اخبار بگذار بروم
فرزند حمید نوری بودن چگونه است؟
رادیو زمانه - ۱۲ دی ۱۴۰۲
چند روز پیش حکم نهایی حمید نوری، بعد از یک ماراتن قضایی چندین ماهه، در دادگاه استیناف سوئد تایید و او بهجرم مشارکت در کشتار دستهجمعی فعالین و مبارزان سیاسی در دههی شصت به حبس ابد محکوم شد. فرزندان او، پسر و دخترش، در مدت برگزاری جلسات محاکمه، در... هلگا اشنایدر در بیوگرافی خود “بگذار بروم مادر” در پی آن است که با همین تناقض دردناک روبهرو شود و بهنوعی تکلیف خود با مادرش، یکی از عوامل کشتار یهودیان در سالهای جنگ، را مشخص کند
شهید صدرزاده گفت: مسافر! نرو، تا شهادت چیزی نمانده!
خبرگزاری دانشجو - ۲۹ مرداد ۱۴۰۲
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، بعضی رفاقتها به آرمانی متصل میشود که فراتر از ملیتها و مرزها پیش میرود؛ مثل رفاقت مدافعان حرم ایرانی و افغانستانی. رفاقت بچههایی که رفته بودند کنار هم قرار بگیرند تا به حرم اهل بیت(ع)، بیحرمتی نشود. رفاقتی که امروز با اشک و لبخند... من را نمیتوانی گول بزنی! بگذار بروم به زن و بچهام و منبر محرمم برسم
نوروز در سایه طالبانیسم: “اینجا زوزه سگان گرسنه و سوسوی هوای سرد است و دیگر هیچ”
رادیو زمانه - ۹ فروردین ۱۴۰۲
کابل ــ یک هفته به سال نو مانده است. بوی بهار به مشام میرسد و جوش و خروش مردم برای تجلیل از سال نو چشمها را گرم میکند. شستن فرشها، پوشاک و درستکردن لباس جدید، تهیه میوه و … از جمله رسوم برای تجلیل از نوروز است. برخی خانههایش... «مادر بگذار بروم در کوه کمی فریاد بزنم
روایت یک مادر شهید مدافع حرم از تکه تکه شدن پیکر مطهر فرزندش + عکس
خبرگزاری دانشجو - ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، تیپ فاطمیون که بعدها به لشکر تبدیل شد، متشکل از نیروهای داوطلب بود که همزمان با نبردهای داخلی در سوریه، عازم این کشور شدند. این لشکر متشکل از «داوطلبان» افغانستانی است که به عشق پاسداری از حرم حضرت زینب سلامالله علیها عازم دمشق شدند. گفتم مامان! تو تازه از اردوی ملی آمدی، کجا می روی؟ گفت نه من می خواهم بروم در حیاط کار دارم، بگذار بروم
بلاگرنماها چه بلایی بر سر فروشگاههای اینترنتی میآورند؟
باشگاه خبرنگاران - ۳ مهر ۱۴۰۰
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، درچندسال اخیر بلاگرها پررنگترین نقش را در تبلیغات مجازی داشتهاند. به گونهای که غالب تولیدکنندگان و اصناف مختلف برای معرفی خود اولین انتخابشان بلاگرها بودهاند. در ابتدا بلاگرها تخصصی عمل میکردند و با دریافت نمونه کار دست به معرفی میزدند، اما در ادامه... بگذار بروم این بلاگرهایی که اینها اینطوری برایشان تلاش میکنند را ببینم
در حاشیهی برخی تصاویر زندان؛ روزی که از دادسرا، یکباره سر از اوین درآوردم/ مهرماهِ ۱۳۹۲
کلمه - ۱۳ شهریور ۱۴۰۰
چکیده :وارد اوین که شدم، گفتند «وسایلت را بده»، وسایلی نداشتم، «کفبسته» از دادسرایی آمده بودم که تفتیش بدنی شدهام؛ اما روال، غیرقابل تغییر بود. همراهِ جمعی دیگر، به گوشهی دیوار هدایت شدم. سرباز جوانِ بیاعصاب، فریاد زد که لخت شوید! گفتم چرا؟! گفت خری یا... مصطفی فقیهی ۲۷ ساله... گفتم «بگذار بروم، دخترم که به دنیا آمد، پسفردا خودم را معرفی میکنم» با دریدگی و وقاحتی که هرگز فراموش نمیکنم، گفت «سَقَط شود آن بچه»؛ دیگر نمیتوانستم زبان در کام کُنم
خرازی صورت آن بسیجی را بوسید و گفت: مرا ببخش
کلمه - ۱۱ بهمن ۱۳۹۹
چکیده :پس از ۵ ماشین عوض کردن، به دژبانی آبادان رسید و در صف طویل بسیجیها منتظر ماند و بهسختی به پادگان لشکر رسید. وقتی وارد پادگان میشد، دژبان او نشناخت و گفت: «کارت شناسایی" خرازی با چهرهای حقبهجانب جواب داد: «کارتم کجا بود. زیاد سخت نگیر و بگذار بروم. زیاد سخت نگیر و بگذار بروم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران