اینک چک تبرّا کاین مشک‌بوی عالم وین نوبهار خرّم/ بر ما چنان شد از غم چون گور تنگ و تنها بیزارم از پیاله وز ارغوان و لاله/ ما و خروش و ناله کنجی گرفته مأوا دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم/ مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا میراث مصطفی را فرزند مرتضی را/ مقتول کربلا را تازه کنم تولا آن نازش محمد پیغمبر مؤید/ آن سید ممجّد شمع و چراغ دنیا آن میر سربریده در خاک خوابنیده/ از آب ناچشیده گشته اسیر غوغا تنها و دلشکسته بر خویشتن گرسته/ از خان و مان گسسته وز اهل بیت آبا از شهر خویش رانده وز ملک برفشانده/ مولی ذلیل مانده بر تخت ملک مولی مجروح خیره گشته ایام تیره گشته/ بدخواه چیره گشته بی‌رحم و بی‌محابا بی‌شرم شمر کافر ملعون سنان ابتر/ لشکر زده برو بر چون حاجیان بطحا تیغ جفا کشیده بوق ستم دمیده/ بی‌آب کرده دیده تازه شود معادا آن کور بسته مطرد بی‌طوع گشته مرتد/ بر عترت محمد چون ترک غز و یغما صفین و بدر و خندق حجت گرفته با حق/ خیل یزید احمق یک یک به خون کوشا پاکیزه آل یاسین گمراه و زار و مسکین/ وآن کینه‌های پیشین آن روز گشته پیدا آن پنج‌ماهه کودک باری چه کرد ویحک/ کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجا بیچاره شهربانو مصقول کرده زانو/ بیجاده گشته لؤلؤ بر درد ناشکیبا آن زینب غریوان اندر میان دیوان/ آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا مؤمن چنین تمنی هرگز کند؟ نگو، نی/ چونین نکرد مانی، نه هیچ گبر و ترسا آن بی‌وفا و غافل غرّه شده به باطل/ ابلیس‌وار و جاهل کرده به کفر مبدا رفت و گذاشت گیهان دید آن بزرگ برهان/ وین رازهای پنهان پیدا کنند فردا تخم جهان بی بر این است و زین فزون‌تر/ کهتر عدوی مهتر نادان عدوی دانا بر مقتل ای کسایی! برهان همی نمایی/ گر هم بر این بپایی بی خار گشت خرما مؤمن درم پذیرد تا شمع دین بمیرد/ ترسا به زر بگیرد سم خر مسیحا تا زنده‌ای چنین کن دل‌های ما حزین کن/ پیوسته آفرین کن بر اهل بیت زهرا انتهای پیام