اخبار دوست داشتن تو
شهیدی که برای اعزام به منطقه عملیاتی رضایت سردارسلیمانی راجلب کرد
خبرگزاری مهر - ۱۳ آذر ۱۴۰۲
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ الناز رحمت نژاد: هویت پیکر مطهر هشت شهید مدافع حرم ایرانی همزمان با ایام فاطمیه طی عملیات تفحص پیکر مطهر شهدا توسط تیم تفحص ایثارگران سپاه و نقسا در سوریه از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. این شهدا بیش از ۶ سال گمنام... ابراز عشق و دوست داشتن تو را در کلام و قلم نمیتوانم ابراز کنم ولی بدان که تو همه وجود پدرت بودهای و دل کندن از تو خیلی برای من سخت بوده است؛ ولی من در ظاهر به روی خودم نیاوردم تا دیگران ناراحت نشوند و مانع رفتن بنده نشوند
جایزه بهترین کتاب سال ایتالیا به نویسنده تازهدرگذشته رسید
خبرگزاری مهر - ۱۸ تیر ۱۴۰۲
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سایت جایزه، با پایان آخرین دوره رایگیری جایزه استرگا آدا دآدامو با رمان «بیا درایا» به عنوان برنده هفتاد و هفتمین دوره جایزه استراگا انتخاب شد. این جایزه توسط جوزپه داوینو، رییس بنیاد استراگا به آلفردو فاوی، لورتا سانتینی و النا استانکانلی که... روزلا پستورینو با ۱۷۰ رای برای «خود را به دوست داشتن تو محدود کردم»، آندریا کانوبیو با ۷۵ رای برای «گذر شبانه»، ماریا گرازیا کالاندرون با ۷۲ رای برای «جایی که مرا نبردی» و رومانا پتری با ۵۹ رای برای «دزدی شب» دیگر مدعیان این رقابت بودند
نادر ابراهیمی در کنار بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان/ از خطاطی و حسابداری تا نویسندگی
خبر آنلاین - ۱۶ خرداد ۱۴۰۲
سمیه تاج الدین: «تو باید باد، برف، باران، آفتاب، درختان، چشمهها، کوهها و همهی بوتههای خار را دوست داشته باشی تا زندگی را دست داشته باشی، تا عشق را ...» شاید همین چند جمله کافی باشد تا بتوانیم به عمق احساسات لطیفاش پی ببریم. همان کسی که با «یک عاشقانهی... و هرچه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
کارگر، کشاورز، مترجم، ویراستار، فیلمساز، خطاط، نقاش و نویسنده
جام جم - ۱۶ خرداد ۱۴۰۲
او از ۱۳سالگی به فعالیتهای سیاسی پرداخت و بارها دستگیر و زندانی شد. نوشتن را از ۱۶سالگی آغاز کرد و در ۱۳۴۲ نخستین کتاب خود را با عنوان «خانهای برای شب» به چاپ رسانید. تا ۱۳۸۰ علاوهبر صدها مقاله تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و... مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را به همان شدت دوست داشته باشم و هرچه من دوست دارم به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
مراسم ترحیم میهایلوویچ در رم
ورزش ۳ - ۲۷ آذر ۱۴۰۱
به گزارش "ورزش سه"، میهایلوویچ روز جمعه و پس از مدتها مبارزه با بیماری سرطان خون از دنیا رفت تا جامعه فوتبال را در غم و اندوه درگذشتش فرو برده باشد.حالا خانواده او اعلام کردند که قصد دارند مراسم یادبودی عمومی را در روز دوشنبه در شهر رم... آنها بزرگترین دستاوردهای ما هستند! ما هرگز دست از دوست داشتن تو برنخواهیم داشت
قسمت شانزده آپارتمان بیگناهان
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
سریال آپارتمان بیگناهان قسمت شانزده 16Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۶ آپارتمان بی گناهان ۴-۳ هان انقدر از ناراحت می شود که شبانه به سمت زباله ها می رود و با عصبانیت آنها را به هم می ریزد و بعد هم همانجا لا به لای آنها دراز می کشد... دوست داشتن تو اینجوریه؟ » و از خانه بیرون میزند
قسمت صد و بیست و سه آپارتمان بیگناهان
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
سریال آپارتمان بیگناهان قسمت صد و بیست و سه 123Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۲۳ آپارتمان بی گناهان ۵۵-۲ صفیه ناجی را صدا می کند و جلوی چشمان او تابلوی مادرش را توی واحد بالایی و بین آشغال ها می گذارد. ناجی از حالت صورت او می گوید: «اگه... «من فقط به دوست داشتن تو مجبورم ناجی
قسمت صد و نود و یک گودال
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
سریال گودال قسمت صد و نود و یک 191Çukur Serial Part ۱۹۱ گودال ۷۸-۲ مدد به دستور وارتلو سراغ سعادت می رود تا پاسپورت او را بگیرد و برایش ببرد. اما وقتی با جنت در آنجا روبرو می شود کمی مات او می ماند و از جنت خوشش می... «خیلی سعی کردم از دوست داشتن تو فرار کنم
قسمت سی و هشت ای داد از جوانی
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
سریال ای داد از جوانی قسمت سی و هشت 38Ey Vay Az Javani Serial Part ۳۸ آزرا با دیدن احمد و چالا بعد از به هم خورن شب خواستگاری با بغض به اونا خیره میشه و به آشپزخونه برمیگرده و با عصبانیت همه چیز و به هم میریزه زولا... آزرا روبروی احمد می ایسته و با عصبانیت به اون میگه راه بیوفته تا حرف بزنند زکریا نگران دخترش میشه و زولا به اون میگه آزرا خودش اینطوری خواسته آزرا با عصبانیت از احمد میپرسه اصلا منو دوست نداشتی؟ احمد با چشمهای پر از اشک به اون خیره میشه و میگه اولین روزی که دستتو گرفتم یادته از اون روز به بعد بدون دوست داشتن تو نفس نکشیدم
قسمت سی و نه ای داد از جوانی
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
سریال ای داد از جوانی قسمت سی و نه 39Ey Vay Az Javani Serial Part ۳۹ آزرا با دیدن احمد و چالا بعد از به هم خورن شب خواستگاری با بغض به اونا خیره میشه و به آشپزخونه برمیگرده و با عصبانیت همه چیز و به هم میریزه زولا... آزرا روبروی احمد می ایسته و با عصبانیت به اون میگه راه بیوفته تا حرف بزنند زکریا نگران دخترش میشه و زولا به اون میگه آزرا خودش اینطوری خواسته آزرا با عصبانیت از احمد میپرسه اصلا منو دوست نداشتی؟ احمد با چشمهای پر از اشک به اون خیره میشه و میگه اولین روزی که دستتو گرفتم یادته از اون روز به بعد بدون دوست داشتن تو نفس نکشیدم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران