اخبار بهت نگفتم

منچسترسیتی ۱ - ۰ اینتر/ سیتیزن‌ها برای اولین بار فاتح لیگ قهرمانان اروپا شدند

باشگاه خبرنگاران - ۲۰ خرداد ۱۴۰۲
فینال لیگ قهرمانان اروپا شنبه شب از ساعت ۲۲:۳۰ در ورزشگاه المپیک آتاترک استانبول با رویایی اینتر و منسچترسیتی برگزار شد. ترکیب اینتر میلان اونانا، دارمیان، آچربی، باستونی، دومفریس، بارلا، بروزوویچ، چالهان اوغلو، دیمارکو، ژکو، لائوتارو ترکیب منچسترسیتی ادرسون، آکه، دیاس، آکانجی، استونز، رودری، سیلوا، دی‌بروینه، گوندوگان، گریلیش و...
عکس | ببخشید مامان، من استانبول هستم!
خبر آنلاین

عکس | ببخشید مامان، من استانبول هستم!

خبر آنلاین - ۲۰ خرداد ۱۴۰۲
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ تیم‌های اینتر و منچسترسیتی امشب در فینال لیگ قهرمانان ارثپا به مصاف هم رفتند. در این بین یک هوادار اینتر بدون اطلاع خانواده برای مشاهده فینال لیگ قهرمانان راهی ترکیه شد و در اقدامی جالب روی پلاکارد خود نوشت: «ببخشید مامان بهت نگفتم، من استانبول هستم. «ببخشید مامان بهت نگفتم، من استانبول هستم

این چه سمی بود من گوش دادم؟‌

رادیو فردا - ۱۲ اسفند ۱۴۰۱
برنامه این هفته با گفتن این که «تا زن ایرانی آزاد نشود همه ما زندانی خواهیم بود» به رفیق شفیق از دست رفته شهرام عبدلی تقدیم می‌شود. شاید باید نمایش «نقش مرد» رو می‌دادم تو بازی می‌کردی شهرام. همیشه پیشمان بودم ولی بهت نگفتم. Embed share این چه سمی... همیشه پیشمان بودم ولی بهت نگفتم

نقد ترانه زنده یاد ناصر عبداللهی

آفتاب - ۱ آذر ۱۴۰۱
آفتاب‌‌نیوز : وحید بیات تهیه کننده این هفته برنامه «باغ هنر» اعلام کرد: سه شنبه اول آذر قطعه «ماه من» اثری از زنده یاد ناصر عبداللهی نقد و بررسی می‌شود. وی ادامه داد: ناصر عبداللهی خواننده جنوبی پرطرفدار و از صدا‌های ماندگار و تأثیرگذار موسیقی پاپ محسوب می‌شود که... ترانه‌های مورد انتخاب وی در آلبوم‌هایش عمدتاً دارای مفاهیم اجتماعی و حماسی (مانند ترانه‌های «یادم باشد»، «کودکان خیابانی»، «سربلند» و «شیوه‌ی ما»)، مذهبی (مانند ترانه‌های «مهر علی و زهرا»، «احمد ثانی»، «یا فاطمه» و «مهر دلبر») و عاشقانه (مانند ترانه‌های «تو‌ای عشق»، «ماه من»، «بهت نگفتم» و «راز») بودند

قسمت سی و یک آپارتمان بی‌گناهان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت سی و یک 31Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۳۱ آپارتمان بی گناهان ۹-۳ وقتی گلبن به خانه می رسد پدرشان از بوی کیک یک تکه بزرگ از ان را خورده. گلبن نمیداند چطور این را به صفیه بگوید که ناراحت نشود و وقتی به اتاق... «اینکه بهت نگفتم به خاطر این بود که به فکرت بودم که این بارو رو دوشت نذارم

قسمت شصت و شش آپارتمان بی‌گناهان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت شصت و شش 66Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۶۶ آپارتمان بی گناهان ۲۰-۲ صفیه بالای سر اینجی ایستاده و مدام می گوید: «خیلی بوی بدی میدی! باید خوب تمیز بشی! » اینجی جوابش را میدهد و می گوید: «حیف شد! من از کلونیای شما زده... «تو چرا اومدی اینجا؟ مگه بهت نگفتم نیا ها؟ » قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت شصت و هفت ۶۷ قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت شصت و پنج ۶۵ Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۶۷ Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۶۵

قسمت صد و پنجاه و پنج آپارتمان بی‌گناهان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و پنجاه و پنج 155Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۵۵ آپارتمان بی گناهان ۴۲-۳ خان به دیدن اسد می رود و وقتی می بیند حرف زدن برای او سخت است می گوید: «بذار من بگم. تا دیروز فکر می کردی زور عشق به همه... ببخشید که بهت نگفتم

قسمت بیست و هفت آخرین تابستان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
   سریال آخرین تابستان قسمت بیست و هفت 27Akharin Tabestan Serial Part ۲۷ آخرین تابستان ۸-۲ وقتی اکگون همراه سلیم وارد خانه می شوند، اکگون با پدرش روبرو می شود و برای چند لحظه شوکه شده و به او خیره می ماند. بعد با ناراحتی می گوید: «شما چجور ادمی... «مرتیکه مگه بهت نگفتم از خانواده م دور بمون؟!» فاتح برای این که او را تحریک کند مدام از سلیم می خواهد او را کتک بزند اما سلیم به زور جلوی خودش را می گیرد

قسمت چهل و هفت گودال

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
   سریال گودال قسمت چهل و هفت 47Çukur Serial Part ۴۷ گودال۴۳-۲ چتو وقتی با جلاسون تنها می شود می گوید: «ببین جلاسون تو هنوز کارمون رو حل نکردی ما پاداشت رو بهت دادیم. این یعنی چی؟ یعنی اینکه این کار خیلی برامون مهمه. میدونی اگه این کار رو درست... «مگه بهت نگفتم منو بازی نده؟ » ارسوی که تعجب کرده مدام با خود می گوید

قسمت دویست و چهل و پنج گودال

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
   سریال گودال قسمت دویست و چهل و پنج 245Çukur Serial Part ۲۴۵ گودال ۹۲-۲ جومالی و ماحسون در کوچه ای منتظر می مانند و بعد بره های سیاهی که باقی مانده اند به مقابله با افراد چائتای می روند و همه ی انها را از میان برمیدارند. ماحسون هم...«من بهت نگفتم از این چیزا فاصله بگیر؟ چرا چائتای هرچی تو میگی رو انقدر زود قبول میکنه؟ میخوام بدونم چیکار میکنی که انقدر زود قانع میشه؟! » افسون کمی به او خیره می ماند و بعد می گوید