اخبار سلام بر من

«میقات ماه و صلیب» نمایش همدلی مسلمانان و مسیحیان

باشگاه خبرنگاران - ۹ دی ۱۴۰۲
همزمان با فرا رسیدن عید کریسمس، سالروز میلاد حضرت مسیح (ع) و آغاز سال جدید میلادی، برنامه‌ای به نام «میقات ماه و صلیب» با حضور مسلمانان و مسیحیان آشوری در کلیسای «مارگیورگیز» تهران، با پیام وحدت و همدلی بین پیروان این دو دین الهی و توحیدی برگزار شد. این... بی تردید من بنده خدایم، به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است؛ و هر جا که باشم بسیار بابرکت و سودمندم قرار داده، و مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است؛ و مرا نسبت به مادرم نیکوکار [و خوش رفتار]گردانیده و گردنکش و تیره بختم قرار نداده است؛ و سلام بر من روزی که زاده شدم، و روزی که می‌میرم، و روزی که زنده برانگیخته می‌شوم"
معرفی آثار ادبی در مدح ولادت پرستار عاشورا
خبرگزاری دانشجو

معرفی آثار ادبی در مدح ولادت پرستار عاشورا

خبرگزاری دانشجو - ۹ آذر ۱۴۰۱
 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حضرت زینب(س) پنجم جمادی‌الاولی در سال ۵ یا ۶ هجری دو سال بعد از تولد امام حسین(ع) در مدینه متولد شده‌اند. ایشان دختر حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) هستند. حضرت زینب(س) چهار پسر به نام‌های علی، عون، عباس، محمد و یک دختر به نام ام‌کلثوم... پرورش یافته‌ دامن زهرا هستی دانش آموخته‌ مکتب مولا هستی مریم از محضرتان درس حیا آموزد چون که محجوب‌ترین دختر حوا هستی جان گرفته شجر طیبه از آمدنت فصل سرسبز تولا و تبری هستی خطبه‌ات، معجزه‌ات، منجی موسی صفتان تو کلیمی که فقط بی‌ید بیضا هستی بانگ کوبنده‌‌تان بر همگان ثابت کرد با ابالفضل علمدار هم آوا هستی طینت مرده‌ شان زنده شد و فهمیدند علوی زاده‌ای و مثل مسیحا هستی دل دریایی‌تان در تب امواج غروب معنی واقعی هیبت دریا هستی واژه‌ها پیش مقامت همه تعظیم کنند تو خداوند نمادین غزل‌ها هستی روضه‌هامان همه با یاد شما ختم شود از همه زاویه‌ها روشن و پیدا هستی بعد هفتاد و دو زخمی که به جانت زده‌اند باز در بحبوحه حادثه سرپا هستی راز آن عصر غم انگیز چرا فاش نشد تو مه آلودترین فرد معما هستی وحید قاسمی   بر آل‌عبا تو نور عینی زینب تو پشت و پناه عالمینی زینب در فضل و شرافتت همین بس باشد اینکه تو شریکه الحسینی زینب خورشید نجابت و ادب یا زینب با فضل و وقار، منتجب یا زینب در اوج شکوه مثل کوهی بانو هستی تو عقیله العرب! یا زینب ای آینه عصمت زهرا زینب در صبر و وفا بدون همتا زینب تو محرم رازهای مولا بودی چون فاطمه ای ام ابیها زینب تو مهر قبول کربلایی زینب زهرای بتول کربلایی زینب ای وارث نهضت حسین بن علی در شام، رسول کربلایی زینب یوسف رحیمی   مرا اسیر دو لبخند زینبم کردند هزار شکر که در بند زینبم کردند عزیز خانه حق ماده شیر آورده امیره ایی ز برای امیر آورده به روی دست علی آنچنان نمایان که خدا دلیل دگر بر غدیر آورده پیام وحی برای پیمبر خاتم خبر زعالمه‌ای بی نظیر آورده شب ولادت گریه است فاطمه امشب که غم به قلب تو درد کثیر آورده امیر زاده همیشه امیر می‌ماند در این میانه که نام اسیر آورده ولادت گل خیر النسا مبارکباد طلوع زین اَب مرتضی مبارکباد تویی که جلوه‌ نامت مرا به بالا برد مرا به سوی خداوند حی یکتا برد کنار ساحل و جامانده بودم از کشتی هوای تو ما را به سمت دریا برد ببین چگونه اسیر نگار گردیدم خودم جدا و دلم را جدا به یغما برد به عقل پا زده مجنون یار گشتم تا مرا به خاک نشینی شهر لیلا برد سلام جانب او دادم و به جای جواب چقدر ساده دلم را به سوی آقا برد ستاره‌ سحر شام کربلا بانو نگاه می‌کنی و می‌کُشی مرا بانو مقیم زلف تو حالی خراب می‌خواهد چو شمع سوخته جانی مذاب می‌خواهد تمام لشکر شب را به دست صبح بکُش ببین که خانه ما آفتاب می‌خواهد بلند می‌شود آری درفش دین خدا رسول دیگری این انقلاب می‌خواهد دلا زسینه می‌روی به شهر حسین یقین بدار که این شهر باب می‌خواهد برای آن که بماند وقار زینبی‌اش شبیه زانوی سقا رکاب می‌خواهد غروب علقمه اقتدار عباس است عقیله خواهر محمل سوار عباس است تمام نیزه‌نشینان تو را دعا کردند میان دشت بلا تو در غمت رها کردند دمی که بر رگ حلقوم عشق بوسه زدی تو را به کعب نی کینه‌ها جدا کردند به کوفه رفتی و بازار چشم نامحرم تو را حقیر سرانگشتشان نما کردند نگاه خسته‌ یک ناقه سخت می‌گریید تو را دمی که خارجیان خارجی صدا کردند زدیده گریه‌ باران نم نم آمده است شب تولد تو یا محرم آمده است علی شکاری   مادرت آسمان خوبی‌ها پدرت از اهالی بالا ای که شاگرد اشک تو آدم ای هوادار عشق تو حوا گوشه‌ای از نجابتت مریم شمه‌ای از عروج تو عیسی متحیر ز صبر تو ایوب متوسل به طور تو موسی همه شاگرد مکتبت هستند از مسیحی گرفته تا بودا پرچم کربلا به شانه‌ توست ای علمدار عصر عاشورا فتنه‌ها را تو بر ملا کردی کربلا را تو کربلا کردی روح مضمون ناب یعنی تو رمز پاکی آب یعنی تو وامدار تلالوت خورشید حضرت آفتاب یعنی تو ملات کل شی یا زینب همه با این حساب یعنی تو صاحب رایت القیام حسین واژه‌ انقلاب یعنی تو منجی تنگنای آخرتی پس حساب و کتاب یعنی تو غیر محرم کسی ندیده تو را جلوه‌ در حجاب یعنی تو جنس نوری عقیله‌ عشقی تو بزرگ قبیله‌ عشقی مستجاب دعای بارانی رحمت لحظه‌های بارانی گاه گاهی که چشم تو ابریست رنگ حال و هوای بارانی روی سجاده نم نم باران نیمه شب‌ها صدای بارانی آسمان با دل تو می‌گیرد پس تو بی‌شک خدای بارانی بی برادر چقدر می‌باری خواهر نینوای بارانی کربلا، کوفه، شام، کرب و بلا همه جا پا به پای بارانی خرم و سبز در بهارانی شیعیان نزول بارانی هم به دنیا هم آخرت هستی شان آیات مغفرت هستی ای که در اشک هم مساوی با اجر هر دو برادرت هستی تو شبیه خدیجه ای بانو یعنی یار پیمبرت هستی مادری می‌کنی برای حسین خوب شد بعد مادرت هستی چوب محمل گواه عاشقی است پای معشوق با سرت هستی ابر خون روی چهره‌ات یعنی و اذا الشمس کورت هستی خواهر بوی سیب بانو جان یار شیب الخضیب بانو جان آفتاب نگاه تو زیباست آسمان پناه تو زیباست چشم‌هایت ندیده جز خوبی کربلا در نگاه تو زیباست رخ خورشید مغربی شده است بس که بر نیزه ماه تو زیباست ناله‌های تو نوحه می‌خواند روضه‌ اشک و آه تو زیباست کودکان پابرهنه دنبالت چقدر این سپاه تو زیباست تو و هشتاد و چهار کودک و زن بی‌کس و خسته و جدا ز وطن حسین رستمی   سلام بر من و اُم و اَب و برادر من درود باد به ابنا و جد اطهر من منم پیمبر خون خدای عزوجل که وحی می‌دمد از نطق روح پرور من مرا به تربیت حیدری کنار حسن برای کرب و بلا پرورید مادر من تنم سپر، سخنم ذوالفقار خشم علی مصاف، بدر و احد، کوفه، شام، خیبر من هماره بر گل روی عزیز زهرا بود نگاه اول من تا نگاه آخر من ز آفتاب قیامت اثر نمی‌ماند اگر به حشر فتد سایه‌ای ز معجر من منم پیمبر ثارالله و چهل معراج به پیش‌باز بلا ثبت شد به دفتر من کسی که بوسه به دستش زدی رسول خدا نهاد بوسه به پیشانی منور من نگاه نافذ بابا به صورتم می‌گفت به حق که فاطمه دوم است دختر من شب ولادتم آغوش خود گشود ز هم به بر گرفت مرا همچو جان، برادر من قسم به خون شهیدان، پیام خون خدا رسد به گوش همه نسل‌ها ز حنجر من حسین داشت بسی پاس احترام مرا نمی‌نشست علمدار او به محضر من جلال و عزت و عزم و ثبات و صبر و رضا کنند خم سر تعظیم در برابر من اگر چه حج من از مکه شد شروع ولی سفر به کرب و بلا گشت حج برتر من حسین کعبه شد و کربلا و کوفه و شام شد این سفر عرفات و منا و مشعر من ز دست رفتم و یکدم ز پای ننشستم هماره محمل من گشته بود سنگر من زمام ناقه من بود اگر به دست عدو سر حسین، سر نیزه گشت رهبر من سرم شکست ولی سرفراز برگشتم اگرچه ریخت ز هر بام، سنگ بر سر من خدا گواست ندیدم به غیر زیبایی زهی عقیده و ایمان و عشق و باور من می بهشت شد، از جام دیده‌ام جوشید هر آنچه ریخت عدو خون دل به ساغر من قدم قدم همه آب حیات جاری بود به کام خشک شهیدان ز دیده تر من سخن ز فاطمه گوید به موج حادثه‌ها نماز و چادر خاکی و ماه منظر من چنان به خطبه گشودم زبان به بزم یزید که لال شد ز سخن، دشمن ستمگر من

چه زنانی فشار قبر کمتری دارند؟

باشگاه خبرنگاران - ۲۱ شهریور ۱۴۰۰
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، فشار قبر از عذاب های دردناک بعد از مرگ می‌باشد کـه شنیدن آن هم برای اغلب افراد دشوار و عذاب آور اسـت، اما آداب و اعمالی هستند کـه می‌تواند موجب کاهش فشار قبر زنان شود. فشار قبر یکی از مسائل در آموزه های... «صحیح الجامع ۵۶۶۳» صلوات بر پیامبر «أَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیَّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَیَّ نُورٌ فِی الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَی الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِی الْجَنَّةِ»؛ بر من بسیار سلام بفرستید؛ زیرا صلوات و سلام بر من تبدیل بـه نوری در قبر و نوری بر پل صراط و نوری در بهشت می‌شود
موضوعات مرتبط: خداوند