اخبار میان سینه
نگاهی به چند کتاب خوب درباره شهدای غواص؛ از پسرخالههای غواص تا خورشیدی که غرق نشد
خبرگزاری دانشجو - ۴ دی ۱۴۰۲
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، جنگ تحمیلی هشت ساله رژیم بعث عراق علیه ملت ایران که با پشتیبانی غرب و شرق از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز و در سوم شهریور ۱۳۶۷ پایان یافت، یکی از سختترین و حساسترین مقاطع تاریخی ایران معاصر بود که هنوز نکات و ناگفتههای پنهان...جی میان سینه کشتی انداخته بود، سر به بیرون برد
عبیدالله بن حرّ جُعفی؛ فردی که از بیعت نکردن با امام حسین (ع) پشیمان شد
باشگاه خبرنگاران - ۱۱ شهریور ۱۴۰۲
یکی از افرادی که در جریان واقعه عظیم کربلا به دعوت امام حسین علیهم السلام پاسخ منفی داد عبیدالله بن حرّ جُعفی است و با وجود این که ساکن کوفه بود سپس، به شام نزد معاویه رفت. چون در برخی از منابع تاریخی گفته شده است که طرفدار عثمان... آه از حسرتی که تا زنده ام در میان سینه و گلویم در جریان است
شیوه سیاهپوشی شهید با کلاس فاطمیون برای ورود به محرم
باشگاه خبرنگاران - ۲۸ تیر ۱۴۰۲
امشب به رسم دیرینه هیأتها عزاداران حسینی با کسب اجازه از محضر مادر سادات حضرت فاطمه زهرا (س) سیاهپوش میشوند تا به رسم ادب خودشان را برای عزاداری پسر فاطمه (س) آماده کنند. امشب از هر کوی و برزنی در ایران اسلامی فریاد «لبیک یا حسین» سر داده خواهد... علی اکبر لیلا! عشقت میان سینه من پا گرفته شکر خدا که چشم تو ما را گرفته دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی حالا که کار عاشقی بالا گرفته عمریست آقاجان دلم از دست رفته پایین پای مرقدت ماوا گرفته گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب شش گوشه هم با نور تو ماوا البته شعری که آقا مهدی با رسیدن ماشین به مقصد نتوانست کلمه آخرش را کامل کند! شهید میرزا مهدی صابری؛ از شهدای لشکر فاطمیون که اصالتاً افغانستانی است
بوسهای که جا ماند و پسر بامعرفتی که با پیکر سالم نزد مادر برگشت
خبرگزاری مهر - ۱۶ تیر ۱۴۰۲
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ زینب رازدشت: کتاب «به وقت اردیبهشت» نوشته مریم عرفانیان توسط انتشارات به نشر منتشر شده که روایتگر بخشی از زندگی و نحوه شهادت شهید حسن قاسمی داناست. شهید قاسمی دانا دوم شهریور سال ۶۳ در مشهد متولد شد. در دوران نوجوانی وارد بسیج شد... فضا تاریک بود یا روشن، بزرگ بود یا کوچک، سرد بود یا گرم! هیچ چیز نمیفهمید، فقط سمت تابوت راه افتاد، هر یک قدمی که جلوتر میرفت، تپش قلبش بیشتر میشد؛ انگار میخواست از میان سینهاش بیرون بزند! یادش آمد همیشه همراه حسن تشییع جنازه شهدا میرفت
مرگ بعد از شامِ مزدبگیران جمهوری اسلامی در اروپا
خبرنامه ملی ایرانیان - ۲۸ خرداد ۱۴۰۲
مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر میکنند مرد شرقیِ بازداشت با خودش سخن میگفت. غریب و آواره و تبعیدی و از اعدام رها شده. روزها بود که مرد شرقی در اندیشه چنین زمانی و چنین شبی بود، شبی که شبانه... اینک دیده بود حتی در میان ولگردها، پااندازها، صداقت، شرافت و عشق بیشتر است تا در سیاست محله اپوزیسیون و در خط فکری رهبران خودخوانده! مرد شرقی، گهگاه قلبش را در میان سینه میفشارد، اشکهایش را پاک میکند و در خیالش به خانه برمیگردد و دخترک خواب آلوده اش را در آغوش گرفته و غریب و دلمرده می نالد
مجموعهداستان «قوافی تباهی» به بازار نشر آمد
خبرگزاری مهر - ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
به گزارش خبرنگار مهر، مجموعهداستان «قوافی تباهی» چهارمین کتاب داستانی امین علیاکبری بهتازگی توسط نشر بان منتشر و راهی بازار نشر شده است. پیش از این کتابهای مجموعه داستان «احتمال عکس و انزوا» (نشر نی، ۹۶)، داستان بلند «جُلجُتا» (نشر کتاب پاگرد، ۹۷) و مجموعه داستان «قبیلهی مورچهها» (نشر کتاب... باید شیون کند، باید برود خودش را بیندازد روی جنازهی کارون و بو بکشد بدن نحیف مردش را، باید توی همان چند لحظه مرور کند همهی شبی را که کنار کارون گذرانده، باید پس برود چادرش و برقع کنده شود و چنگ بزند صورتش را، باید پریشان شوند موهاش توی هوا، توی هوای گرم جزیره، و تخت سینه دوباره نمایان شود و عرق از زیر گلو شُرّه کند تا راه باریک میان سینهها و محو شود
جواب باباطاهر عریان به عبدلکریم سروش - Gooya News
گویا - ۲ اسفند ۱۴۰۱
یکی از آنها تا امتحان نداد و سر تا پا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند»هادی خرسندی - ایندیپندنت فارسی فرمایش استاد عبدالکریم سروش در اشاره به خانم گلشیفته فراهانی، برای تخطئه گروه هشت نفره مخالفان رژیم که در دانشگاه جُرج تاون گردهم آمدند.دوبیتیهای بابای...دوبیتیهای بابای عریان *چنان ترسیده از حرف سروشُمکه میباید برُم پالتو بپوشُمبله عریانُم اما شکر ایزد نه مانند طرف مذهبفروشُم*مو عریانم تو که عبدل-سروشی همان بهتر که در پوشش بکوشیکنی بر تن عبای نکبتی راکت و شلوار هم رویش بپوشی*اگر گلشیفته گردیده عریاننبوده جلف یا سکسی عموجان بلانسبت شما عبدالکریمانمایان کرده تصویری ز انسان*نه هر عریان شدن طرز قبیح استکه گاهی دلنشین زیبا ملیح استنشو گلشیفته دلخور ز یاروکه این مذهبزده ذاتاً وقیح است*بناگه ناهی منکَر شدی توبه جبهه خارج از سنگر شدی توبه این طرزی که خود را وانمودی از آن دختر هم عریانتر شدی تو*به رهبر رو نشان دادی سروشاپیامی مهربان دادی سروشاچو دامادت بود در حبس ایشانبرایش دم تکان دادی سروشا*گروه هشت رهبر را پکر کردتمام جیره خواران را خبر کردتو شاید اولین کس بوده باشیکه برجست این میان سینه سپر کرد*نه با آن دختر رعنا عدو باشنه بنشین و فضول کار او باشبروای مرد رسوا، آخر عمربرای خود بفکر آبرو باش*تو مخلوط حقیقت با دروغی؟نه والله، خالصی، تنها دروغیکجا او بوده «سر تا پا برهنه»؟تو هستی آنکه سر تا پا دروغی*مرا عرضی بود پیشت فلانینه زحمت میدهم بیشت فلانیاگر که راست گفتی پوزش از منوگرنه تف به ته ریشت فلانی ***
خدایان، همسران و مادران ـ از اللّات و ذوالشّری به فاطمه و علی، مزدک بامدادان (محسن بنائی) - Gooya News
گویا - ۱۴ دی ۱۴۰۰
دیباچه از آغاز سده بیستویکم و در پی آشنائی با یافتههای اندیشکده اناره، اسلامپژوهی در میان ایرانیان نیز رنگ و بوی دیگری بخود گرفته و از ابزارهای گستردهتری برای کاوش در سرآغاز اسلام بهره میگیرد. اگر در گذشته خواندن موشکافانه نوشتههای تاریخنگاران مسلمان و در کنار آن، بهرهگیری از... همچنین شمار کشتگان پیروان محمد در جنگ اُحُد و شمار یاران حسین ابنعلی در عاشورا ۷۲ تن گزاش شده است و داستان کشته شدن عباس برادر حسین در روز عاشورا نیز یکبیک برگرفته از داستان کشته شدن جعفر ابنابیطالب در جنگ موته است، که پرچم اسلام را در دست راست میگیرد و آنگاه که دست راستش به تیغ شمشیر بر زمین میافتد، پرچم را بدست چپ میگیرد و پس از افتادن دست چپ آن را با دو بازوی بریده تا به هنگام مرگ در میان سینهاش نگاه میدارد
شعرخوانی غفران بدخشانی برای شفیعیکدکنی/ درود ای همزبان من هم از ایرانم!
خبر آنلاین - ۲۱ آبان ۱۴۰۰
غفران بدخشانی، چندی پیش شعر «من ایرانم» را برای هوشنگ ابتهاج (ه.ا. سایه) در آلمان خوانده بود که با تحسین این شاعر همراه شد. اینبار او شعرش را در روز بارانی تهران برای محمدرضا شفیعی کدکنی میخواند که تحسین او را هم به همراه دارد. شعر این شاعر افغانستانی به همراه ویدئو شعرخوانی او... درود ای همزبان من از بدخشانم همان مازندران داستانهای کهن آن زادگاه این زبان ناب اجداد و نیاکانت تو از تهران من از کابل من از سیستان، من از زابل تو از مشهد ز غزنی و هریوایم تو از شیراز و من از بلخ میآیم اگر دست حوادث در سر من تیغ میکارد و گر بیداد و استبداد میبارد نوایم را اگر دزدیدهاند از من سکوت تیرهای در خانه خورشید گُستَرده است گر دامن سیهپوشان نیکاندیش و فوج سر به داری "در رگانم رخش" میرانند مرا بشناس من آنم که دِماغم بوی جوی مولیان دارد و آمویی میان سینهام پیوسته در فریاد و جریان است و در چین جبین مادرم روح فَرانک میتپد از روی و از مویش فُروهر میتراود مهر میبارد و سام و زال سام و رستم و سهراب و آرش را من و این پاککیشان کمانکش را به قول رازهای سینه تاریخ پیوندی است دیرینه! نگاهم کن نه! نه با توهین و با تحقیر و با تصغیر نگاهم کن نگاهت گر پذیرد برگ سیمایم ز بومسلم و سِیس و بو مقنع صورتی دارد درست امروز شرح داستان و داستان با توست و اما استخوان قهرمان داستان با من تو گر نامی نشانم من تنت را روح و جانم من من ایرانم! خراسان در تن من میتپد پیوسته در رگهای من جاریست بشناسم بنی آدم گر از یک جوهر اند ما را یکیتر باشد آن گوهر درود ای همزبان من هم از ایرانم! غفران بدخشانی متولد ۱۳۶۱ خورشیدی در بدخشان افغانستان است
رازهای ناگفته از مرگ مشکوک مژده؛ خودکشی یا قتل؟
آفتاب - ۲۰ مهر ۱۴۰۰
آفتابنیوز : خانواده این دختر، پس از مرگ مغزی او، اعضای بدنش را بدون دریافت وجه اهدا کردند. پنهانکاری و رفتارهای مستبدانه خانواده همسرش؛ آن شب را برای خانواده مژده آغشته به زهر کرد؛ آن هم زهری کشنده. ساعت ۱بامداد بود که به پدرش خبر دادند؛ دخترت خودکشی کرده...» صدایش از ناراحتی و بغضی که در میان سینه پنهان کرده، به لرزه در میآید
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران