اخبار کلاه از سر برداشتن
حاشیه ایران بر یادداشت امیرخانی درباره وقایع اخیر
ایسنا - ۲۸ مهر ۱۴۰۱
««ناگهان با دیدن نوتیفی چشمانم برق میزند» عنوان یادداشتی است از رضا امیرخانی؛ یکی از نویسندگان محبوب دوران جوانیام. زمانی با رمانهایش همسفر انسان عصر انقلاب اسلامی میشدیم. تکنگاریهای خلاقانهاش هم هر کدام رهیافت تازهای به آنسوی مسألههای دورانمان بود... .» به گزارش ایسنا، در یادداشتی در روزنامه ایران... آنجا چرا از ترس خشم عدهای و ایجاد دوگانگی، جلوی چاپ آن کتابها را نگرفتیم؟ میروم جلوتر و شگفتزدهتر میشوم! علی کریمی سلبریتی اصیل است چون ۸۰ میلیون را دریبل زده است و محمود کریمی نه، چون مداح است؟! دارد با ما شوخی میکند؟! پناهیان و کریمی ۸۰ میلیون را در نوحهخوانی و منبر دریبل نزدهاند و هزاران ذاکر بیاستعداد و بدصدا و هزاران طلبه بیمزه و کمذوق را پشت سر نگذاشتهاند تا رسیدهاند به اینجا؟ هلیبردشان کردهاند در این نقطه؟ ولو اینکه امروز من از صداوسیمای هیچکدامشان خوشم نیاید! مگر دریبلزدن فقط مختص مستطیل سبز است؟ خود امیرخانی عزیز در دهه هشتاد چند نویسنده نابلد و خشکقلم را دریبل زد تا شد سلبریتی و جوان مؤمن انقلابی نسل ما؟ خودش مگر شرح نداده در شعر دریبلزن خوبی نبوده و به اشاره پیری رهایش کرده و به میدان داستان آمده؟ خود مرا چند شاعر خوشقریحهتر و خلاقتر دریبل زدهاند و پشت سر گذاشتند؟ باید انکارشان کنم؟ پس این دوگانه «سلبریتی اصیل» و «جوان مؤمن انقلابی» از کجا درآمد؟ خواندن سلام فرمانده دوگانهسازی است و این مرزکشیها وحدتآفرین؟ اصلاً همه اینها درست! کریمی و پناهیان و امیرخانی، جوان مؤمن انقلابی و غیر اصیل، کریمی و افشار و صدفبیوتی، سلبریتی واقعی! کلاه از سر برداشتن نویسنده خلاق و هوشمند سالهای جوانیام را برای یک اکانت فروختهشده چه کنم؟ این را کجای دلم بگذارم؟ واقعاً دارد با ما چه کار میکند؟ میگوید چون کریمی ۸۰ میلیون را دریبل زده، حق دارد اکانتش را بفروشد و باید برای رسانهشناسی خریدارش هورا کشید؟ یعنی برای او، «تو خفه بینظیر» یک اکانت فروشی و فیک، به بصیرت جن و انس میارزد؟ اینها را امیرخانی مینویسد؟ دلش را اکانت کاربری برده که تا دیروز فرق جملات کوروش و نهجالبلاغه را نمیدانست و امروز جنگ شناختی میکند؟ گیرم کریمی سیاهکار که از روی خالبازیاش خانهاش را به این و اکانتش را به آن فروخته و کلاه ۸۰ میلیون را برداشته، اینقدر قالتاق هست که حق داشته در فدراسیونی صندلی را از زیر قالتاقهای دیگر بکشد، گیرم فدراسیون قالتاقها ملک طلق او، آخر یک اکانت فروختهشده چطور میتواند قاپ نویسنده باهوش ما را بدزدد؟ درک هندسه زشتی مهندسی اصلاً به مضامین توئیتها و طراحیاش برای جنگ داخلی و آموزش نبرد خیابانی و تهییج جامعه به آشوب و شورشاش هم کاری نداریم، نازشست دریبلهای فروشنده قبلی اما با این دریبل ضایعی که به جوان مؤمن انقلابی سالهای قبلمان زده چه کنیم؟ ما که دست کم عکسهای گلکوچکش را در حیاط حوزه هنری با مؤمنی و شاکری و بایرامی و دیگران دیدهایم! دارد با خاطرات ما چه کار میکند؟ خانواده مرحومه از چوب حراجی که به آبرویشان زدهاند فغان میکنند و آقای گلمان استوری پشت استوری برای قتل عزیزشان میگذارد، آنوقت ایشان پیشنهاد عضویتش را در کمیته حقیقتیابی میدهد؟ واقعاً دوربین مخفی است؟ مگر در دوره انتقالی قدرتایم؟ مگر وسط بحران روآنداییم؟ مگر در شرایط از هم پاشیدن نظام فضایی و زیرساختهای اداری و جنگ داخلی میان قبایل مسلحایم؟ گیرم آقای گل هم شوتهایش از ۸۰ میلیون قشنگتر بوده؛ محق میشود که با استوریهایش کشور را به سمت آشوب داخلی هل بدهد و برای عضویت در کمیتههای حقیقتیابی باجخواهی کند؟ واقعاً سطح آیکییویی که ازش سخن میرفت در این حد است؟ با این بهره هوشی مدعی بیپرنسیبی رئیسی و دولت اوییم؟ الان سطح هوشی آقای رئیسی چقدر است؟ اصلاً مظنه هوش امروز چند بوده؟ دارم به ۷۰ فکر میکنم و به ۸۰؛ و البته ۸۴! انگار چارهای نیست
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران