اخبار چارباغ

اعتیاد قرن، امیر کراب - Gooya News

گویا - ۱۸ آبان ۱۴۰۲
پرویز جاهد گفت: فیس بوک بزرگترین اعتیاد قرن است و پیشکش به خودش که اعتیاد به سینما دارد چه گواراست:به عطر نفس یار، اعتیاد پیدا کردنو چه گواراست:به دوست داشتن اعتیاد پیدا کردنو چه گواراست به فیس بوک!که هرروزه به دوستان نادیده،به نوشته‌های آنها معتاد شدن.برای من،...‌یمو هر آنچه هست معتادیم؟! زمانی، در نوجوانی، در خرابه‌های تپه شانی، چارباغ، خاورانبی محابا به دنبال توپ می‌دویدم؟توپ زندگیم قل خورد و مرا با خود بردوعطش دویدن مرا؛معتاد کردبه خوب دیدن،من فقر را لمس کردم،من کسانی را دیدمبرای بلیط سینما خود فروشی می‌کردند!من در شتر خون، کسانی را دیدم،بخاطر قرصی نان خود را کوچک می‌کردند؟!من در خرابه‌ها معتادینی دیدمکه مواد را هجی می‌کردند برای من و ماها، که اعتیادبه سیگار، سیگاری و بنگ، هروئین، ‌شیشه، و تریاک
گزارش رخدادها ــ خروش دوباره زاهدان و اصفهان
رادیو زمانه

گزارش رخدادها ــ خروش دوباره زاهدان و اصفهان

رادیو زمانه - ۳۰ مهر ۱۴۰۱
روز جمعه ۲۹ مهر، اعتراضات سراسری با تجمع و تظاهرات در شهرهای مختلف ازجمله زاهدان، تبریز، سنندج، اصفهان، شوشتر، مشهد و تهران ادامه یافت. مردم معترض شهر زاهدان روز جمعه ۲۹ مهرماه، پس از نماز جمعه، بار دیگر به خیابان‌ها آمدند و علیه حکومت تظاهرات کردند. عبدالحمید اسماعیل‌زهی، امام‌جمعه... ویدئویی از چارباغ عباسی نشان‌دهنده حضور سنگین و ورود ناگهانی تعداد زیادی نیروی امنیتی موتورسوار است که ظاهراً پس از شکل‌گیری تجمعی در آنجا به این محل شتافته اند

برگزاری همایش هشت هزار نفری پیاده‌روی خانوادگی در ملایر

باشگاه خبرنگاران - ۲۲ تیر ۱۴۰۱
حسین فارسی,معاون سیاسی و اجتماعی فرمانداری ملایر در نشست هماهنگی برگزاری همایش بزرگ پیاده‌روی خانوادگی در شهرستان ملایرگفت: این همایش همزمان با دهه ولایت و امامت و روز تکریم خانواده در ملایر برگزار خواهد شد. او گفت: مسیر برگزاری این همایش از بوستان چمران به سمت چارباغ بوستان سیفیه... مسیر برگزاری این همایش از بوستان چمران به سمت چارباغ بوستان سیفیه و میدان دکتر بابک و محل تجمع در  توقفگاه بوستان سیفیه تعیین شده است

تصاویر| شمیم بهار در چهارباغ اصفهان

آفتاب - ۲۳ اسفند ۱۴۰۰
آفتاب‌‌نیوز : شهر اصفهان با لقب نصف جهان یکی از زیباترین شهر‌های ایران است. جا‌های دیدنی اصفهان بی شمار است و یکی از آن‌ها خیابان چهارباغ اصفهان می‌باشد که از زیباترین خیابان‌های کشور محسوب می‌شود. خیابان چهارباغ اصفهان یا آنطور که خود اصفهانی‌ها صدایش می‌کنند «چارباغ» همیشه نقش مهمی... خیابان چهارباغ اصفهان یا آنطور که خود اصفهانی‌ها صدایش می‌کنند «چارباغ» همیشه نقش مهمی در زندگی و سرزندگی این شهر ایفا کرده
اتاقی برای مادرِ اصفهان
آفتاب

اتاقی برای مادرِ اصفهان

آفتاب - ۴ مرداد ۱۳۹۹
آفتاب‌‌نیوز : فرض کنیم سالِ ۱۴۵۰ هجری شمسی است، باد می‌وزد و اشرفی‌ها را روی زنده‌رود می‌ریزد. در همین لحظه مردی به مردی دیگر، سلام می‌کند: _یک هتل خوب می‌خواهم آقا. _چیطو هتلی باشِد؟ مجلل، سنتی، قانون شیکن یا قصه‌دار؟ _ هتل قصه‌دار دیگر چه صیغه‌ای است؟ _هتلی قصه... _بله، این آقا اومد یه کتابی نوشت آ اسمشا گذاشت «آدم‌هایی چارباغ»
نوسروده‌هایی از مرتضی امیری‌ اسفندقه
خبرگزاری مهر

نوسروده‌هایی از مرتضی امیری‌ اسفندقه

خبرگزاری مهر - ۷ خرداد ۱۳۹۹
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم سالگرد فوت مادرِ گرامیِ شاعرِ گرانقدر - مرتضی امیری‌اسفندقه- و دو شهید والامقام محمدرضا و فرهاد، خانم ربابه میرحیدری در روز پنجشنبه هشتم خرداد ماه، با رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی و نکات بهداشتی در مسجدِ شهید نواب‌صفوی به آدرس بزرگراه هاشمی رفسنجانی (نیایش سابق) نرسیده به... بیا ای خوشا من! نرفتم از یادت آمدم، خسته و شکسته، خراب این منم، پیرطفلِ نوزادت *** دست در دستِ عشق آمد و بُرد مرگ در روزِ هشت خردادت کاشتم، مثلِ گل که در گلدان سبز در قبرِ ساده و شادت آه! ای غربتِ یتیمی! آه! مادرت، کاشکی، نمی‌زادت *** آن طرف، چارباغ منتظرند لاله و سرو و ناز و شمشادت نوبتِ من تمام شد، آمد نوبتِ آن چهار اولادت *** نوبتِ هادی و غلامرضاست خوش به حالِ رضا و فرهادت غزل مادر ۳ این شعر را به روح تو تقدیم می‌کنم مادر بلند شو به تو تعظیم می‌کنم در سینه‌ام دلی‌ست به نامِ تو مثلِ شمع آن را به خاکِ پاک تو تقدیم می‌کنم هر جایِ این جهان بگریزم، به هر طرف خود را به سنگ قبر تو تسلیم می‌کنم *** تنگ غروب هشتم خرداد مآه! آه! میمیرم و نگاه به تقویم می‌کنم غمگین‌تر از همیشه غروب گرفته را با یاد تو در آینه، ترسیم می‌کنم *** یادم نمی‌رود، نفسم را به جانِ تو با روز تلخِ مرگ تو تنظیم می‌کنم نه! نه! نرفته‌ای تو و هستی، نمی‌روی این نکته را به آینه تفهیم می‌کنم *** آه ای پریِ کوچکِ غمگین! بمیرمت این شعر را به روح تو تقدیم می‌کنم غزل مادر ۴ باغی پُر از شکوفه، در زیرِ خاک و خشت است این قبر مادرم نیست، یک قطعه از بهشت است گودال نیستی، نه! گلدان عشق و آواز دستِ خدا در این خاک، باغ ترانه کِشته است میخانه‌ای‌ست، مخفی، نه! مسجدی سرراه نه! خانقاه! نه! دِیر! نه! گوشه‌ی کِنشت است *** این پارچه کفن نیست، گلبرگ‌های شب‌بوست قنداقه‌ای که از مهر، گلریز و رشته رشته است مُردی؟ نه! نه! نمُردی، هرگز نمیر مادر هرگز، اگرچه هرگز تسلیم سرنوشت است روی زمین سیاه است، ای آسمانه‌ی امن زیباست با تو دنیا، بی‌تو ولی چه زشت است با نورِ اشک آمیخت مُهر نماز من شد خاکی که عشقِ محضش با دست خود سرشته است گرد ضریح قبرت، هرشب طواف دارد قلبی که نام پاکت، با خون بر آن نوشته است غزل مادر ۵ توت پیر درِ خانه، نفسش پَر پَر بود از همیشه، دلش این مرتبه تنهاتر بود چه شده باز؟ چه رخ داده دوباره آیا؟ کوچه ناباور، ناباورِ ناباور بود *** تسلیت را همه‌ی اهل محل صف در صف صبحِ تشییعِ تو یا همهمه‌ی محشر بود؟ به اجابت برسد یا نه دعایش، آیا؟ کوچه در ماتمِ کوچیدنِ تو مضطر بود *** بر سر دست عزادارِ محل تابوتت هودجی بود روان، تاجِ گلش بر سر بود بوسه بر ترمه‌ی تابوتِ تو می‌زد باران آسمان ابریِ گریه، کفِ کوچه تر بود *** ابر هم، تعزیتت را به تلاطم افتاد کوچه در سیطره عربده‌ی تندر بود *** بر سرِ اهل محل از ته دل می‌زد داد آسمان معترضِ کوچه‌ی بی‌مادر بود