اخبار سیرم

نریمان پناهی نوحه‌های مشهورش را در کربلا خواند

باشگاه خبرنگاران - ۱۷ آذر ۱۴۰۲
  مراسم روضه هفتگی موکب محبان علی بن ابیطالب (ع) در بین‌الحرمین کربلای معلی به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا (س) با سخنرانی حجت‌الاسلام جواد نوری و مرثیه‌خوانی نریمان پناهی، احد قدمی، طاهر قلندری، مهدی علی‌اکبری و فریدون کریم‌پور برگزار شد.  در ابتدای این مراسم فریدون کریم پور... پای غمت گیرم حسین نوشته کتاب تقدیرم حسین از غیر تو سیرم حسین آخر یه شب تو روضه می‌میرم حسین! هر شب باید مجنونت شم لیلا کیه لیلا تویی قربونت شم بی سر و بی سامونت شم کاش کی یک شب کرب و بلا مهمونت شم! جانم حسین جانم حسین جانم حسین… با روضه‌هات قلبم گرفت قاب چشمامو بارون نم نم گرفت! گفتم حسین گریه‌ام گرفت انقدر مرد که دست نامردم گرفت! هر شب باید مجنونت شم لیلا کیه لیلا تویی قربونت شم… بی سر و بی سامونت شم کاش کی یک شب کرب و بلا مهمونت شم جانم حسین جانم حسین جانم حسین… کد ویدیو دانلود فیلم اصلی باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری موسیقی و هنرهای تجسمی
وقتی‌که اصفهان خاک و کاشان نابود می‌شود
خبر آنلاین

وقتی‌که اصفهان خاک و کاشان نابود می‌شود

خبر آنلاین - ۷ آبان ۱۴۰۲
شهرهای منهدم شده روایت شهرهای ایران است پس از فجایع زیست‌محیطی که جهان را دربرمی گیرد، ایران نیز بخشی از این فاجعه جهانی است و شهرهای تاریخی‌اش یک‌به‌یک نابود می‌شود و شهرهای جدیدی پس از ویرانی‌ها سربلند می‌کنند، اصفهان و شیراز و کاشان با خاک یکسان شده و شهرهایی با... امروز وقتی با خودم تنها می‌شوم و حس نفرت از آن‌ها باز در خونم شعله می‌کشد، می‌فهمم انتقام سیرم نکرده

گلچین بیش از ۱۰۰ متن صبح بخیر عاشقانه

عصر ایران - ۲۶ شهریور ۱۴۰۲
صبح بخیر _ صبح دیگری شروع شده است، چه چیزی می‌تواند این صبح را برای زندگی مشترکتان شیرین کند؟ بله! یک پیام صبح بخیر به همسر با جملات عاشقانه! فرقی نمی‌کند چند سال از زندگی مشترک شما گذشته است، برای هر روز و هر هفته حتی ارسال یک پیام... سیرم از این جهان اشتهای تو دارم   متن صبح بخیر عاشقانه (۶۲) روز من رسما آغاز نخواهد شد تا زمانی که صبح بخیر و دوستت دارم را به تو بگویم عزیزم صبحت بخیر، دوستت دارم   متن صبح بخیر عاشقانه (۶۳) گرمای دستان تو نوشیدن یک فنجان قهوه تلخ صبحگاهی که با نگاه تو شیرین می شود تمام چیزی است که آرزوی آن را دارم … صبح بخیر عشقم   متن صبح بخیر عاشقانه (۶۴) بیدار شدن از خواب و نگه داشتن تو در میان بازوانم هر روز صبح مانند رویایی است که هرگر نمی خواهم تمام شود صبحت بخیر عشقم   متن صبح بخیر عاشقانه (۶۵) دقیق روزش را نمی دانم ولی هر صبح به دوست داشتنِ تو مبتلا هستم صبح بخیر تنها یک پیام ساده نیست، یعنی اولین کسی که تا بیدار میشم به فکرم میرسه تویی صبح بخیر عزیـــــز دلـم   متن صبح بخیر عاشقانه (۶۶) صبح یعنی تو بخندی و دلم باز شود پلک بگشایی و از نو غزل آغاز شود صبح یعنی … که دلم گرم نگاهت باشد آسمان عشق زمین با تو هم آواز شود صبح بخیر عشقم   متن صبح بخیر عاشقانه (۶۷) هیچ صدایی زیباتر از صدای تو وقتی تازه از خواب بیدار شدی، نیست صبحت قشنگ عشق من   متن صبح بخیر عاشقانه (۶۸) این همه فاصله اما من صبح بخیر هایت را می خواهم تو مکرر تکرار کن صبح یعنی عشق و عشق یعنی سلامتی تو و سلامتی تو یعنی قشنگی این دنیا و من امروز دنیایی قشنگ آرزو دارم   متن صبح بخیر عاشقانه (۶۹) صبح است صبح خیلی زود و بیدار شده ام تا دوست داشتنت را زودتر از روزهای قبل شروع کنم   متن صبح بخیر عاشقانه (۷۰) صبح ڪہ جوانہ زد هر چہ خوبـے است بر لب ایوان احساست بر خیز و بہ همہ ی دنیا گلهاے مهربانے هدیہ ڪن صبحت بخیر مهربانم عکس صبح بخیر عاشقانه  متن صبح بخیر عاشقانه (۷۱) “خوشبخت ترین مخلوق خواهی بود اگر روزت را آنچنان زندگی کنی که گویی نه فردایی وجود دارد برای دلهره و نه گذشته ای برای حسرت صبحت بخیر بهترینم   متن صبح بخیر عاشقانه (۷۲) از صدای پای صبح میفهمیم اتفاق تازه‌ای در راه است خدا ڪند این صبح زیبا همه غرق در باران اجابت شویم فقط خدا باشدو ما یڪ چتر آرامش صبح بخیر دلخوشی زندگی من   متن صبح بخیر عاشقانه (۷۳) صبح ها لباس آرامش به تن کن دستهایت را باز کن چشمهایت راببند و رو به آسمان صد بغل حسِ ناب زنده بودن را نفس بکش وبه زندگی سلام کن صبح بخیر عشقم   متن صبح بخیر عاشقانه (۷۴) پرنده احساساتم در این صبحگاه حنجره اش پر از صوت دلتنگی توست من به همراه نسیم اشتیاق دیدار تو را خواهم خواند صبحت بخیر زیبای من   متن صبح بخیر عاشقانه (۷۵) زندگی شیرین است مثل شیرینی یک روز قشنگ زندگی زیبایی است مثل زیبایی یک غنچه باز زندگی تک تک این ساعتهاست زندگی چرخش این عقربه هاست صبح بخیر جانان   متن صبح بخیر عاشقانه (۷۶) زندگی موسیقی گنجشک هاست زندگی باغ تماشای خداست زندگی یعنی همین پروازها صبح ها،لبخندها،آوازها   متن صبح بخیر عاشقانه (۷۷) خانۀ ما در کوچۀ مهربانی ست و خدا همسایۀ دیوار به دیوارمان هر روز با صدای لبخندش از خواب بیدار می‌شوم و از پشت پنجره برایم دست تکان می‌دهد من چه خوشبختم سلام صبح زیبات بخیر نفسم   متن صبح بخیر عاشقانه (۷۸) امروز روز من است خورشید درخشان‌تر است از هر روز گنجشکان سرودِ بودن سر داده‌اند و من آماده‌ام برای آغاز پس زندگی را زندگی خواهم کرد صبحت بخیر عزیز دلم   متن صبح بخیر عاشقانه (۷۹) هر صبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق میزند سطر اول همیشه این است خدا همیشه با ماست صبح بخیر عزیزم   متن صبح بخیر عاشقانه (۸۰) صبح یعنی یک سلام آبی که بوی زندگی بده صبح یعنی

دامن‌کشان رفتی، دلم زیرورو شد

جام جم - ۵ مرداد ۱۴۰۲
به گزارش جام جم آنلاین، همزمان با فرا رسیدن ماه محرم، متناسب با عزاداری هیأت‌های مذهبی در هر روز این دهه، بسته مقتل به همراه صوت روضه، زمینه، واحد و شور متناسب هر روز منتشر خواهیم کرد. هیأت‌های مذهبی در نهمین شب و روز ماه محرم به شهادت حضرت عباس... «سینه‌ام تنگ است و از زندگی سیرم

دعای عرفه امام حسین (ع)

تابناک - ۶ تیر ۱۴۰۲
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت ۴۸۰ کیفیت ۲۸۴ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ، وَلَا لِعَطائِهِ مانِعٌ، وَلَا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ، وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ أَجْناسَ الْبَدائِعِ، وَأَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ، لَا تَخْفیٰ عَلَیْهِ الطَّلائِعُ، وَلَا تَضِیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ، جازِی کُلِّ صانِعٍ، وَرایِشُ کُلِّ قانِعٍ، وَراحِمُ کُلِّ ضارِعٍ، وَ... معبودم خشمت را بر من فرود نیاور، اگر در مقام خشم کردن بر من نباشی، از غیر تو باک ندارم، منزّهی تو، جز اینکه عافیتت بر من گسترده‌تر است، از تو درخواست می‌کنم پروردگارا به نور ذاتت که زمین و آسمان‌ها به آن روشن گشت و تاریکی‌ها به آن برطرف شد؛ وَصَلَُحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ أَنْ لَاتُمِیتَنِی عَلَیٰ غَضَبِکَ وَلَا تُنْزِلْ بِی سَخَطَکَ، لَکَ الْعُتْبیٰ، لَکَ الْعُتْبیٰ حَتَّیٰ تَرْضیٰ قَبْلَ ذٰلِکَ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَیْتِ الْعَتِیقِ الَّذِی أَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَةَ وَجَعَلْتَهُ لِلنَّاسِ أَمْناً، یَا مَنْ عَفا عَنْ عَظِیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ، یَا مَنْ أَسْبَغَ النَّعْماءَ بِفَضْلِهِ، یَا مَنْ أَعْطَی الْجَزِیلَ بِکَرَمِهِ، یَا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی، یَا صاحِبِی فِی وَحْدَتِی، یَا غِیاثِی فِی کُرْبَتِی، یَا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی، یَا إِلٰهِی وَ إِلٰهَ آبائِی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئِیلَ وَمِیکائِیلَ وَ إِسْرافِیلَ وَرَبَّ مُحَمَّدٍ خاتَِمِ النَّبِیِّینَ وَآلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ کهیعص وَطٰهٰ وَیٰس وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ؛و کار گذشتگان و آیندگان به وسیله آن به سر و سامان رسید که مرا بر خشمت نمیرانی و غضبت را بر من فرود نیاوری، خشنودی حق توست، خشنودی حق توست تا پیش از آن راضی شوی، معبودی جز تو نیست، پروردگار خانه محترم و مشعرالحرام و خانه کعبه که برکت را در آن نازل فرمودی و آن را برای مردم ایمن ساختی، ای آن‌که با بردباری‌اش از گناهان بزرگ گذشت، ای آن‌که با احسانش نعمت‌ها را کامل ساخت، ای آن‌که با کرمش گسترده و فراوان عطا کرد، ای توشه‌ام در سختی‌ها، ای همراهم در تنهایی، ای فریادرسم در گرفتاری‌ها، ای سرپرستم در نعمت‌ها، ای خدای من و خدای پدرانم ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پروردگار جبرائیل و میکاییل و اسرافیل و پروردگار محمّد خاتم پیامبران و اهل‌بیت برگزیده‌اش و نازل‌کننده تورات و انجیل و زبور و قرآن و نازل‌کننده کهیعص و طه و یس و قرآن حکیم؛ أَنْتَ کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذاهِبُ فِی سَعَتِها، وَتَضِیقُ بِیَ الْأَرْضُ بِرُحْبِها ، وَلَوْلَا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکِینَ، وَأَنْتَ مُقِیلُ عَثْرَتِی، وَلَوْلا سَتْرُکَ إِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ، وَأَنْتَ مُؤَیِّدِی بِالنَّصْرِ عَلَیٰ أَعْدائِی، وَلَوْلا نَصْرُکَ إِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ، یَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَةِ فَأَوْلِیاؤُهُ بِعِزِّهِ یَعْتَزُّونَ، یَا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّةِ عَلَیٰ أَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ؛تو پناهگاه منی زمانی که راه‌ها با همه وسعتشان درمانده‌ام کنند و زمین با همه پهناوری‌اش بر من تنگ گیرد و اگر رحمت تو نبود، هر آینه من از هلاک شدگان بودم و نادیده گیرنده لغزشم تویی و اگر پرده‌پوشی‌ات بر من نبود، هرآینه من از رسواشدگان بودم و تویی که مرا با پیروزی بر دشمنانم حمایت می‌کنی و اگر یاری تو نبود هر آینه من از شکست‌خوردگان بودم، ای که وجودش را به بلندی و برتری اختصاص داده، در نتیجه اولیایش به عزّت او عزیز می‌شوند، ای آن‌که پادشاهان در برابرش یوغ ذلّت بر گردن‌هایشان گذاشته‌اند، در نتیجه از حملاتش ترسانند؛ یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ، وَغَیْبَ مَا تَأْتِی بِهِ الْأَزْمِنَةُ وَالدُّهُورُ، یَا مَنْ لَایَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ إِلّا هُوَ، یَا مَنْ لَایَعْلَمُ مَا هُوَ إِلّا هُوَ، یَا مَنْ لَایَعْلَمُهُ إِلّا هُوَ ، یَا مَنْ کَبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْماءِ وَسَدَّ الْهَواءَ بِالسَّماءِ، یَا مَنْ لَهُ أَکْرَمُ الْأَسْماءِ، یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لَایَنْقَطِعُ أَبَداً، یَا مُقَیِّضَ الرَّکْبِ لِیُوسُفَ فِی الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّةِ مَلِکاً، یَا رادَّهُ عَلَیٰ یَعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ، یَا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْویٰ عَنْ أَیُّوبَ، وَمُمْسِکَ یَدَیْ إِبْراهِیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ وَفَناءِ عُمُرِهِ؛خیانت چشم‌ها را و آنچه سینه‌ها پنهان می‌کنند می‌داند و به پنهانی‌هایی که زمان‌ها و روزگاران می‌آورد آگاهی دارد، ای آن‌که جز او نمی‌داند او چگونه است، ای آن‌که جز او نمی‌داند او چیست، ای آن‌که جز او، او را نمی‌شناسد، ای آن‌که زمین را بر آب انباشت و هوا را به آسمان بست، ای آن‌که برای او گرامی‌ترین نام‌هاست، ای صاحب احسانی که هرگز قطع نگردد، ای آماده‌کننده کاروان برای نجات یوسف در سرزمین بی‌آب و گیاه و خارج‌کننده‌اش از چاه و قراردهنده‌اش بر تخت پادشاهی پس از دوره بندگی‌، ای برگرداننده یوسف به نزد یعقوب پس از آنکه دو چشمش از اندوه نابینا شد و دلش آکنده از غم بود، ای برطرف‌کننده بدحالی و گرفتاری از ایوب، ای گیرنده دست‌های ابراهیم از بریدن سر فرزندش، پس از سنّ پیری و به پایان آمدن عمرش؛ یَا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکَرِیَّا فَوَهَبَ لَهُ یَحْییٰ وَلَمْ یَدَعْهُ فَرْداً وَحِیداً، یَا مَنْ أَخْرَجَ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، یَا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِی إِسْرائِیلَ فَأَنْجاهُمْ وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقِینَ، یَا مَنْ أَرْسَلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ، یَا مَنْ لَمْ یَعْجَلْ عَلَیٰ مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ، یَا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فِی نِعْمَتِهِ یَأْکُلُونَ رِزْقَهُ، وَیَعْبُدُونَ غَیْرَهُ وَقَدْ حادُّوهُ وَنادُّوهُ وَکَذَّبُوا رُسُلَهُ؛ای که دعای زکرّیا را اجابت کرد و یحیی را به او بخشید و او را بی‌کس و تنها وا نگذاشت، ای که یونس را از دل ماهی در آورد، ای که دریا را برای بنی اسراییل شکافت و آنان را نجات داد و فرعون و لشگریانش را از غرق شدگان قرار داد، ای که بادها را مژده دهندگانی پیشاپیش باران رحمتش فرستاد، ای که بر عذاب نافرمانان از بندگانش شتاب نورزد، ای آن‌که ساحران روزگار موسی را از ورطه هلاکت رهانید، پس از سالیان طولانی که در انکار حق بودند و در عین حال متنعّم به نعمت او رزقش را می‌خوردند و برای غیر او بندگی می‌کردند، با او مخالفت داشتند و برای او شبیه قرار داده بودند و پیامبرانش را تکذیب کردند؛ یَا اللّٰهُ یَا اللّٰهُ یَا بَدِیءُ، یَا بَدِیعُ لَانِدَّ لَکَ ، یَا دائِماً لَانَفادَ لَکَ، یَا حَیّاً حِینَ لَاحَیَّ، یَا مُحْیِیَ الْمَوْتیٰ، یَا مَنْ هُوَ قائِمٌ عَلَیٰ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ، یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی، وَعَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی، وَرَآنِی عَلَی الْمَعاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی ، یَا مَنْ حَفِظَنِی فِی صِغَرِی، یَا مَنْ رَزَقَنِی فِی کِبَرِی، یَا مَنْ أَیَادِیهِ عِنْدِی لَاتُحْصیٰ، وَ نِعَمُهُ لَاتُجازیٰ، یَا مَنْ عارَضَنِی بِالْخَیْرِ وَالْإِحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالْإِساءَةِ وَالْعِصْیانِ، یَا مَنْ هَدانِی لِلْإِیمانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُکْرَ الامْتِنانِ، یَا مَنْ دَعَوْتُهُ مَرِیضاً فَشَفانِی؛ای خدا، ای خدا، ای آغازگر، ای نوآور، برای تو همتایی نیست، ای جاودانی که پایانی برایت نمی‌باشد، ای زنده وقتی که زنده‌ای نبود، ای زنده‌کننده مردگان، ای مراقب بر هرکس به آنچه انجام داده، ای که شکرم برای او اندک است ولی محرومم نساخت و خطایم بزرگ شد، پس رسوایم نکرد و مرا بر نافرمانی‌ها دید، ولی در بین مردم مشهور و سرشناسم ننمود، ای که در خردسالی حفظم نمود و در بزرگ‌سالی رزقم داد، ای که عطاهایش نزد من شماره نشود و نعمت‌هایش تلافی نگردد، ای که با من به خیر و احسان روبرو شد و من با بدی و نافرمانی با او روبرو گشتم، ای که به ایمان هدایتم نمود، پیش از آنکه سپاس نعمت‌هایش را بشناسم، ای که در بیماری خواندمش، پس شفایم داد؛ وَعُرْیاناً فَکَسانِی، وَجائِعاً فَأَشْبَعَنِی، وَعَطْشاناً فَأَرْوانِی، وَذَلِیلاً فَأَعَزَّنِی، وَجاهِلاً فَعَرَّفَنِی، وَوَحِیداً فَکَثَّرَنِی، وَغائِباً فَرَدَّنِی، وَمُقِلّاً فَأَغْنانِی، وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنِی، وَغَنِیّاً فَلَمْ یَسْلُبْنِی، وَأَمْسَکْتُ عَنْ جَمِیعِ ذٰلِکَ فَابْتَدَأَنِی، فَلَکَ الْحَمْدُ وَالشُّکْرُ یَا مَنْ أَقالَ عَثْرَتِی، وَنَفَّسَ کُرْبَتِی، وَأَجابَ دَعْوَتِی، وَسَتَرَ عَوْرَتِی، وَغَفَرَ ذُنُوبِی، وَبَلَّغَنِی طَلِبَتِی، وَنَصَرَنِی عَلَیٰ عَدُوِّی، وَ إِنْ أَعُدَّ نِعَمَکَ وَمِنَنَکَ وَکَرائِمَ مِنَحِکَ لَاأُحْصِیها؛و در حال برهنگی، پوشاند مرا و در حال گرسنگی سیرم کرد و در حال تشنگی سیرابم نمود و در حال خواری، عزّتم بخشید و در حال نادانی، معرفتم داد و در حال تنهایی افزونم نمود و در حال غربت، بازم گرداند و در حال نداری، دارایم کرد و در یاری‌خواهی، یاری‌ام فرمود و در ثروتمندی محرومم نکرد و از درخواست همه این‌ها باز ایستادم، پس او شروع به عنایت بر من نمود، ستایش و سپاس توراست، ای که لغزشم را نادیده گرفت و اندوهم را زدود و دعایم را اجابت کرد و عیبم را پوشاند و گناهم را آمرزید و مرا به خواسته‌ام رساند و بر دشمنم پیروز گرداند، اگر نعمت‌ها و عطاها و بخشش‌های باارزشت را برشمارم هرگز نمی‌توانم به شماره آرم؛ یَا مَوْلایَ أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَغْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی آوَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی کَفَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی مَکَّنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَیَّدْتَ، أَنْتَ الَّذِی نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی شَفَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی عافَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْرَمْتَ؛ای سرور من، تویی که عطا کردی، تویی که نعمت دادی، تویی که نیکی کردی، تویی که زیبا نمودی، تویی که افزون نمودی، تویی که کامل کردی، تویی که روزی دادی، تویی که موّفق نمودی، تویی که عطا کردی، تویی که بی‌نیاز نمودی، تویی که ثروت بخشیدی، تویی که پناه دادی، تویی که کفایت نمودی، تویی که راهنمایی فرمودی، تویی که حفظ کردی، تویی که پرده‌پوشی نمودی، تویی که آمرزیدی، تویی که نادیده گرفتی، تویی که قدرت دادی، تویی که توانمندی بخشیدی، تویی که کمک کردی، تویی که حمایت فرمودی، تویی که نیرو بخشیدی، تویی که نصرت دادی، تویی که شفا بخشیدی، تویی که سلامت کامل دادی، تویی که گرامی داشتی؛ تَبارَکْتَ وَتَعالَیْتَ، فَلَکَ الْحَمْدُ دائِماً، وَلَکَ الشُّکْرُ واصِباً أَبَداً، ثُمَّ أَنَا یَا إِلٰهِیَ الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِی فَاغْفِرْها لِی، أَنَا الَّذِی أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِی أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِی هَمَمْتُ، أَنَا الَّذِی جَهِلْتُ، أَنَا الَّذِی غَفَلْتُ، أَنَا الَّذِی سَهَوْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَمَدْتُ، أَنَا الَّذِی تَعَمَّدْتُ، أَنَا الَّذِی وَعَدْتُ، وَأَنَا الَّذِی أَخْلَفْتُ، أَنَا الَّذِی نَکَثْتُ، أَنَا الَّذِی أَقْرَرْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَعِنْدِی وَأَبُوءُ بِذُنُوبِی فَاغْفِرْها لِی، یَا مَنْ لَاتَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ وَهُوَ الْغَنِیُّ عَنْ طاعَتِهِمْ، وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ إِلٰهِی وَسَیِّدِی؛بزرگ و برتری، حمد و شکر همیشگی توراست، سپس من معبودا اعتراف‌کننده به گناهانم هستم، پس مرا بیامرز، منم که بد کردم، منم که خطا کردم، منم که قصد گناه کردم، منم که نادانی نمودم، منم که غفلت ورزیدم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تو اعتماد کردم، منم که در گناه تعمّد داشتم، منم که وعده کردم، منم که وعده شکستم، منم که پیمان‌شکنی نمودم، منم که اقرار کردم، منم که به نعمتت بر خود و پیش خود اعتراف کردم و به گناهانم اقرار می‌کنم، پس مرا بیامرز، ای آن‌که گناهان بندگانش به او زیانی نرساند و او بی‌نیاز از طاعت آنان است و توفیق‌دهنده کسی که از آنان به کمک و رحمتش عمل شایسته بجا آورد، تو را سپاس ای معبود من و آقای من و خدای من؛ إِلٰهِی أَمَرْتَنِی فَعَصَیْتُکَ، وَنَهَیْتَنِی فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ، فَأَصْبَحْتُ لَاذا بَراءَةٍ لِی فَأَعْتَذِرَُ، وَلَا ذا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَُ، فَبِأَیِّ شَیْءٍ أَسْتَقْبِلُکَ یَا مَوْلایَ ؟ أَبِسَمْعِی ؟ أَمْ بِبَصَرِی ؟ أَمْ بِلِسانِی ؟ أَمْ بِیَدِی ؟ أَمْ بِرِجْلِی ؟ أَلَیْسَ کُلُّها نِعَمَکَ عِنْدِی وَبِکُلِّها عَصَیْتُکَ یَا مَوْلایَ؟ فَلَکَ الْحُجَّةُ وَالسَّبِیلُ عَلَیَّ، یَا مَنْ سَتَرَنِی مِنَ الْآباءِ وَالْأُمَّهاتِ أَنْ یَزْجُرُونِی، وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالْإِخْوانِ أَنْ یُعَیِّرُونِی، وَمِنَ السَّلاطِینِ أَنْ یُعاقِبُونِی، وَلَوِ اطَّلَعُوا یَا مَوْلایَ عَلَیٰ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی إِذاً مَا أَنْظَرُونِی، وَلَرَفَضُونِی وَقَطَعُونِی، فَها أَنَا ذا یَا إِلٰهِی، بَیْنَ یَدَیْکَ یَا سَیِّدِی؛فرمان دادی فرمانت را نخواندم، نهیم نمودی، مرتکب نهیت شدم، اکنون چنانم که نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهی کنم و نه دارای قدرتم تا یاری ستانم، ای مولای من با چه وسیله‌ای با تو روبرو شوم؟ آیا با گوشم، یا با دیده‌ام، یا با زبانم، یا با دستم، یا با پایم، آیا این همه نعمت‌های تو نزد من نیست؟ و من با همه این‌ها تو را معصیت کردم، ای مولای من، تو را بر من حجّت و راه است، ای آن‌که مرا از پدران و مادران پوشاند، از اینکه مرا از خود برانند و از خویشان و برادران، از اینکه مرا سرزنش کنند و از پادشاهان از اینکه مجازاتم نمایند، مولای من اگر اینان آگاه می‌شدند، بر آنچه تو بر آن از من می‌دانی، در این صورت مهلتم نمی‌دانند و مرا تنها می‌گذاردند و از من می‌بریدند، هم اینک ای خدای من در برابرت هستم، ای آقای من؛ خاضِعٌ ذَلِیلٌ حَصِیرٌ حَقِیرٌ، لَاذُو بَراءَةٍ فَأَعْتَذِرَُ، وَلَا ذُو قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَُ، وَلَا حُجَّةٍ فَأَحْتَجَ‌ُّ بِها، وَلَا قائِلٌ لَمْ أَجْتَرِحْ وَلَمْ أَعْمَلْ سُوءاً، وَمَا عَسَی الْجُحُودُ وَلَوْ جَحَدْتُ یَا مَوْلایَ یَنْفَعُنِی، کَیْفَ وَأَنَّیٰ ذٰلِکَ وَجَوارِحِی کُلُّها شاهِدَةٌ عَلَیَّ بِما قَدْ عَمِلْتُ ، وَعَلِمْتُ یَقِیناً غَیْرَ ذِی شَکٍّ أَنَّکَ سائِلِی مِنْ عَظائِمِ الْأُمُورِ، وَأَنَّکَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذِی لَاتَجُورُ، وَعَدْلُکَ مُهْلِکِی وَمِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبِی، فَإِنْ تُعَذِّبْنِی یَا إِلٰهِی فَبِذُنُوبِی بَعْدَ حُجَّتِکَ عَلَیَّ، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَبِحِلْمِکَ وَجُودِکَ وَکَرَمِکَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛فروتن و خوار، درمانده و کوچک، نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهی کنم و نه نیرویی که یاری بطلبم و نه دلیلی که با آن بهانه و عذر بیاورم و نه گوینده‌ای هستم که گناه و کار بد نکرده باشم، انکار گناه کجا؟ بر فرض اگر انکار می‌کردم، چه سود می‌داد، چگونه؟ و چه‌سان این معنا ممکن شود و حال آنکه همه اعضایم بر آنچه عمل کردم بر من گواه‌اند به یقین دانستم بدون تردید که تو از کارهای بزرگ من پرسنده‌ای و تو حاکم عدالت‌پیشه‌ای هستی که در حکم و داوری ستم نمی‌کنی و عدالت تو هلاک‌کننده من است و من از همه عدالت تو گریزانم، معبودا اگر مرا عذاب کنی، به خاطر گناهان من است پس از حجّتی که بر من داری و اگر از من درگذری، به سبب بردباری و جود و بزرگواری توست، معبودی جز تو نیست من از ستمکارانم؛ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِینَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْخائِفِینَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْوَجِلِینَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الرَّاجِینَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الرَّاغِبِینَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِینَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ السَّائِلِینَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرِینَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ رَبِّی وَرَبُّ آبائِیَ الْأَوَّلِینَ؛معبودی جز تو نیست من از آمرزش‌خواهانم، معبودی جز تو نیست من از یکتاپرستانم، معبودی جز تو نیست من از هراسندگانم معبودی جز تو نیست، من از بیمناکانم، معبودی جز تو نیست من از امیدوارانم، معبودی جز تو نیست من از مشتاقانم، معبودی جز تو نیست من از «لا اله الّا الله» گویانم، معبودی جز تو نیست من از درخواست‌کنندگانم، معبودی جز تو نیست من از تسبیح کنندگانم، معبودی جز تو نیست منزّهی تو، من از تکبیرگویانم، معبودی جز تو نیست منزّهی تو پروردگار من و پروردگار پدران نخستین من؛ اللّٰهُمَّ هٰذَا ثَنائِی عَلَیْکَ مُمَجِّداً، وَ إِخْلاصِی لِذِکْرِکَ مُوَحِّداً، وَ إِقْرارِی بِآلائِکَ مُعَدِّداً، وَ إِنْ کُنْتُ مُقِرّاً أَنِّی لَمْ أُحْصِها لِکَثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها وَتَقادُمِها إِلیٰ حادِثٍ مَا لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنِی بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنِی وَبَرَأْتَنِی مِنْ أَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الْإِغْناءِ مِنَ الْفَقْرِ، وَکَشْفِ الضُّرِّ، وَتَسْبِیبِ الْیُسْرِ، وَدَفْعِ الْعُسْرِ، وَتَفْرِیجِ الْکَرْبِ، وَالْعافِیَةِ فِی الْبَدَنِ، وَالسَّلامَةِ فِی الدِّینِ، وَلَوْ رَفَدَنِی عَلَیٰ قَدْرِ ذِکْرِ نِعْمَتِکَ جَمِیعُ الْعالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ مَا قَدَرْتُ وَلَا هُمْ عَلَیٰ ذٰلِکَ، تَقَدَّسْتَ وَتَعالَیْتَ مِنْ رَبٍّ کَرِیمٍ عَظِیمٍ رَحِیمٍ لَاتُحْصیٰ آلاؤُکَ، وَلَا یُبْلَغُ ثَناؤُکَ؛ وَلَا تُکافیٰ نَعْماؤُکَ، صَلِّ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَتْمِمْ عَلَیْنا نِعَمَکَ، وَأَسْعِدْنا بِطاعَتِکَ، سُبْحانَکَ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ

ادیبستان «تابناک»؛ شماره یازدهم

تابناک - ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
غزلی از دکتر شفیعی کدکنی دارم سخنی با تو و گفتن نتوانموین درد نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهتمن مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاهگر دامن وصل تو گرفتن نتوانم با پرتو ماه آیم و چون سایه ی... یا خلیفه من سیرم

این غذای خوشمزه را بخورید و اسمش را نپرسید!

باشگاه خبرنگاران - ۱۳ خرداد ۱۴۰۲
امشب وقتی جناب همسر خسته و گرسنه به خانه بازگشتند و پرسیدند: «خانم! شام چی داریم؟!» شما با لبخندی ملیح بفرمایید: «یه غذای کرمونی!» اگر بگویید «یه غذای کرمانی!» هم ایرادی ندارد، اما جمله اول اصیل‌تر است! بعد همسر از شما می‌پرسد «چی هست؟» اینجاست که... «خانم! من انگار سیرم! اشتها ندارم اصلا! حیف شد این غذای محلی رو نمی‌تونم امتحان کنم!» پس در پاسخ به همسرتان که اسم غذا را می‌پرسد بگویید
راه ارتباطی ۲۳ روستای خرم آباد مسدود شد
خبر آنلاین

ثبت میانگین ۶۲ میلی‌متر بارش‌ در لرستان

ایسنا - ۲۴ فروردین ۱۴۰۲
ایسنا/لرستان به دنبال بارش‌های شدید باران طی ۲ روز اخیر بیش از پنج هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی بروجرد دچار آبگرفتگی شد و همچین برق ۸۶ روستا قطع و به تعدادی از منازل مسکونی خسارت وارد شده است. ثبت میانگین ۶۲ میلی متر بارش‌ در لرستان مدیرکل هواشناسی لرستان... راه دسترسی روستای سیرم به تنگ هفت و همچنین راه ارتباطی دهستان‌های کشور و چمسنگر که شامل ۲۳ روستا می‌شود، قطع شده است و تلاش‌ها برای بازگشایی این راه‌ها ادامه دارد