اخبار چشم بد دور
عکس زیرخاکی از جواد عزتی و عباس جمیشدی
آفتاب - ۲۳ دی ۱۴۰۲
آفتابنیوز : عباس جمشیدی بازیگر مشهور ایرانی به مناسبت تولد جواد عزتی عکسی منتشر کرد و نوشت: جلوه بخت تو دل میبرد از شاه و گدا چشم بد دور که هم شاهی و هم جانانی تولدت مبارک داداش... جلوه بخت تو دل میبرد از شاه و گدا چشم بد دور که هم شاهی و هم جانانی تولدت مبارک داداش
ادیبستان «تابناک»؛ شماره هفتم
تابناک - ۳ خرداد ۱۴۰۲
قسمتی از ترجیع بندِ هاتف اصفهانیای فدای تو هم دل و هم جانوی نثار رهت هم این و هم آن دل فدای تو، چون تویی دلبرجان نثار تو، چون تویی جانان دل رهاندن زدست تو مشکلجان فشاندن به پای تو آسان راه وصل تو، راه پرآسیبدرد عشق تو، درد بیدرمان...قسمتی از ترجیع بندِ هاتف اصفهانیای فدای تو هم دل و هم جانوی نثار رهت هم این و هم آن دل فدای تو، چون تویی دلبرجان نثار تو، چون تویی جانان دل رهاندن زدست تو مشکلجان فشاندن به پای تو آسان راه وصل تو، راه پرآسیبدرد عشق تو، درد بیدرمان بندگانیم جان و دل بر کفچشم بر حکم و گوش بر فرمان گر سر صلح داری، اینک دلور سر جنگ داری، اینک جان دوش از شور عشق و جذبهٔ شوقهر طرف میشتافتم حیرانآخر کار، شوق دیدارمسوی دیر مغان کشید عنان چشم بد دور، خلوتی دیدمروشن از نور حق، نه از نیران هر طرف دیدم آتشی کان شبدید در طور موسی عمران پیری آنجا به آتش افروزیبه ادب گرد پیر مغبچگان همه سیمین عذار و گل رخسارهمه شیرین زبان و تنگ دهان عود و چنگ و نی و دف و بربطشمع و نقل و گل و مل و ریحان ساقی ماهروی مشکینمویمطرب بذله گوی و خوشالحان مغ و مغزاده، موبد و دستورخدمتش را تمام بسته میان من شرمنده از مسلمانیشدم آن جا به گوشهای پنهان پیر پرسید کیست این؟ گفتند
اردوی آموزشی شعر آفتابگردانها آغاز شد
خبرگزاری مهر - ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
به گزارش خبرنگار مهر، دومین اردو از دهمین دوره آموزشی شعر آفتابگردانها با حضور زنان و مردان متقاضی شرکت در این دوره، در اردوگاه فرهنگی تفریحی الزهرا (س) تهران آغاز شد. در اولین روز از این اردو ابتدا کلاسی با موضوع شعر «فولکلور» برگزار شد که در آن استاد ناصر... گرچه در ظاهر به تو بی اعتنایی میکنم با غزلهایم برائت دلربایی میکنم تا در آن دنیا برای تو غزلخوانی کنم شعرهایم را کنارم مومیایی میکنم دست بر دامان کوی رفتگان کردی مرا از گذشته خاطراتت را گدایی میکنم تا به تو ثابت کنم از هرکسی عاشقترم با رقیبان در غرل زورآزمایی میکنم با همه پای تو جنگیدم، به این منوال من از مغول هم بیشتر کشورگشایی میکنم عاقبت روزی تو را میدزدم از دست رقیب فاش میگویم که من آدمربایی میکنم روسری را از سرت وا میکنی، میسوزم و چشم بد دور، عاقبت کاری کذایی میکنم هیس! من از جبرئیل این بیتها را میخرم بینمان باشد که کار مافیایی میکنم در قیامت هم اگر گفتند معبود تو کیست ناگزیر از چشمهایت رونمایی میکنم رعیتی بودم که بعد از دیدنت چندی است در سرزمین شعرها فرمانروایی میکنم اولین منتقد استاد ناصر فیص بودند
طنزپرداز لاستیک آتش نمیزند
خبرگزاری مهر - ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
به گزارش خبرگزاری مهر، صد و هفتادمین شب شعر طنز «در حلقه رندان» ویژه روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی با حضور یوسفعلی میرشکاک، ناصر فیض، اسماعیل امینی و جمعی از نویسندگان طنزپرداز با اجرای شهرام شکیبا در حوزه هنری برگزار شد. شکیبا: طنزپرداز لاستیک آتش... به زندان رستهام از بینوایی خدایا، چشم بد دور از چنین روز عباس محمد طنزپرداز در ادامه نشست حلقهی رندان شعری خود را خواند
زولبیا و بامیه از کجا آمدهاند؟
تابناک - ۳۱ فروردین ۱۴۰۱
به گزارش «تابناک» به نقل از فارس، داستان مظفرالدین قاجار و هوس زولبیا و بامیه را «جعفر شهری» در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» تعریف کرده است و اینطوری است: «مظفرالدین شاه غیر وقت میگفته کی ماه رمضان میآید زولبیا و بامیهای بخوریم. چنان که میگفته نوروز...
پیوند تمدنی میان هند و ایران
رادیو فردا - ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود کنفرانس خیام و نقش او در ایجاد پلی میان تمدنهای شرق و غرب بهانهای شد برای دیدار با اندیشمندان ایرانشناس هند و گشتوگذار در دهلی و کلکته در ایام مراسم نوروز. در جایجای هند ریشههای ایران را... چشم بد دور کز آن تفرقهات بازآورد طالع نامور و دولت مادرزادت حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادتحافظ بیشتر در این باره
شعر حافظ/ ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
باشگاه خبرنگاران - ۲۹ اسفند ۱۴۰۰
تفال به دیوان حافظ در میان ایرانیان رواج دارد. این مسئله به سنتی در شب یلدا و هنگام تحویل سال نو تبدیل شده. برای همین یکی از شعرهای حافظ را همراه با خوانش آن در این گزارش میآوریم. ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادتوان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت... ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادتوان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت در شگفتم که در این مدتِ ایامِ فراقبرگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآیکه دَمُ و همت ما کرد ز بند آزادت شادی مجلسیان در قدم و مقدم توستجای غم باد، مَر آن دل، که نخواهد شادت شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافتبوستان سمن و سرو و گل و شمشادت چشم بد دور کز آن تفرقهات بازآوردطالع نامور و دولت مادرزادت حافظ از دست مده دولت این کشتی نوحور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت ساقیا آمدن عید مبارک بادت باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات
حکایتی آموزنده از کتاب تاریخ بیهقی
جام جم - ۸ آبان ۱۳۹۹
حکایتی جالب از تاریخ بیهقی... به گزارش جام جم آنلاین به نقل نمناک ، من کیسه ها بستدم و به نزدیک بونصر آوردم و حال باز گفتم. دعا کرد و گفت خداوند این سخت نیکو کرد و شنودهام که بو الحسن و پسرش وقت باشد که به ده درم...بونصر گفت لله در کما، بزرگا که شما دو تناید و بگریست و ایشان را باز گردانید و باقی روز اندیشه مند بود و ازین یاد می کرد و دیگر روز رقعتی نبشت به امیر و حال باز نمود و زر باز فرستاد امیر بتعجب بماند و چند دفعت شنودم که هر کجا متصوفی را دیدی یا سوهان سبلتی را دام زرق نهاده یا پلاسی پوشیده دل سیاهتر از پلاس بخندیدی و بونصر را گفتی چشم بد دور از بولانیان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران