اخبار خموشانه
احضار زندگی به خطهی مرگ
رادیو زمانه - ۱۲ مهر ۱۴۰۱
وضعیت انقلابی آن وضعیتی است که در آن رهایی ما به سوی آزادی راهی باز کند. رهایی در خیابانهای ایران حس میشود؛ هرچند این هراس هم که مبادا از دست برود، در چشمان معترضان هویداست. آیا آنچه در پیش است، آزادیست؟ یا میتوان اینگونه پرسید که آیا یک انقلاب... برای مثال بازنشستگان که به نظر میرسید توان تبدیلشدن به گروه مرجع اجتماعی در بزنگاهی مهم را دارند، خموشانه نظارهگرند و جوانان معترض از آنان روگردان شدهاند
آزادی در جهانی رو به زوال − معرفی کتاب
رادیو زمانه - ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
در سالهای اخیر بسیاری از پژوهشگران و اندیشوران بر این نکته انگشت نهادهاند که انگارهی «آزادی» یا «خودآیینی»، که از آغازِ دوران مدرن بدینسو هرچه ارجمندتر و گرانمایهتر به شمار آمده، در خود گونهای ناسازواری دارد، چراکه آزادیِ انسان قرار است در جهانی تحقق یابد که میدانیم محدود و... این اندازهگیری نشان میدهد که در طیِ فعالیتی کوچک در حد و اندازهی نوشتنِ کتابی فلسفی نیز واقعیتهای زیستمحیطی خموشانه اما بهطرز چشمگیری در ترادیسی هستند
عبدالعلی دستغیب: شعر ابتهاج در قیاس با شاعران نوپرداز، قابل اعتنا نیست
ایسنا - ۲۰ مرداد ۱۴۰۱
عبدالعلی دستغیب میگوید: شعر هوشنگ ابتهاج در قیاس شاعران نوپرداز مانند فروغ فرخزاد، خود نیما، اسماعیل شاهرودی و احمد شاملو، واپسگرا است. این پژوهشگر و منتقد ادبی پیشکسوت در پی درگذشت هوشنگ ابتهاج در گفتوگو با ایسنا درباره این شاعر، اظهار کرد: او اهل گیلان و از خانواده طبقه... یک غزل هم گفت که بدک نبود «شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت/ دوباره گریهی بیطاقتم بهانه گرفت/ شکیب درد خموشانهام دوباره شکست/ دوباره خرمن خاکسترم زبانه گرفت/
غریبانه ؛ همایون شجریان
تابناک - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت ۴۸۰ کیفیت ۲۸۴ بگردید، بگردید، درین خانه بگردیددرین خانه غریبید، غریبانه بگردیدیکی مرغ چمن بود که جفت دل من بودجهان لانه ی او نیست پی لانه بگردیدیکی ساقی مست است پس پرده نشسته ستقدح پیش فرستاد که مستانه بگردیدیکی لذت مستی ست، نهان... کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت ۴۸۰ کیفیت ۲۸۴ بگردید، بگردید، درین خانه بگردیددرین خانه غریبید، غریبانه بگردیدیکی مرغ چمن بود که جفت دل من بودجهان لانه ی او نیست پی لانه بگردیدیکی ساقی مست است پس پرده نشسته ستقدح پیش فرستاد که مستانه بگردیدیکی لذت مستی ست، نهان زیر لب کیست ؟ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردیدیکی مرغ غریب است که باغ دل من خوردبه دامش نتوان یافت، پی دانه بگردیدنسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوستهمین جاست، همین جاست، همه خانه بگردیدنوایی نشنیده ست که از خویش رمیده ستبه غوغاش مخوانید، خموشانه بگردیدسرشکی که بر آن خاک فشاندیم بن تاکدر این جوش شراب است، به خمخانه بگردیدچه شیرین و چه خوشبوست، کجا خوابگه اوست ؟پی آن گل پر نوش چو پروانه بگردیدبر آن عقل بخندید که عشقش نپسندیددر این حلقه ی زنجیر چو دیوانه بگردیددرین کنج غم آباد نشانش نتوان داداگر طالب گنجید به ویرانه بگردیدکلید در امید اگر هست شماییددرین قفل کهن سنگ چو دندانه بگردیدرخ از سایه نهفته ست، به افسون که خفته ست ؟به خوابش نتوان دید، به افسانه بگردیدتن او به تنم خورد، مرا برد، مرا بردگرم باز نیاورد، به شکرانه بگردید
تنها راه نجات افغانستان و برقراری صلح تشکیل حکومت فراگیر از طریق گفتمان ملی است
باشگاه خبرنگاران - ۱۷ اسفند ۱۴۰۰
احمدشاه درانی که پیش از این بارها آوازه تشکیل موقت به رهبری او منتشر شده بود، در تازه ترین پیامش تاکید کرده که حکومت فراگیر باید از طریق گفتمان ملی در افغانستان شکل بگیرد. احمدشاه با نشر یک پیام صوتی به مناسبت هشتم مارچ روز جهانی همستگی زنان،... احمدشاه درانی در پایان مدعی شده است که در این سالها خموشانه و بدون ظاهرشدن در رسانهها برای ختم جنگ و تأمین صلح تلاش کرده است و اکنون نیز تلاش میکند تا در کنار مردم برای بیرون رفت از وضعیت کار کند
شفیعی کدکنی شاعری پشت نقابها
خبرگزاری مهر - ۱۱ مهر ۱۴۰۰
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: حسن گلمحمدی، پژوهشگر، مترجم و منتقد ادبی و نویسنده کتابهایی چون «امیرهوشنگ ابتهاج؛ شاعری که باید از نو شناخت»، «نیما چه میگوید؟»، «با کاروان مولوی از بلخ تا قونیه»، «دکتر شفیعی کدکنی چه میگوید؟»، «گزیده شاهنامه فردوسی به نظم و نثر»، «پنجرههایی به... «میبینمش دوباره در آن دور میخواندم به شادی و لبخند زان سوی بامداد نشابور زندیق زنده، روشنِ راوند» دکتر شفیعی احساس میکند که ابن راوندی در ابری از سوال به سوی او میآید و خموشانه به او مینگرد
شعر فریدون تَولَلی در ستایش امام رضا(ع)
خبر آنلاین - ۱ تیر ۱۴۰۰
در باره فریدون توللی سخن بسیار است. سابقه ای نه چندان مثبت و در عین حال شعری روان و سعدی گونه که زاییده دیار ادب خیز فارس است. سالهایی که در حزب توده بود و بعدها که به جریان سوم خلیل ملکی پیوست و زمانی که در کنار برخی از... به دیده ، سرمه کند، خاک ِ آستان ِ رضا را دلی که مرکبِ همت کند، سمند ِ قضا را بزرگوار امامی؛ که فیض ِ رحمت ِ عامش به زیر ِ چتر ِ حمایت گرفته، شاه و گدا را مقیم ِ کوی ِ وصالش، گره ز دل بگشاید چو برگ ِ غنچه که بیند به خود، نسیم صبا را اگر شکسته دلی، مومیای ِ رحمت ِ او جو که در خزانه ی او جسته ام ، کلید شفا را ز بوریا ، به سریرت نهد، به دست ِ عنایت نبوید از تو چو با داغ ِ سینه، بوی ِ ریای را علی، جمال ِ خدا دید و در نهاد ِ تبارش توان، معاینه دیدن، کمال ِ لطف ِ خدا را تو ، گر رضای ِ رضاجویی، از سزای ِ سزا به که در رضای ِ رضا دیده ام، سزای ِ سزا را به ناخدایی او هر که دل به موج فنا زد به خاک ِ تیره فشاند، سبوی ِ آب ِ بقا را سخن، دراز نگویم، که وصف ِ طره ِ لیلی به گرد ِ گردن ِ مجنون نهد، کمند بلا را به کیمیاگریش، در نهاد ِ تیره ی خودبین نه برق ِ گنبد زرین و ، بارگاه ِ طلا را ! به یک کرشمه ، هزاران غمت ، ز دل بزداید دمی که بر تو گمارد، نگاه ِ عقده گشا را ترا ، به پوزش ِ آن جان ِ پرگناه ِ تو بخشد به گونه های ِ تو ، گر بنگرد ، سرشک ِ صفا را درآ و ، خاک ِ درش ، توتیای ِ دیده ِ خود کن به پیش آنکه نیوشی به جان، خروش ِ درا را تو برگ ِ زردی و بر سان ِ تند باد ِ خزانی نقیب ِ مرگ ، به گوشت زند، صفیر ِ صلا را دلی که قبله گهش، خاک ِ آستان ِ رضا شد دگر رها نکند ، آستین ِ قبله نما را سرای ِ عاریت است این جهان و همت ِ پاکان نهاده پیش تو ، مفتاح ِ گنج ِ هر دو سرا را خطا بود که ضمانش ، به جان و دل نپذیری کسی که ضامن ِ جان گشته، آهوان ختا را به استخوان لیامت ، گلوی ِ کس نخراشد کریم ما که به یغما سپرده ، خوان ِ عطا را تو ، زهر ِ خوشه ی انگور بین و حیله ی مأمون که از زمانه برانداخت ، راه و رسم ِ وفا را امام ِ ما که روانش خجسته باد ، دمادم زند خروش، که برکن، بنای ِ جور و جفا را زند خروش، که گر کین ِ من ، به معرکه خواهی به کین ِ هر چه ستمگر ، گشاده دار لوا را رضا ، نه از پی ِ تسلیم خواندت، به شهادت که در عزای ِ شهیدان ، کشی ز مهلکه پا را ! درین زمانه ، هزاران رضاست ، بندی ِ مأمون تو بر گشاده به ظالم ، زبان ِ مدح و ثنا را به تیغ تیز، گرست دست می رسد نپسندد خدای ِ عز و جل ، از تو ، دست ِ عجز و دعا را ! خیانت است ، خموشانه ، سر به سجده نهادن به گوش ِ مسلم و ترسا رسان خروش ِ رسا را روان ِ عالمی ، از مار ِ سامری ، بگدازد اگر که موسی ِ عمران ، نهد به گوشه عصا را کمر ، به خدمت ِ ارباب ِ جور و مفسده بستن جنایتی است ، قوی پنجگان نیزه ربا را دلی که قصد ِ ستمگر کند ، به جوشن ِ ایمان دلاورانه ، به خون شوید، آستین ِ قبا را لگام ِ خامه نگیرد اگر ، به چامه فریدون سمند ِ فکرت ِ او ، بشکند حریم ِ ادا را
دلانگیز و راهگشا
خبر آنلاین - ۲۶ فروردین ۱۴۰۰
خداوندا! این دلِ شکسته را جز دستهای مهربان تو درمانی نیست و این دستِ بسته را جز از ابر احسان تو بارانی، نه. خدای من! این دانۀ به خاکنشسته را بیآب و آفتاب تو کجا سرشکفتن هست و این غریب و خسته را بیماهتاب لطف تو کی پای رفتن؟ خدایا!... تفکر خموشانه دربارۀ خدا، یا تجربۀ حسی از در محضر او بودن، سخنگفتن با خداوند و درخواست از ساحت او که به سخنانش گوش دهد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران