اخبار مستراح
توئیت توهینآمیز پسر ترامپ: سودان چاه مستراح است!
خبر آنلاین - ۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
به گزارش شبکه خبری روسیا الیوم، دونالد ترامپ جونیور، پسر رئیس جمهور سابق آمریکا در واکنش به حوادث جاری در سودان و جنگ میان ارتش این کشور به فرماندهی عبد الفتاح البرهان و نیروهای واکنش سریع سودان به فرماندهی محمد حمدان دقلو (حمیدتی)، به عملکرد کاخ سفید با شهروندان آمریکاییها... او در ادامه ضمن محکوم کردن اقدام دولت بایدن در خارج کردن کادر سفارت این کشور پیش از شهروندان آمریکایی مقیم سودان، این کشور آفریقایی را "چاه مستراح" خواند
"بازتاب های یک نوار / تشبیه قالیباف به مستراح" - Gooya News
گویا - ۲۵ بهمن ۱۴۰۰
مدیرمسئول روزنامه همشهری: فساد در سپاه مثال توالت در کنار مسجد است عبدالله گنجی، مدیرمسئول همشهری با اشاره به فایل منتشرشده از فساد اقتصادی سپاه، نقش محمدباقر قالیباف و فرمانده سپاه را در آن تکذیب کرد و نوشت: «به قول امام در هر قشری از جمله سپاه و روحانیت...
جنگ دستمال توالت و مستراح سرمایهداری
رادیو زمانه - ۲۷ اسفند ۱۳۹۸
دویدن دنبال دستمال توالت شکست و نقصان را از ویترینهای سرمایهداری به درون توالت تک تک خانهها در استرالیا آورده است و این جریان حالا به کشورهای دیگر هم تسری یافته است. ما اکنون به شکلی زنده شاهد این واقعیت خللناپذیر و و پیامدهای حیرتانگیزش هستیم که بازار میانجی...
یک نمایشنامه شادیآور ایرانی منتشر شد/ نگاهی آزاد به ضربیخوانی
خبرگزاری دانشجو - ۷ اسفند ۱۴۰۲
سهیل ملکی بازیگر و نمایشنامه نویس که به تازگی نمایشنامه «هاگیر و واگیر» را وارد بازار کتاب کرده است درباره این اثر نمایشی به خبرنگار مهر گفت: نمایشنامه «هاگیر و واگیر» سومین نمایشنامه من است که توسط نشر جامهدران وارد بازار کتاب شده و اگر توفیقی حاصل شود سال... یکی از برادران پیشه اش سلمانی و دیگری آفتابه دار مستراح شهر است
یک نمایشنامه شادیآور ایرانی منتشر شد/ نگاهی آزاد به ضربیخوانی
خبرگزاری مهر - ۷ اسفند ۱۴۰۲
سهیل ملکی بازیگر و نمایشنامه نویس که به تازگی نمایشنامه «هاگیر و واگیر» را وارد بازار کتاب کرده است درباره این اثر نمایشی به خبرنگار مهر گفت: نمایشنامه «هاگیر و واگیر» سومین نمایشنامه من است که توسط نشر جامهدران وارد بازار کتاب شده و اگر توفیقی حاصل شود سال دیگر... یکی از برادران پیشه اش سلمانی و دیگری آفتابه دار مستراح شهر است
یک سند منتشر نشده: استبداد، انقلاب، سینما در گفتوگو با غلامحسین ساعدی
رادیو زمانه - ۲۲ بهمن ۱۴۰۲
محمد حقیقت، سینماگر مقیم فرانسه روی نوار کاست سندی در اختیار داشت که تا پیش از این منتشر نشده بود: گفتوگویی مفصل با غلامحسین ساعدی، نویسنده فقید ایرانی که در پاریس انجام شده بود. شخص سومی هم در این مصاحبه حضور دارد که یکی دو پرسش هم مطرح میکند. زمانه] ما اونجا بود ها [مرد] میدونم یادمه [ساعدی] هویدا گفت که نه اینطوری نمیشه با شما حرف زد، شما همه عصبی هستین، به نظر من عاقلترین آدم اینه، من رو نشوندن، مودب حرف میزنه، بچهها من رو نماینده کردن به ناچار من میرفتم نخست وزیری، آدمهایی که اونجا بودن سه تا وزیر بودن و نمیدونم فلان و اینها میخواستن اندکی [نامفهوم] دو تا بدبخت هم اونجا بودن یکی همون احسان نراقی به زور خودش رو کشید اون تو، یکی هم ایرج افشار، من گفتم اینها کیاند؟ احساس میکنم که سانسور بود آخر سر یه ترتیبی دادن که یک کم ما کوتاه بیاییم، گفتم نه، گفتیم نمیشه، آخرین بار یه چیز مفصلی نوشتن که [به] من همونجا گفتن امضا کن، پاره کردم ریختم دور، زدم بیرون و رفتم، بر و بچههای ما توی یه کافه بودن و من گفتم بچهها اینجوری من کردم هسته کانون رو از اونجا بستیم [حقیقت] این چه موقعی بود از نظر تاریخی؟ – [ساعدی] تقریبا ۴۶- [حقیقت] این هیچوقت به رسمیت شناخته نشد؟ [ساعدی] قرار نیست چیزی به رسمیت شناخته بشه، چیزی که به رسمیت شناخته میشه کاغذ مستراح است، کار میبره دیگه [حقیقت] یعنی اینکه رسما– منظورم اینه که نمیشد به هیچ عنوان فعالیت بکنید تحت نام کانون نویسندگان [ساعدی] چرا پدر درآوردیم، اولین حرکت همین بود که ما همون ده شب رو راه انداختیم همون قضیه سوئیچ اصلی تمام حرکتها بود، آره… حرکاتی که به اصطلاح خوب بود و به انجام رسید دیگه نه؟ [حقیقت] شما سه سالی هم بعد از اینکه جمهوری اسلامی اومد روی کار توی ایران بودید، رابطه سانسور رو در بین این دو تا رژیم چطور میبینید؟ [ساعدی] به نظر من سانسوری که رژیم اول، باید این رو فهمید اون دیکتاتوری بود این توتالیتاریسمه، رژیم توتالیتره، اصلا همه رو نفی میکنه، همه چی رو باید رهبر بگه، رژیم دیکتاتوری مامور سانسور داره، توتالیتر لات و لوت رو میریزه توی خیابون، این رو میزنه، اون رو میزنه، کتاب آتیش میزنه، همه چیز منتفی، حرف فقط حرف رهبر، پیشواست [نامفهوم] هیتلر، استالین، خمینی غیر از اون چی هستش؟ دیکتاتور اندکی میترسه [نامفهوم] مثلا گابریل گارسیا مارکز، اون دیکتاتور رو تصویر میکنه، یه دیکتاتور میمیره، پرندهها میپرن توی اتاقش اینها، ولی توتالیتاریسم چیزی است که کسی تا امروز نتونسته اصلا تصویری از اون بده و خاک توی سر ماها اگه ما نتونیم یه همچین کاری بکنیم، یه دنیا رو واقعا میتونیم ما تکون بدیم، آقا این توتالیتاریسم، رهبر یعنی چی؟ اصلا رهبر ما نداریم، اصلا همه چیز رو رهبر بگه [نامفهوم] نکن تو این کاری که رهبر کرده فقط رهبر، این یه مطلبی است [حقیقت] فکر میکنید چرا این وضعیت به وجود اومد؟ یعنی به این شکل توتالیتاریسم [ساعدی]ها، ببین سوالات مشکل میکنی، بدبخت من، من الان جوابت رو میدم، هیچ چارهای نبود، باید این به وجود میومد، توی بطن جامعه ما… همیشه دیکتاتوری یه چیز کاذبی داره، میخواد به تو وعده بده، به تو غذا بده، بعد همیشه میخواد پز بده، هی خانهسازی میخواد مطرح بکنه، فلان رو میخواد مطرح بکنه، این قضیه حاشیهنشینی درست میکنه، همه از دهات اطراف میان، میری در – حاشیهنشینی اتفاق میفته، وقتی حاشیهنشینی اتفاق میفته، اینها چکار میکنن؟ خیلی راحت پا میشن و میرن و نمیدونم صبح بنایی میکنن، اله میکنن، بله میکنن، بعد از ظهرش نمیدونم، سیگار وینستون میکشن، بعد میرن بلیط سینما گیر میارن و دو برابر فیلم میفروشن و همه اینها سر جای خودش، بعد در واقع لمپنیسم از اینجا بوجود میاد، هم اینکه برای حکومتهای اینچنینی شغل ناثابت امر فوقالعادهایست، بعد وعده شغل ثابت بهش میده، دیگه مگه نه؟ سپاهی، بسیج، نمیدونم زرتیشن اینها از کجا اومدن؟ به خاطر یه شغل ثابت اومدن، ولی اون خصلت لمپنیسم خودشون رو حفظ کردن، زمان شاه، خیلی راحت میومد میگفت ما آپارتمان باید بسازیم درندشت تهرون به اون وسعت، ایشون مثلا آپارتمان ۲۰ طبقه برای چی بسازه؟ میخواد پز بده دیگه، در فلان شهر در نیویورک اگه این کار رو میکنن به خاطر اینه که جا نیست، اون وسط اداریه، ۷۸ طبقه ولی توی تهرون، آپارتمان و سالن به چه درد میخوره؟ آپارتمان [نامفهوم] به چه درد میخوره؟ به این ترتیب اصلا حاشیهنشینی رو شاه درست کرد، اینها امنیت نداشتن، چون امنیت نداشتن باید چکار میکردن دیگه، نه؟ همه کار میکردن هر کار بگی اینها میکردن [نامفهوم] و رژیم فعلی اونها رو به عنوان زرتیشن خودش در دست گرفت، گرفت همینجور خفه کرد، بهشون وعده شغل ثابت داد، نود درصدشون از اونجا راه افتادن دیگه آمدن و ریختن و نمیدونم تفنگ به دست و نمیدونم جوونها رو بگیرن و فلان و احساس قدرت بکنن، شخصیت نداشتن، هویت میخواستن احراز بکنن، چی بود؟ همونهایی بودن، لات و لوتهایی که سر کوچه نشسته بودن، به زن و بچه مردم متلک میگفتن، نمیدونم توی پیانو فروشیها ایستاده بودن و شغل نداشتن شغل ناثابت وحشتناکترین چیزه [حقیقت] خب این میتونست به یه شکل دیگه عملی بشه در قالب مذهبی نباشه، چرا مذهبی شد؟ [ساعدی] نه، قالب مذهبی میشه برای اینکه ایدئولوژی داره، هر چیزی ایدئولوژی داشته باشه، ایدئولوژی چیز مزخرفیه، ایدئولوژی همه رو جذب میکنه، وقتی ایدئولوژی داری تو، بعد میاد میگه، آره این بهشت هست، اینجا هست، اونجا هست، این هست، اون هست فلان هست، آره اینها جذب میکنه، رژیم شاه ایدئولوژی نداشت، انقلاب داشت، پله پله میرفت بالا [حقیقت] نیروی چپ، اون هم ایدئولوژی داره چرا اون نتونست؟ [ساعدی] نیروی چپ اصلا ایدئولوژی نداشت به نظر من نیروی چپ گرفتار یه نوع آمبیوالانس بود، دوگانگی و این چیزها، نیروی چپ نمیدونست چی میخواد پیاده بکنه، نیروی چپ اگه میخواست کاری بکنه اولین کاری که میتونست بکنه دقیقا باید شرایط ایران رو، مردم ایران رو همین حاشیهنشینی، همین بدبختها رو بفهمه، اینها رو نفهمید، فقط اولین کاری که کرد اونهایی که از بیرون ریخته بودن شروع کردن به چاپ آنتیدورینگ و داس کاپیتال و [نامفهوم] به من چه مربوطه اینها؟ تو اون چیزی که مطرحه ببینی که بابا مثلا این فلکزده چه جوری زندگی کرده؟ همه کارشون رو گذاشتن روی این قضیه، چپ اصلا نقشی نداشت، فقط حزب توده نقش عمدهای داشت، نقشش هم این بود که دنبال اینها بره، بعد فکر میکرد که یه اقماری برای شوروی جزو اقمار شوروی اینجا رو مثلا اندکی بلوکه خواهد کرد، اینها و فلان ضد امریکا، اصلا وحشتناکه، واقعا آدم متحیر میشه، بعدش هم شما—همه چیز هم وحشتناک بود، همینطور قیچی میکردن اینها رو، تایید میکردن، مردها جلو شعار میدادن، وای اگر خمینی حکم جهادم دهد زنها پشت سرشون لشکر عالم نتواند که جوابم دهد، پورنوگرافیکه، انقلاب پورنوگرافی نداشتیم ما زرتیشنه اصلا اینها [حقیقت] بریم سر یکی از سوالهای دیگه که خیلی سوال اصلی هست بخصوص برای مجله سینما اکسیون [ساعدی] من اصلا حرف میزنم تو رو خدا مصاحبه نمیکنم گاهی اوقات پیش آقا رضا [حقیقت] داره ضبط میکنه و راجع به سینمای ایران به این دلیل که شما چندین فیلمنامه خیلی حسابی نوشتین از جمله گاو، دایره مینا، آرامش در حضور دیگران و غیره که اینها موقعیت خیلی مهمی در سینمای بین المللی برای سینمای ما کسب کردن چه از نظر لانگارد و چه از نظر مسائلی که توی ایران میگذشت، یک اینکه چه شکلی شروع کردین با آقای مهرجویی و اینها کار کردین؟ یعنی اون چه شکلی خواست که از شما که بشینین و در کار فیلمنامه نویسی کار بکنید؟ و دومین بخش سوال من اینه که سینمای ایران رو چه شکلی میبینین؟ [ساعدی] سوالهات خیلی قاطیاند من نمیدونم چی میخوای [حقیقت] یک میخوام ببینم که چه شکلی میشه که کشیده میشین طرف فیلمنامهنویسی -نوشتن و دو اینکه راجع به سینمای ایران به طور کلی اون چیزی که تا حالا دیدید چی فکر میکنید؟ … [ساعدی] آخه من این کاره نیستم راستش دیگه، دروغ نباید بگیم به اجبار آدم یه کارهایی میکنه که نوشتن فیلمنامه کار خیلی مشکلیه، بعد هی جابجائییه، صحنه خالی، صحنهدار، این سکانس رو بردار اونجا بذار، اون رو بردار اینور بذار، این کارها رو انجام بده… من شاید هفت یا هشت تا فیلمنامه خیلی مفصل دارم که هیچکدوم نیومد رو زرتیشن توی پرده و این چیزها یعنی همه چیش آماده بود به عنوان مثال یه متنی دارم من به اسم عافیتگاه، و چیز خیلی عجیبی بود اون، نشد، بعد یه فیلمنامه دیگه به اسم امامقلی که داستان خیلی عجیبیه و این داستان رو از یه جمله کسروی من گرفتم که ستارخان موقعی که در تهران بود اندکی خبر میشن که آره این عموش رو فرستاده به تبریز که بیاد اونجا شجاع الدوله رو از بین ببره و این حرفها و تمام دار و دسته شجاع الدوله دنبال اینن، اینها توی متن کسروی نیست، اصلا اینکه امامقلی توی شهر ری سبزی میفروخت آمده شجاع الدوله رو بکشه این من رو دیوانه کرد، سر این قضیه من یه چیز عظیمی نوشتم، به این خورد، برای من مهم نیست، من الان چیز- رضا شاهده که جون میکنم [نامفهوم] بایستی این کارها رو بکنم، من سینما رو فر … به روی اکران بیاد قبول دارم، ولی قضیه اینه که خود ساختنش اصلا مسئله مهمیه [حقیقت] دقیقا [ساعدی] و مهمتر از متن، مسئله، مسئله سناریوست اصلا
نسلسوزی دانشگاه اسلامی
خبر آنلاین - ۱۵ دی ۱۴۰۲
در دههء اول انقلاب فساد در وادی علم در حد پرداخت چند صد دلار و خرید عنوان «دانشمند سال» و «دانشمند قرن» بود. بوی گندش که بلند شد شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم هنوز بلوغی داشتند که جلوی آن را بگیرند. حالا اما مسئله شورای انقلاب فرهنگی شده پاک... مثل این میماند که آنچه قبلا مستراح گفته میشد حالا شیک شده و تبدیل شده به «توالت» تا بویگندش زدودهشود
حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه به روایت اردشیر زاهدی/ تصاویر اسناد را ببینید
خبر آنلاین - ۵ دی ۱۴۰۲
به گزارش خبرآنلاین به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جزایر سهگانه خلیجفارس در سال ۱۹۴۸م / ۱۳۲۷ ش. به طور کامل تحت اشغال امپراتوری بریتانیا به عنوان قیم رسمی امارات متصالحه درآمد اما تا سال ۱۳۵۰ هیچیک از دولتهای وقت ایران این اشغال را نپذیرفتند. در سپیدهدم تاریخ ۲۹... به امیر کویت و چند نفر از مشاورین او گفتم عنوان مجعول «خلیج عربی» را ما نمیشناسیم و توی مستراح میاندازیم و Flush میکنیم
تأملی فلسطینی در زمانه نابودی: سیزده مقام برای یک زندگی پس از مرگ
رادیو زمانه - ۲۷ آبان ۱۴۰۲
توضیح مترجم این متن در پیوند با بستر اجتماعی ایالت متحده آمریکا نوشته شده است که نویسنده در آن زندگی میکند. با این حال، بسیاری از ما که در جهانی ناگزیر جهانیشده زندگی میکنیم و مخاطبان رسانههای نامبرده در متن هستیم میتوانیم نوعی پیوند با آن برقرار کنیم. برای...چرا که آن را کشته بودندهرزش داده بودند رویش ریده بودندو جاهایی را بیش از همه دوست دارندکه آنجا میرینندحتی میجنگند و میکشند تا صاحب شوندچاه مستراحی را که خودشان ساخته اندو با اینکه به آن گفتند“معماری”در حقیقت ساختن دقیق و ظریف مستراح بود،و تزیین مستراح، مستراحهایی که همراه با وبه دستکسبوکارها و شرکتهامحاصره شده اندتا بین ریدنهاکاری برای انجام دادن داشته باشندچرا که هرزدادن امر رایج روزگار بودو اصل نظمدهنده به جهانو به ویژه آمریکاییهاکه بدترین بودندچون تازه وارد شده بودندبه کسب و کار ریدنو همهی زندگیشان را سپری کردند بهحمام کردن، حمام کردن،حمام کردن،زدودن بوی گندِچاههای مستراح،با اینکه صابون خالص هیچ ربطی به خلوص ندارداین بود تنها آموزهی جهانشان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران