اخبار چشمه بارانی

گلچینی از اشعار انتظار به مناسبت نیمه شعبان

باشگاه خبرنگاران - ۱۷ اسفند ۱۴۰۱
به مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان میلاد امام زمان(عج) گلچینی از اشعار انتظار که توسط شاعران کشوران سروده شده در این گزارش آمده است. پایان انتظار /حسن صنوبری به خودنماییِ برگی، مگو بهار می‌آیدبهار ماست سواری که از غبار می‌آید قرار‌های زمین را به هم زنید که یارماز آسمان چه... درفش عدل علم شد، و زار، کار ستم شدکه برگزیده سواری به کارزار می‌آید به چشم، برقِ پر از رعدِ تیغِ حیدرِ کرّاربه گوش، بانگِ چکاچاکِ ذوالفقار می‌آید زمان اگر همه شب باشد، آفتاب شود اوزمین اگر همه صحراست، آبشار می‌آید سپاه دشمن اگر کوه، کاه در نظر اوز بیم کَرّ و فَرِ او، حقیر و خوار می‌آید اگرچه جنگ کند، جنگ را دمی نپسنددبه کارزار به دستور کردگار می‌آید برای صلح می‌آید، برای شوق می‌آیدبرای عشق می‌آید، برای یار می‌آید کسی که بر سر جنگ است با تمام حسودانکسی که با همهٔ عاشقان کنار می‌آید به دادخواهی از انبوه بی گناه یتیمانبه دست گیری این کودکان زار می‌آید اگرچه رنج جهان را فرا گرفته، همین همنشانه‌ای ست که پایان انتظار می‌آید به لاله‌ای که برون کرده سر ز برف، نظر کنقسم به داغ شهیدان، که آن بهار می‌آید موعودِ خدا/میلاد فریدنیا اگر خورشید علیَ الظاهر چراغِ روشنی داردمیانِ سینه اش، امّا غمِ ناگفتنی دارد اگر هر موجِ دریا سر به پای صخره می‌کوبداگر باد از دلِ دنیا غباری را نمی‌روبد اگر دست از سرِ عالم، زمستان برنمی دارداگر باران به روی صورتِ خلقت نمی‌بارد اگر بوی بهار از هفت سین بیرون نمی‌آیداگر اخبار فتح از شاخه زیتون نمی‌آید اگر چرخِ فلک دیگر به نفع ما نمی‌چرخداساساً چرخِ خوشبختی در این دنیا نمی‌چرخد اگر زور و زر و تزویر جایی دست و پا کردهاگر تبعیض، مردم را چنین از هم جدا کرده زمین خواری اگر عادت شده در بینِ نا اهلاناگر مخفی شده گرگی میانِ خرقه ایمان  دلیل این تناقض‌ها و صد‌ها نابسامانیهمین که منجیِ عالم تو پیدایی و پنهانی تو جانانِ رسول الله و موعودِ خداوندیکه زخمِ کهنه دل را به یک لبخند می‌بندی عدالتخواهی از نسلِ امیرالمؤمنینی توعدالت گسترِ هفت آسمان‌ها و زمینی تو امیدِ آخرِ مستضعفان و سائلان هستیتو پشتیبانِ گرمِ مردمانِ بی زبان هستی زمانی که انا المَهدی به لب آهسته می‌آییشبیه نیمه ماهی که خو کرده به زیبایی بیا تَر کن لب خشکیده امواج دریا رابیا پُر کن دو دستِ خالی و محتاج دنیا را بیا و با نفس هایت دو عالم را بهاری کنبیا و جای اجداد غریبت شهریاری کن بیا آقا ببین دلشوره‌های عاشقانت رادخیل زائران در جای جایِ جمکرانت را بیا از بامِ کعبه خطبه کن شرح قیام ات رابیا که مادرت در بینِ کوچه برده نامت را بیا که عمه جانت از صمیمِ دل دعا کردهتو را مضطر میانِ خیلِ نامحرم صدا کرده بیا‌ای منتقم، خون حسینت بر زمین ماندهبیا که سر به روی نیزه و پیکر زمین مانده دعا کن! / سیدحبیب نظاری دعا کن هر گلی پرپر نمیردکسی با چشم های‌تر نمیرد دوباره جمعه‌ای رد شد، دعا کندلم تا جمعه دیگر نمیرد بهار آشنای باغ برگرد!برای ما، برای باغ، برگرد! به خون ما تبر‌ها تشنه هستندبه جَدِّ لاله‌های باغ، برگرد! دوباره فصلی از بی رنگی باغغم ما و نگاه سنگی باغ تو برمی گردی و یک صبح روشنبه پایان می‌رسد دل تنگی باغ درختان بیشتر قد می‌کشیدندبرای برگ و بر، قد می‌کشیدند به شوق دیدن خورشید رویتعلی رغم تبر قد می‌کشیدند نوای رفته از نی خواهد آمدو بارانی پیاپی خواهد آمد چه قدر اندوه این پاییز تلخ استبهارِ ناگهان کی خواهد آمد؟ در این دنیای خاک آلود،‌ای مرد!عطش جاری ست، رودارود،‌ای مرد! تو با یک آسمان باران می‌آییکدامین جمعه موعود‌ای مرد؟ ز گل‌ها یک اقاقی مانده، برگرد!که آن هم اتّفاقی مانده، برگرد! ‌نمی‌دانی مگر از عمر این گلفقط یک جمعه باقی مانده، برگرد! دل ما و کویر تفته؟ برگرد!خدا را‌ای بهار رفته؟ برگرد! تمام جمعه‌ها را صبر کردیماقلاً جمعه  این هفته برگرد! شب و آواری از دلواپسی‌هاو تکرار همین «کی می‌رسی»‌ها نشد این جمعه، شاید جمعه  بعدرهایم می‌کنی از بی کسی‌ها  استادمحمدکاظم گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کنگفتا تو هم از معصیت صرف نظر کنگفتم به نام نامیت هر دم بنازمگفتا که از اعمال نیکت سرفرازمگفتم که دیدار تو باشد آرزویمگفتا که در کوی عمل کن جستجویمگفتم بیا جانم پر از شهد صفا کنگفتا به عهد بندگی با حق وفا کن عباس شاه زیدی تا ببیند به چشم خود عمران، مریم دیگری از تبارش راپشت دروازه‌های روح انداخت، عشق این بار کوله بارش راگاهی اوقات پیش آمده عشق، بسته راه اراده‌ها را هنوزآتش عشق گاه می‌گیرد، دامن شاهزاده‌هایش را مریم آریان شروع می‌شود این شعر، بی‌تو با جمعهو ایستاده زمان، بین این دو تا جمعهچقدر بی‌تو جهان مثل جمعه بازار استو گفته‌اند که می‌آیی، از قضا جمعهقادر طراوت‌پور «ای نامده» … با نام تو پا… پا شدم از جا/ «ای آمده» … دنیا به امید تو به دنیامن آن دف دف دف دف افتاده‌ای از کف / من آن نی بی‌هم دم افتاده‌ای از نامن من من بی‌من شده در من شده مجنون / من من من در تن به تن تن شده تنها اعظم سعادتمند رد می‌کنی شاید پس از زنگ دبستان / طفل کلاس اولی را از خیابانشاید که دلداری دهی راننده‌ای را/ وقتی شکایت می‌کند از راهبندان احمدبابایی در نماز از خم ابروی تو چشمم پرباد/ روزه‌ام با نفس تشنه لبان دم خور باد روزه آن است که لب تشنه دیدارشویم/ عید روزی است که با فکر تو بیدار شویم عباس کیقبادی آمد خبر، که حضرت باران رسیدنی است/ گل را دهید مژده بهاران رسیدنی استدر بارش بهار چه اندازه‌تر شده اند/ باران گرفته و باغچه‌ها تازه‌تر شده‌اند استاد محمدعلی مجاهد خورشید من امشب پرتو نیافشانی/ کز من نمی‌آید آینه گردانیامشب دلم ابری است دارم برای تو/ یک چشمه بارانی یک روح طوفانیحس می‌کنم دیریست هم رنگ چشمانت/ ننوشته می‌خوانم، ناگفته می‌دانی‌ای دل پذیرا شو، دردی که می‌گفتی/ ناخوانده می‌آید امشب به مهمانیامشب که می‌ترکد بغض قفس هامان / باید پری افشاند‌ای روح زندانیمردی تبر بردوش از کعبه می‌آید/ مردی که پیمودست یک راه طولانیپایان نمی‌گیرد راهی که او دارد/ آغاز آیینه است پایان حیرانی استوقتی که او آید آینه باید شد/ تا پرکند درما خورشید عرفانی حامد عسگری صحبت اونیه که وقتی بیادمهربون و پاک و بی‌تکلفهبدون میکروفونای رنگارنگهمه‌ی دنیا صداشو میشنفهصحبت اونیه که وقتی بیاد یه صلابتی داره تو دلبریشواسه پابرهنه‌ها حرف داره توی جلسه نشست خبریشواسه سرخپوستای مظلوم و غریبواسه‌ی بومیای استرالیاواسه پیرمردای سارایه ووواسه‌ی جوونای کلمبیامثه جدشه توی حکومتشهمه رو یه شبه عاشق میکنهاگه خلخالی بدزدن از زنی بسکه فکر مردمه دق میکنهحواسش هست به درون آدما بت نشن؛ قبله و تندیس نشنتو شبای بارونی رفتگرا، با عبور ماشینا خیس نشنوقتی باشه دیگه هیچ مزرعه ای، لب به پاییز و ملخ نمیزنهکنار برجای تلخ و زشت شهر، هیچ لبو فروشی یخ نمی‌زنهاون دلش واسه همه شور میزنهواسه‌ی «ام علی» و «مارگریت»یکی توی کوچه‌ای توی دمشقیکی تو شلوغی «وال استریت»خلاصه به فکر انسانیتهخوبیای گم شده تو دست بادما باید دنیا رو آماده کنیمما باید دعا کنیم که زود بیاد آفتاب آل یاسین /سیدحبیب نظاری شروع قصه با برگشتن توکجا ما و کجا برگشتن تو
شاعران آئینی شعر انتظار خواندند
خبرگزاری مهر

شاعران مطرح آئینی شعر انتظار خواندند

خبرگزاری مهر - ۱۶ اسفند ۱۴۰۱
به گزارش خبرگزاری مهر، در آستانه ولادت حضرت مهدی (عج) محفل شعر انتظار «آستان مهر» با حضور شاعران مطرح آئینی کشور در سالن مهر حوزه هنری برگزار شد. بعدازظهر دوشنبه ۱۵ اسفندماه سالن مهر میزبان اهالی شعر و شاعران آئینی کشور بود تا در آستانه ولادت حضرت مهدی موعود (عج)... خورشید من امشب پرتو نیافشانی / کز من نمی‌آید آینه گردانی امشب دلم ابری است دارم برای تو / یک چشمه بارانی یک روح طوفانی حس می‌کنم دیریست هم رنگ چشمانت / ننوشته می‌خوانم، ناگفته می‌دانی ای دل پذیرا شو، دردی که می‌گفتی / ناخوانده می‌آید امشب به مهمانی امشب که می‌ترکد بغض قفس هامان / باید پری افشاندای روح زندانی مردی تبر بردوش از کعبه می‌آید / مردی که پیمودست یک راه طولانی پایان نمی‌گیرد راهی که او دارد / آغاز آئینه است پایان حیرانی است وقتی که او آید آینه باید شد / تا پرکند درما خورشید عرفانی سپس حامد عسگری با خواندن این شعر محفل شعرخوانی را به پایان رساند تا مدیحه خوانی مهدی عزیزیان حسن ختام برنامه باشد