اخبار شطرنج با ماشین قیامت

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، رمان «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب احمدزاده به‌تازگی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ بیست و چهارم رسیده است.داستان این رمان در آبادان اتفاق می‌افتد و سه روز از روز‌های محاصره این شهر توسط نیرو‌های ارتش متجاوز صدام را به تصویر می‌کشد.به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، رمان «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب احمدزاده به‌تازگی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ بیست و چهارم رسیده است

خبرگزاری میزان - رمان «شطرنج با ماشین قیامت» یک اثر فلسفی اجتماعی درباره ‏ی سه روز از زندگی یک بسیجی هفده‌ساله در شهری است که توسط عراقی‌ها محاصره شده است. او دیده‌بان توپخانه است، اما به‌رغم میل باطنی‌اش مسؤولیت وانت غذا به او محول می‌شود و او باید علاوه... خبرگزاری میزان - رمان «شطرنج با ماشین قیامت» یک اثر فلسفی اجتماعی درباره ‏ی سه روز از زندگی یک بسیجی هفده‌ساله در شهری است که توسط عراقی‌ها محاصره شده است

به گزارش خبرگزاری مهر، رمان «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب احمدزاده به‌تازگی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ بیست و سوم رسیده است. این‌کتاب، یک اثر فلسفی اجتماعی درباره ‏سه روز از زندگی یک بسیجی هفده‌ساله در شهری است که توسط عراقی‌ها محاصره شده است. او دیده‌بان توپخانه است...به گزارش خبرگزاری مهر، رمان «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب احمدزاده به‌تازگی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ بیست و سوم رسیده است

اولین شب عید بود و شانزده ساله بودم مدتها بود که تندیسی در حیاط کلیسا توجهم را جلب کرده بود که به هیبت زنی محجبه و فرزندی وفات‌یافته بر دست بود که براثر انفجاری در حیاط‌کلیسا، ترکشی نیز درست و دقیق به قلب زن اصابت کرده بود که تا مدتها... شب اول عید و دقیقا زمان سال تحویل دو کشیش از اصفهان برای بردن اثاثیه مذهبی سالم مانده‌اشان از جنگ ، به کلیسا آمدند و طبیعتا صدای انفجارهای دشمن آنها را دچار واکنش های طبیعی میکرد که ما دیگر بِدانان در این شش ماه محاصره کاملا عادت کرده بودیم ، بهرحال وجود آنان در این شب سال تحویل ودر این موقعیت جنگی برای امثال من کوچک‌سال مدافع شهر در اولین عید بدور از حضور خانواده ، بسیار دلگرم کننده بود ولی آنان در واقع فقط و فقط آمده بودند تا اثاثیه ببرند و بعدها این خاطره به شکلی در رمان (شطرنج با ماشین قیامت) من جریان پیدا کرد بخصوص وقتی در همان دوران جنگ فهمیدم که ماهیت این زن و فرزند تندیس‌دیواری ترکش خورده ، نه مربوط به حضرت مریم و مسیح ، بلکه مربوط به قتل عام منصوب به کشتار ارامنه در همان تاریخ اوایل قرن میلادی نوشته شده در پای کار می باشد

حبیب احمدزاده می‌گوید دفاعیه وکیل آفریقای جنوبی از شکایت از «نسل‌کشی فلسطینیان توسط دولت نتانیاهو در دادگاه لاهه» او را به یاد خاطره‌ای از محاصره آبادان و رمان «شطرنج با ماشین قیامت» انداخته است. این نویسنده و فیلمساز در یادداشتی با عنوان «چگونه یاد گرفتم دیگر بنای یادبود نسازم!... حبیب احمدزاده می‌گوید دفاعیه وکیل آفریقای جنوبی از شکایت از «نسل‌کشی فلسطینیان توسط دولت نتانیاهو در دادگاه لاهه» او را به یاد خاطره‌ای از محاصره آبادان و رمان «شطرنج با ماشین قیامت» انداخته است

در این فهرست، نام افراد دیگری هم می‌توانست جا بگیرد اما امکان معرفی بیشتر از ده نام را نداشتیم. نکته مهم‌تر این که باید نام زنان نویسنده فعال در حوزه ادبیات دفاع‌مقدس را در فرصت دیگری فهرست کنیم؛ چرا که آثار درخشان آنان قابل چشم‌پوشی نیست. ۱- نام: سیدمرتضی آوینیمهم‌ترین کتاب:... شطرنج با ماشین قیامتنگارش اثری داستانی درباره هشت سال دفاع‌مقدس وقتی از جانب نویسنده‌ای صورت گیرد که خود عضوی از خانواده خونگرم شهرهای جنوبی است، رنگ و لعاب دیگری پیدا می‌کند و حبیب احمدزاده یکی از همین نمونه‌هاست

هفت‌چهره‌ای که طبق روال از لحظه معرفی آنها نقد و نظرها درباره نگاه، سلیقه و سابقه‌شان در فضای سینما و رسانه آغاز شده و حتی بتوان پیش‌بینی‌هایی درباره سمت و سوی انتخاب فیلم‌ها داشت. عجالتا باید غیر از نبود سینماگری از جریان فکری متفاوت در این هیات، از فقدان... این رمان‌نویس، مستندساز، فیلمنامه‌نویس و محقق که فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران و دکترای پژوهش هنر در دانشگاه تربیت مدرس است، داستان‌های شهر جنگی، شطرنج با ماشین قیامت و کد۲۴ یا بوف کور و فیلمنامه‌هایی چون ۵۰ قدم آخر، اتوبوس شب، آن که دریا می‌رود، گفت‌وگو با سایه و روایت سه‌گانه را در کارنامه دارد

به گزارش خبرگزاری مهر، ششمین نشست «مهمان»، از سلسله جلسات دیدار با چهره‌های ماندگار داستان ایرانی، با حضور حبیب احمدزاده داستان نویس و تیمور آقامحمدی کارشناس مجری در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد. حبیب احمدزاده در ششمین نشست «مهمان» که از سوی دفتر آفرینش ادبی برگزار شد، به چرایی... با برگشت به بوشهر و بعد از مدتی، احمد دهقان که داستان را خوانده بود تماسی با من گرفت و گفت می‌توانی چند داستان دیگر بنویسی؟ با انعقاد قرارداد طی یک ۷ روز و یک ۸ روز «شطرنج با ماشین قیامت» را نوشتم