اخبار خلد برین

مراسم خاکسپاری مرحوم روح الله مفیدی بازیگر پیشکسوت در یزد
خبرگزاری مهر

پیکر روح الله مفیدی در خلد برین آرام‌ گرفت

خبر آنلاین - ۲۷ تیر ۱۴۰۱
مراسم تشییع و خاکسپاری زنده یاد روح الله مفیدی، بازیگر پیشکسوت که روز جمعه ۲۴ تیر بر اثر بیماری درگذشت صبح روز یکشنبه۲۶ تیر از مقابل سالن تشریفات خلدبرین به سمت قطعه نام آوران در شهر یزد برگزار شد. این مراسم، با حضور خانواده این هنرمند فقید، مسئولان، دوستاندارانش...
دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس
خبرگزاری مهر

دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس

خبرگزاری مهر - ۱۵ بهمن ۱۴۰۲
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب؛ طاهره تهرانی: مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی، زاده‌ ۳۴۱ هجری قمری، شاعر قرن چهارم هجری قمری است و اهل مرو در خراسان آن روز و ترکمنستان امروز، که در اواخر دوره سامانیان و اوایل دوره غزنویان می‌زیسته‌ است. نظامی عروضی نام او را در... فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضای پاکدین فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل‌تر اوست فضل آن رکن مسلمانی، امام المتّقین فضل زین الاصفیا، داماد فخر انبیا کآفریدش خالقِ خلق آفرین از آفرین ای نواصب، گر ندانی فضل سرّ ذوالجلال آیت قُربی نگه کن و آن ِ اصحاب الیمین قل تعالو ندع بر خوان، ور ندانی گوش دار لعنت یزدان ببین از نبتهل تا کاذبین لا فتی الّا علی برخوان و تفسیرش بدان یا که گفت و یا که داند گفت جز روح الامین؟ آن نبی، وز انبیا کس نی به علم او را نظر وین ولی، وز اولیا کس نی به فضل او را قرین آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم بدیع وین امام امت آمد، وز همه امت گزین آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام وین معین دین و دنیا، وز منازل بی معین از متابع گشتن او حور یابی یا بهشت وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین ای به دست دیو ملعون سال و مه مانده اسیر تکیه کرده بر گمان، برگشته از عین الیقین گر نجات خویش خواهی، در سفینه نوح شو چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندر پسین گر نیاسایی تو هرگز، روزه نگشایی به روز، وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین، بی تولّا بر علی و آل او دوزخ تو راست خوار و بی تسلیمی از تسنیم و از خلد برین هر کسی کو دل به نقص مرتضی معیوب کرد نیست آن کس بر دل پیغمبر مکّی مکین ای به کرسی بر نشسته، آیت الکرسی به دست نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین گر به تخت و گاه و کرسی غرّه خواهی گشت، خیز سجده کن کرسی‌گران را در نگارستان چین سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت سیر شد منبر ز نام و خوی تگسین و تگین منبری کآلوده گشت از پای مروان و یزید حق صادق کی شناسد وانِ زین العابدین؟ مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین؟ کان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین ای کسایی، هیچ مندیش از نواصب وز عدو تا چنین گویی مناقب دل چرا داری حزین؟ در انتهای این قصیده با شجاعت تمام و بر خلاف رویه مرسوم شُعَرای وقت که عمدتاً مدح کننده درباریان و شاهان بودند، به جای مدح سلاطین به سرزنش و نکوهش جایگاه آنها در برابر اهل بیت می‌پردازد

اوج هنر در خلوت عارفانه

جام جم - ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
در وضعیت کنونی، این تکیه از شمال به خیابان شیخ‌مفید محدود شده وجبهه شرقی حریم تکیه به گذری محلی رسیده و جنوب آن به تکیه درویش عبدالمجید طالقانی و مقبره خوانین بختیاری و از جبهه غربی نیز به بخشی از مقابر بختیاری‌ها می‌خورد. کلیه بناهای تکیه در چهار جبهه دور...روضه خلد برین خلوت درویشان استمایه محتشمی خدمت درویشان استاز کران تا به کران لشکر ظلم است ولیاز ازل تا به ابد، فرصت درویشان استآن که پیشش بنهد تاجِ تکبر خورشیدکبریاییست که در حشمت درویشان استدولتی را که نباشد غم از آسیب زوالبی تکلف بشنو دولت درویشان استآنچه زر می‌شود از پرتو آن قلب سیاهکیمیاییست که در صحبت درویشان استقصر فردوس که رضوانش به دربانی رفتمنظری از چمن نزهت درویشان استای توانگر مفروش این همه نخوت که تو راسر و زر در کنف همت درویشان استگنج عزلت که طلسمات عجایب داردفتح آن در نظر رحمت درویشان استخسروان قبله حاجات جهانند ولیسببش بندگی حضرت درویشان استحافظ ار آب حیات ازلی می‌خواهیمنبعش خاک در خلوت درویشان استاین کتیبه ابیات زیر که در برخی نسخه‌ها از دیوان حافظ وجود دارد را در بر نمی‌گیرد

چینیلی کوشک؛ نگین کاشیکاری ایرانی

جام جم - ۱۴ دی ۱۴۰۲
صفحه «زیر آسمان وطن» وظیفه خود می‌داند که این داد‌و‌ستدهای تمدنی را در حد وسع و توان خود به خوانندگان ارجمندش پیشکش کند. برای این منظور در این شماره به یکی از قدیمی‌ترین بناهای ساخته شده در کنستانتینو پولیس سابق و اسلامبول و استانبول اسلامی امروزین را انتخاب کرده‌ایم تا... «بنیان معلا پایه این قصر فلک قدر که از فرط علو، دست در کمر جوزا زند و حصص ساحتش، بر اوج فرق فرقدان و سقف کیوانی اعلا شرف بخشد، مانند قبه زمردین ز آسمان زرین که به کتابه کواکب تزئین یابد و صحن پیروز زمین که به ازهار گوناگون و نقوش بوقلمون نزهت جای خلد برین گردد به فر عِزّ دولت خاقانی و یمن هِمَم سایه یزدانی به حکم (إن المبانی تحکی همه البانی) شرف اتمام یافت در اواخر ماه ربیع الآخر درتاریخ سنه سبع وسبعین وثمانمائه»
رستگاری چیست؟ در دل مهر حیدر داشتن
خبرگزاری مهر

رستگاری چیست؟ در دل مهر حیدر داشتن

خبرگزاری مهر - ۱ آذر ۱۴۰۲
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب؛ طاهره تهرانی: ایران از دیرباز با دیگر سرزمین‌های جهان متفاوت بوده است، فلاتی گستره با اقوامی متنوع و اندیشه‌های گوناگون، جغرافیایی رنگارنگ و اقلیم‌های مختلف، و لاجرم مشرب های فکری و الگوهای ادبی و هنری متفاوت؛ و در عین حال به طرز غریبی... زائران درگهت را بر در خلد برین می‌دهند آواز طبتم فادخلوها خالدین که یکی از ابیات هفت بند اوست درباره امیرالمؤمنین (ع)
جلوه حقیقت در شعر پارسی و اشعار ایرانیان
خبرگزاری مهر

جلوه حقیقت در شعر پارسی و اشعار ایرانیان

خبرگزاری مهر - ۱ آذر ۱۴۰۲
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: ایران از دیرباز با دیگر سرزمین‌های جهان متفاوت بوده است، فلاتی گستره با اقوامی متنوع و اندیشه‌های گوناگون، جغرافیایی رنگارنگ و اقلیم‌های مختلف، و لاجرم مشرب های فکری و الگوهای ادبی و هنری متفاوت؛ و در عین حال به طرز غریبی به هم‌پیوسته. زائران درگهت را بر در خلد برین می‌دهند آواز طبتم فادخلوها خالدین که یکی از ابیات هفت بند اوست در رثای امیرالمؤمنین علی (ع)
فردوسی، گنجوی و حافظ چه تاثیری از اسلام گرفتند/ فردوسی چه آیاتی از قرآن را به نظم درآورد
خبر آنلاین

فردوسی، گنجوی و حافظ چه تاثیری از اسلام گرفتند/ فردوسی چه آیاتی از قرآن را به نظم درآورد

خبر آنلاین - ۲۷ آبان ۱۴۰۲
حسین قره: سید مهدی شجاعی چندی پیش با حضور در کنفرانس «تاثیر ادیان بر ادبیات فارسی» که در دانشکده زبانشناسی دانشگاه «کمپلوتنسه» مادرید، برگزار شد، به ارائه سخنرانی «تاثیر اسلام بر ادب پارسی» شواهد این تاثیر را بررسی و ارائه کرد. قرائت جامع و مانع از اسلام در ۴۰۰ صفحه... و سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد / آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود هرآنکه کنج قناعت به گنج دنیا داد / فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ کانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ «یوسف ۲۰» حضور خلوت انس است و دوستان جمعند / و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید وإِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزلِقُونَکَ بِأَبصَرِهِم لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّکرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجنُون (۵۱- قلم) آن همه شعبده‌ عقل که می‌کرد آنجا / سامرپی پیش عصا و ید بیضا می‌کرد وَأَوحَینَا إِلَی مُوسَی أَن أَلقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلقَفُ مَا یَأفِکُونَ (۱۱۷- اعراف) وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ (۳۳- شعرا) مقام عشق میسر نمی‌شود بی‌رنج / بلا به حکم بلا بسته‌اند روز الست وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ (۱۷۲- اعراف) یا رب این آتش که بر جان من است / سرد کن زانسان که کردی بر خلیل قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَی إِبْرَاهِیمَ (۲۱- انبیاء) آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه‌ی فال به نام من دیوانه زدند إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا (۷۲- احزاب) پیراهنی که آید از او بوی یوسفم / ترسم برادران غیورش قبا کنند وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ (۹۴- یوسف) گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک / از فروغ تو به خورشید رسد صد پرتو وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینَا ، بَل رَّفَعَهُ ٱللَّهُ إِلَیهِ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیما (۱۵۷ و ۱۵۸-نساء) تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است / راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش و من یتوکل علی الله فهو حسبه (۳- طلاق) گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم / نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند قل لا أملک لنفسی نفعاً و لا ضرّاً إلا ما شاء الله (۱۸۸- اعراف) عرضه کردم دو جهان بر دل کار افتاده / به جز از عشق تو باقی همه فانی دانست کُلُّ مَنْ عَلَیْها فان یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ ذُوالْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ (۲۶و ۲۷-الرحمن) در عشق خانقاه و خرابات فرد نیست / هر جا که هست بر تو روی حبیب است وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (۱۱۵- بقره) ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم / با پادشاه بگو که روزی مقدر است وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا (۱۱- هود) دیدن روی تو را دیده‌ی جان‌بین باید / وین کجا مرتبه‌ی چشم جهان‌بین من است لا اتُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ (۱۰۳-انعام) ملک در سجده‌ی آدم زمین بوس تو نیت کرد / که در حسن تو چیزی یافت بیش از طور انسانی وَإِذ قُلنَا لِلمَلَـئِکَةِ ٱسجُدُواْ لِأدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبلِیسَ أَبَی وَٱستَکبَرَ وَکَانَ مِنَ ٱلکَفِرِینَ (۳۴-بقره) یعنی بیا که آتش موسی نمود گل / تا از درخت نکته‌ی توحید بشنویم فَلَمَّا قَضَی مُوسَی الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ (۲۹-قصص) با آن عهد که در وادی ایمن بستیم / همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم وَ لَمّا جاءَ مُوسی لِمیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانی (۱۴۳-اعراف) هشدار که گر وسوسه نفس کنی گوش / آدم صفت از روضه رضوان به در آیی وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ (۳۵-بقره) چو هست آب حیاتت به دست تشنه ممیر أَوَلَم یَرَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّ ٱلسَّمَوَتِ وَٱلأَرضَ کَانَتَا رَتقا فَفَتَقنَهُمَا وَجَعَلنَا مِنَ ٱلمَاءِ کُلَّ شَیءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤمِنُونَ (۳۰-انبیاء) چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت / شیوه‌ی جنات تحت الانهار داشت وَبَشِّرِ الَّذینَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم جَنّاتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الأَنهارُ (۲۵-بقره) به حسن و عارض و قد تو برده‌اند، پناه / بهشت طوبی و «طوبی لَهُم و حسن مآب» الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَی لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ (۲۹-رعد) حافظا خلد برین خانه موروث من است / اندر این منزل ویرانه نشیمن چه کنم ٱلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلفِردَوسَ هُم فِیهَا خَلِدُونَ (۱۱-مومنون) شب تار و است و ره وادی ایمن در پیش / آتش طور کجا موعد دیدار کجاست و زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس / موسی اینجا به امید قبسی می‌آید و مددی گر به چراغی نکند آتش طور / چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم و لمع البرق من الطور و آنست و به‌ / فلعلی لک آت بشهاب قبس اذ قال موسی لاهله انی آنست و نارا سآتیکم منها بخبر او آتیکم بشهاب قبس لعلکم تصطلون (۷-نمل) نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مساله‌ آموز صد مدرس شد وَمَا کُنتَ تَتلُواْ مِن قَبلِهِۦ مِن کِتَب وَلَا تَخُطُّهُۥ بِیَمِینِکَ إِذا لَّٱرتَابَ ٱلمُبطِلُونَ (۴۸-عنکبوت) شبانِ وادیِ اِیمن گَهی رسد به مراد / که چند سال به جان، خدمتِ شُعیب کند اشاره به داستان حضرت موسی که سال‌ها شبانی حضرت شعیب را کرد و شعیب دخترش را به عقد او درآورد
وقتی‌که اصفهان خاک و کاشان نابود می‌شود
خبر آنلاین

وقتی‌که اصفهان خاک و کاشان نابود می‌شود

خبر آنلاین - ۷ آبان ۱۴۰۲
شهرهای منهدم شده روایت شهرهای ایران است پس از فجایع زیست‌محیطی که جهان را دربرمی گیرد، ایران نیز بخشی از این فاجعه جهانی است و شهرهای تاریخی‌اش یک‌به‌یک نابود می‌شود و شهرهای جدیدی پس از ویرانی‌ها سربلند می‌کنند، اصفهان و شیراز و کاشان با خاک یکسان شده و شهرهایی با... ایرانیان در این آینده به دو بخش تقسیم می‌شوند، یک سو مردمانی که در زیستگاه‌های غیررسمی بدون هیچ امکاناتی و با حداقل‌ها زندگی اشتراکی دارند و ‌سوی دیگر عده‌ای توانسته‌اند خودشان را بالا کشیده و در «خلد برین» (شهرهای جدید) زیر گنبدهای شیشه‌ای زندگی نرمال داشته باشند
گنبد حرم امام علی (ع) چرا طلایی شد؟
ایسنا

گنبد حرم امام علی (ع) چرا طلایی شد؟

باشگاه خبرنگاران - ۲۳ فروردین ۱۴۰۲
حدود ۲۸۰ سال پیش وقتی نادرشاه افشار به زیارت نجف رفت، دستور داد کاشی‌های سبزرنگ صفوی گنبد و دو گلدسته حرم امام علی (ع) را که به‌جامانده از معماری شیخ بهایی بودند، با خشت‌های طلا جایگزین کنند. به این ترتیب گنبد که تا پیش از آن، پوشش کاشی‌کاری داشت،... اشعار فارسی در ایوان طلای حرم امام علی (ع)«زائران درگهت را بر در خلد برین» که بازسازی شده است ترمیم و جایگزینی خشت‌های طلا بازسازی کتیبه‌هایی منقوش به شعر فارسی نمایی از ایوان و حرم امام علی (ع)، سال ۱۳۲۴ هجری قمری منبع
شعری برای نیمه شعبان
ایسنا

شعری برای نیمه شعبان

ایسنا - ۱۷ اسفند ۱۴۰۱
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)- شعر محیط قمی نوبهار فرّخ آمد، نوبت بستان بود نوبت بوستان و گاه سیر سروستان بود ساحت گیتی عبیر آگین چو صحرای ختن چون شمیم زلف جانان باد مشک افشان بود هرطرف بینی نظر بر لاله و گل اوفتد هرکجا پویی گذر بر سنبل و... خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)- شعر محیط قمی نوبهار فرّخ آمد، نوبت بستان بود نوبت بوستان و گاه سیر سروستان بود ساحت گیتی عبیر آگین چو صحرای ختن چون شمیم زلف جانان باد مشک افشان بود هرطرف بینی نظر بر لاله و گل اوفتد هرکجا پویی گذر بر سنبل و ریحان بود گریه ابر بهاری باغ را خندان کند ابر می‌گرید از آن رو بوستان خندان بود بردمید از خاک ساده لاله‌های رنگ رنگ رشحه‌ای از کلک صنع ایزد سبحان بود می‌رسد از درگه سلطان دین باد بهار کز شمیم او عبیر آگین مشام جان بود نیمه  شعبان بود عیدالتجلی و الظهور زان که میلاد سعیدش نیمه شعبان بود شمس گردون ولایت، نور پاک ذوالجلال کز فروغ وی منور، عالم امکان بود شهسوار عرش خرگه، حاکم رد قبول که آسمانش گوی آسا، در خم چوگان بود چون خرد در جسم و جان در جسم و بینش در بصر پسش چشم سر عیان وز چشم سر پنهان بود گرچه مستغنی است از برهان وجود اقدسش شاهد بودش، بقای عالم امکان بود می نیارم مدحتش گفتن که در توصیف او نطق الکن، عقل درمانده، خرد حیران بود عجز من در وصف ذات او دلیل معرفت دعوی عرفان ذاتش، شاهد نقصان بود قائم آل محمد مهدی موعود، آنک از نژاد عسکری و جانشین، آن بود حجت پاینده  حق، قائم آل رسول آن که او را ماسوی الله، بنده فرمان بود رشحه‌ای ز ابر عطایش، نعمت خوان وجود پایه‌ای از قصر قدرش، گنبد گردان بود عدل او میزان حق است و ولای او صراط مهر او خلد برین و خشم وی نیران بود می‌شود گاه قیام او قیامت آشکار ایمنی آن را بود آن دم که با ایمان بود بی رضای او ندارد طاعت جاوید، سود با ولای او چه باک از کثرت عصیان بود نیک بخت آن کس که در دیوان محشر چون «محیط» مدح شاهنشاه دینش زینت دیوان بود ****** محیط قمی یکی از استادان شعر و ادب در عهد قاجاریه بوده‌ است