اخبار حسن تعلیل

در خانه زهرا(س) همه معراج‌نشین‌اند

جام جم - ۲۲ آذر ۱۴۰۲
درعین حال، شعر فاطمی در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وارد دوران جوشش و درخشش خود شد. در این دوران بود که به واسطه مطرح شدن بخش‌های مختلف زندگی کوتاه اما سراسر برکت آن حضرت در مباحث فکری و تاریخی، توجه به فرازهای مهم زندگی ایشان مورد توجه هنرمندان... شاعر همچنین سعی می‌کند روایت‌های تاریخی را با استفاده از حسن تعلیل، آن روایت‌ها را علت‌یابی شاعرانه کند

کتاب «آرایه‌های بدیع» روانه بازار نشر شد

خبرگزاری میزان - ۱۵ مرداد ۱۴۰۲
خبرگزاری میزان- کتاب «آرایه‌های بدیع (بیان و تبیین آرایه‌های لفظی و معنوی آیات قرآن)» اثر سید عبدالرسول حسینی‌زاده است که در پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تهیه و به همت نشر این پژوهشگاه در ۱۱۸ صفحه به چاپ رسید. در اصطلاح بلاغیان، به آرایش... ابداع، اِرصاد، استخدام، اِسجال، اشاره، اقتدار، انتقال، ایهام (توریه)، ترتیب، تضاد (تضاد حقیقی و تضاد مجازی)، تعلیل (حسن تعلیل)، جمع، لف و نشر (لف و نشر مرتب و مشوش)، مراعات نظیر، مناقضه و
قالب رباعی پیشینه‌ای در ادب عرب ندارد و یک قالب کاملاً ایرانی است
خبرگزاری مهر

قالب رباعی پیشینه‌ای در ادب عرب ندارد و یک قالب کاملاً ایرانی است

خبرگزاری مهر - ۱۸ دی ۱۴۰۱
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «خلاصة الاشعار فی الرباعیات» تألیف ابوالمجد تبریزی با تصحیح و تحقیق سید محمد عمادی حائری توسط نشر هرمس به تازگی منتشر شده است. این کتاب رباعی‌نامه‌ای موضوعی است که در نیمه نخست قرن هشتم هجری در پنجاه باب مشتمل بر پانصد رباعی تألیف و تدوین... «غلتان غلتان همی رود تا بُن گو»، نشان می‌دهد که این وزن که از زبان یک کودک بیان می‌شود به طور طبیعی با طبع ایرانیان سازگار است، گو اینکه این حکایت نوعی حسن تعلیل ناخودآگاه و توجیهی برای عنوان ترانه در مقابل عنوان رباعی است

زن، زندگی و آزادی در فرهنگ کُردها

رادیو زمانه - ۶ مهر ۱۴۰۱
در روزهای گذشته اعتراض به سیاست‌های سرکوب‌گرانۀ جمهوری اسلامی در شهرهای مختلف ایران شدت بیشتری به خود گرفته است. اعتراضاتی که به دلیل کشته شدن مهسا(ژینا) امینی، دختر ٢٢ ساله کُرد توسط نیروهای گشت ارشاد حکومت آغاز، و از شهرهای کُردستان، سقز و سنندج به اکثر شهرهای ایران سرایت... به عنوان نمونه شاعر غزل‌سرای کُرد (حاجی قادر کویی) در یکی از شعرهایش با به کارگیری آرایۀ حسن تعلیل، علت اینکه جبرئیل فرشته در سفر معراج پیامبر تا (درخت سدره) بیشتر پیامبر را همراهی نمی‌کند، نه به دلیل فرمان الهی، بلکه به این دلیل بود در آن شب جبرئیل قامت سروگونۀ معشوق شاعر را دیده است و با درخت سدره مقایسه کرد و نتیجه آگاه می‌شود که معشوق شاعر قامتی بس رعناتر و دلرباتر حتی از درخت سدره دارد، ازاین رو ترجیح می‌دهد بالاتر نرود

کهکشان‌ های شهادت روشن است

جام جم - ۱۹ شهریور ۱۴۰۱
 این شیوه گاهی آن‌قدر اصالت پیدا می‌کند که منجر به ظهور حکم‌هایی چنین شود: دوره کارهای بزرگ گذشته و انسان معاصر حوصله و فرصت خواندن -و بالتبع اندیشیدن- ندارد و می‌خواهد ببیند و لایک کند و بگذرد! پس چه بهتر که به دوبیتی و بیتی و مصرعی بسنده کنیم. برای...یا رب از هیچ آفریدی هرچه را در عدم بی‌دیده دیدی هرچه را دید تو معدوم را موجود کردهر که را دیدی نگاهت بود کرداما این آغاز از حسن تعلیل و برائت استهلال خالی نیست چرا که از همان بیت سوم به دشت کربلا زده

شعری که ۳۰ سال اشتباه خواندیم!

آفتاب - ۲۰ آبان ۱۴۰۰
آفتاب‌‌نیوز : به نظر می‌رسد که جنجال بر سر تغییرات کتاب‌های درسی تمامی ندارد؛ در حالی پیش‌تر نیز از حذف شعر شاعرانی چون «نیما»، «اخوان» و «سایه»، و حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب و عکس مقبره کوروش گرفته تا تغییر داستان نادر ابراهیمی و «قصه‌های مجید» هوشنگ... چون گشت زمین ز جور گردون/ سرد و سیه و خموش و آوند، بنواخت ز خشم بر فلک مشت/ آن مشت تویی تو ای دماوند تو مشت درشت روزگاری/ از گردش قرن‌ها پس‌افکند شاعر می‌گوید هنگامی که زمین به علت جور و ستمی که گردون بر او روا داشته به خشم می‌آید، به او - یعنی گردون - مشتی می‌کوبد و آن مشت در واقع کوه دماوند است (حسن تعلیل)
شعری که ۳۰ سال اشتباه خواندیم!
تابناک

شعری که ۳۰ سال اشتباه خواندیم!

تابناک - ۲۰ آبان ۱۴۰۰
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، به نظر می‌رسد که جنجال بر سر تغییرات کتاب‌های درسی تمامی ندارد؛ در حالی پیش‌تر نیز از حذف شعر شاعرانی چون «نیما»، «اخوان» و «سایه»، و حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب و عکس مقبره کوروش گرفته تا تغییر داستان نادر... چون گشت زمین ز جور گردون/ سرد و سیه و خموش و آوند، بنواخت ز خشم بر فلک مشت/ آن مشت تویی تو ای دماوند تو مشت درشت روزگاری/ از گردش قرن‌ها پس‌افکند شاعر می‌گوید هنگامی که زمین به علت جور و ستمی که گردون بر او روا داشته به خشم می‌آید، به او - یعنی گردون - مشتی می‌کوبد و آن مشت در واقع کوه دماوند است (حسن تعلیل)
دستبردی تازه در کتاب‌های درسی فارسی/ این‌بار، تحریف شعر ملک‌الشعرای بهار
خبر آنلاین

دستبردی تازه در کتاب‌های درسی فارسی/ این‌بار، تحریف شعر ملک‌الشعرای بهار

خبر آنلاین - ۱۹ آبان ۱۴۰۰
به نظر می‌رسد که جنجال بر سر تغییرات کتاب‌های درسی تمامی ندارد؛ در حالی پیش‌تر نیز از حذف شعر شاعرانی چون «نیما»، «اخوان» و «سایه»، و حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب و عکس مقبره کوروش گرفته تا تغییر داستان نادر ابراهیمی و «قصه‌های مجید» هوشنگ مرادی کرمانی...  چون گشت زمین ز جور گردون/ سرد و سیه و خموش و آوند،  بنواخت ز خشم بر فلک مشت/ آن مشت تویی تو ای دماوند  تو مشت درشت روزگاری/ از گردش قرن‌ها پس‌افکند  شاعر می‌گوید هنگامی که زمین به علت جور و ستمی که گردون بر او روا داشته به خشم می‌آید، به او - یعنی گردون - مشتی می‌کوبد و آن مشت در واقع کوه دماوند است (حسن تعلیل)
شعری که ۳۰ سال اشتباه خواندیم!
ایسنا

شعری که ۳۰ سال اشتباه خواندیم!

ایسنا - ۱۹ آبان ۱۴۰۰
قطار تغییرات کتاب‌های درسی این‌بار در ایستگاه «دماوندیه» ایستاده است؛ تغییر کلمه‌ای که گفته می‌شود ذهن دانش‌آموز را با وقایع صدسال گذشته مملکتش مرتبط می‌سازد موجب شده تا این اقدام «تحریف» و اجحافی در حق شعر و هنر شعری ملک‌الشعرا بهار خوانده شود. به گزارش ایسنا، به نظر می‌رسد...  چون گشت زمین ز جور گردون/ سرد و سیه و خموش و آوند،  بنواخت ز خشم بر فلک مشت/ آن مشت تویی تو ای دماوند  تو مشت درشت روزگاری/ از گردش قرن‌ها پس‌افکند  شاعر می‌گوید هنگامی که زمین به علت جور و ستمی که گردون بر او روا داشته به خشم می‌آید، به او - یعنی گردون - مشتی می‌کوبد و آن مشت در واقع کوه دماوند است (حسن تعلیل)
یا علی گفتن کجا و با علی بودن کجا
خبرگزاری مهر

یا علی گفتن کجا و با علی بودن کجا

خبرگزاری مهر - ۷ مرداد ۱۴۰۰
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: ماجرایی که در آخرین حج پیامبر در روز هجدهم ذی الحجه سال ۱۰ هجری رخ داد و طی آن پیامبر مکرم اسلام (ص) امیرمومنان امام علی بن ابی‌طالب (ع) را بر اساس فرمانی از حق تبارک و تعالی به جانشینی خویش برگزید، یک... دست قنوتم این دعا را برد بالا مستم به نامش در اذان گیرم فرشته جای ادا چندین قضا را برد بالا بیم از سبک مغزی و این بار گران نیست جایی که چندین پر همارا برد بالا بر عرش بود و ما به فرش اینگونه شد که دامان او دست گدا را برد بالا می‌خواستم گویم ز هیجایش که شعرم از ترس تیغ او هجا را برد بالا آتش سزای خرمن کاه‌ی ست کز شوق تا کشتزارش کهربا را برد بالا سر با علی بود و دلم با رب که لب باز بی حسن تعلیل افترا را برد بالا دل را چه غم گر سر شکست از سنگ تکفیر رمی جمر شأن منا را برد بالا آمد غدیر و باز ساقی تا سر خم پیمانه‌های جانفزا را برد بالا خورشید هم تب کرده از آن روز و تا حال از هرم جامش هی دما را برد بالا اعجاز احمد بین که بسم الله گویان این نقطه‌ی در زیر با را برد بالا بر روی کوهی از جهاز اشتران رفت آنکه کف پایش حرا را برد بالا دنبال این تصویر جبریل از تحیر تا عرش رب آیینه‌ها را برد بالا ماندم نبی از سلسله عشق علی گفت یا که صبا زلفی رها را برد بالا انداخت پیغمبر بلای عشق در دل وقتی که میزان ولا رابرد بالا من کنتُ را فرمود و از دل‌ها طلا ساخت چون کیمیاگر، کیمیا را برد بالا فریاد زد جبریل اکملتُ لکم را تا دید پیغمبر صدا را برد بالا جبران دستی که خدا از او گرفته است دست نبی دست خدا را برد بالا می‌شد نماد پهلوانی‌ها مشخص داور که دست هر دوتا را برد بالا فرعون به بَخٍ بَخٍ آمد پیش از ترس تا دید موسایی عصا را برد بالا می‌دید گویی مشکلاتم را پیمبر کاین پنجه‌ی مشکل گشا را برد بالا می‌خواست به کعبه بفهماند که بت کیست احمد به شانه مرتضی را برد بالا یکبار اگر او مرتضی را برد بالا صدبار شاه سرجدا را برد بالا احمد نبرد ارباب را بر شانه در اصل کعبه به دوشش کربلا را برد بالا آتش چه گفت از نینوا کاین سان جگرسوز تا صبح هرشب نی نوا را برد بالا زد بانگ ادرکنی شباب الهاشمیین وقتی که تنهایی عبا را برد بالا خون علی بر آسمان پاشید و در دم تا رب بهای خونبها را برد بالا بعد از علی یکبار دیگر احمد آمد دستان تندیس وفا را برد بالا بخشید سلطان بر رعیت‌ها کفن را ناگاه نرخ بوریا را برد بالا بر خوی دل چسبید نونش، خون دل شد دشمن که چوب خیزرا را برد بالا برعکس اشکی که ز چشم عاشق افتاد صاحب عزا اهل بکا را برد بالا از خوف هجر کربلا می‌سوختم که یک سیب با عطرش رجا را برد بالا با حسرت از درد غریبی گفتم و گفت سلطان دل دردآشنا را برد بالا * ولی الله کلامی زنجانی ایام جشن است و جدیر از عید قربان تا غدیر دارد شمیم دلپذیر از عید قربان تا غدیر تاریخ را کردم مرور از کثرت وجد و سرور تا یافتم ذیحجّه را شد سینه‌ام سینای طور نور ولایت می‌دمد چشم حسودان باد کور بنگر به خیرات کثیر از عید قربان تا غدیر ای حاجی رحمت شمول قربانی‌ات بادا قبول زاعمال حجّت راضی است ربّ الحرم ربّ الرسول بر یار گوش جان سپار از نیّتت منما عدول دارد پیامی آن امیر از عید قربان تا غدیر لبّیک گو با مصطفی این آخرین احرام اوست حجاج بیت الله را هردم غنیمت کام اوست خواند سرود السلام این حَجّه‌الاسلام اوست دامان مولا را بگیر از عید قربان تا غدیر شد خلق را حجّت تمام در موسم ذیحجّه مه پیغام این ایام خوش از ده بُود تا هیجده دادند زینت کعبه را با مصطفی یاران ره ما را مشخّص شد مسیر از عید قربان تا غدیر ذیحجّه ماه وحدت است ماه نزول رحمت است گردیده نازل سوره‌ی النّصر، ماه نصرت است ذکرِ اِذا جا ٔ بخوان این آیه‌ی امنیّت است این ذکر می‌خواند بشیر از عید قربان تا غدیر هر دم سراید نادییَم شعر مبارک بادییَم در نیمه‌ی ماه آمده مولا امام هادییَم تبریک یابن‌العسکری غرق سرور و شادییم در جلوه باشد بی‌نظیر از عید قربان تا غدیر ای امّت یاسین خبر ای حامیان دین خبر مُخبر سُخن گم می‌کند از مبتدای این خبر بر ماه و زهره می‌رسد از خوشه‌ی پروین خبر طالع بُوَد شمس منیر از عید قربان تا غدیر بشتاب ای کلک ولا بنگار با آب طلا آری غدیر است این خبر قُربان و اضحی مبتدا حیدر به فرمان خدا شد جانشین مصطفی بشناس شه را با وزیر از عید قربان تا غدیر منمای غفلت از سُرور چون موسم غم می‌رسد بنگر به مولود حرم فردا محرم می‌رسد فرصت شِمُر ذیحجّه را ایام ماتم می‌رسد سیرِ چمن کن سیر سیر از عید قربان تا غدیر شد در چنین روزی بلی مولا به مولا جانشین یوشع به موسی جانشین شمعون به عیسی جانشین عالم بنا شد تا شود حیدر به طاها جانشین شد چشمه جاری در کویر از عید قربان تا غدیر نازم به عیدی که خدا بر ما بشارت داده است تاج رئوس مسلمین تاجی به سر بنهاده است ایمان ز جا برخاسته شیطان ز پا افتاده است از عرش آید صد سفیر از عید قربان تا غدیر این عید عید اکبر است بنیانگذارش داور است هر لحظه مهمان می‌رسد چون میزبان پیغمبر است دستی به بالا می‌رود آن دست، دست حیدر است شد منکرش خار و حقیر از عید قربان تا غدیر الحمد لله الّذی جَعلَ لنا من مُسلمین بر او تمسّک می‌کند اهل سما اهل زمین آورده پیغام سرور بر مصطفی روح الامین اعلان شد اسرار کبیر از عید قربان تا غدیر بعد از نبی مولا علی قبل از رُسُل پیدا علی عیسی علی موسی علی یار شبِ اسرا علی خواهی گر اعمال تو را فردا کند امضا علی