اخبار کوی تو

نگاهی به نیایش‌های شاعران برجسته فارسی/خالقا بیچاره کوی توام
خبرگزاری مهر

نگاهی به نیایش‌های شاعران برجسته فارسی/خالقا بیچاره کوی توام

خبرگزاری مهر - ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه:  پیوند انسان با خدا از روز ازل تا روز ابد از طریق دعا، نیایش و گفتگو با خدا بوده است و خود خدا هم در آیات مختلف قرآن اشاره کرده که هرخواسته ای دارید دعا و مناجات کنید. مثلا در آیه ۷۷ سوره فرقان... خدایا! ما را بی نیاز گردان با حلالت از حرامت با فضلت از غیر خودت و با اطاعتت از معصیتت ای کسی که هرگاه او را بخوانند پاسخ می دهد و هرگاه از او درخواست کنند، عطا می کند از سوی خودت به ما رحمتی عطا کن و کار ما را برای ما به سامان برسان! *** بارخدایا ! عجب نیست از آنکه من تو را دوست دارم و من بنده ای عاجز و ضعیف و محتاجم عجب آنکه تو مرا دوست داری و تو خداوندی و پادشاهی و بی نیازی *** الهی! آه کسی که تو را می شناسد تو را نمی شناسد پس چگونه است حال کسی که تو را نمی شناسد؟ **** الهی! تو می دانی که هشت بهشت در برابر اکرامی که تو با من کرده ای و در برابر انسی که مرا با ذکر خویش داده ای و در جنب فراغتی که در وقت تفکر کردن در عظمت تو، مرا داده ای اندک است *** الهی! چون مرا یاد کنی جان من فدای تو باد و چون دل من تو را یاد کند نفس من فدای دل من باد! *** الهی! مرا عمل بهشت نیست و طاقت دوزخ را نیز ندارم اکنون کار با فضل تو افتاد *** خالقا بیچاره کوی توام سرنگون افتاده دل سوی توام ای جهانی درد همراهم ز تو درد دیگر وام می‌خواهم ز تو رنج ‌بردن کوی تو رنجی خوش است درد تو در قعر جان گنجی خوش است هرچه خواهی می‌توانی کرد تو نیست گَردان هر دمم این درد تو گر نماند درد تو عطار را او نخواهد کافر و دیندار را درد تو باید که جان می‌سوزدش پای بر آتش جهان می‌سوزدش درد تو باید دلم را درد تو لیک نه در خورد من در خورد تو نیایش های سعدی در باب دهم بوستان اغلب ما سعدی را با غزلیات عاشقانه ش می شناسیم ولی در بخش پایانی بوستان سعدی، یعنی باب دهم این اثر باارزش مناجات و نیایش هایی را می خوانیم که مشخص می شود سعدی هم مثل بسیاری از عارفان و عاشقان حق تعالی به زبان خود، خدا را نیایش می کرده
لزوم تبیین و ترسیم سیمای انسان کامل در شعر مهدوی
خبرگزاری مهر

لزوم تبیین و ترسیم سیمای انسان کامل در شعر مهدوی

خبرگزاری مهر - ۵ اسفند ۱۴۰۲
به گزارش خبرگزاری مهر، نشست ادبی «منتظران وصل» شامگاه جمعه چهارم اسفند با حضور جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و اندیشه داخلی و خارجی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار به میزبانی گروه بین المللی هندیران برگزار شد. در این‌برنامه که با بداهه‌نویسی اساتید خوشنویسی... تو از کدام راه می‌رسی؟ * عزیز مهدی (دهلی نو، هندوستان) ابعادِ فکرِ آینه را ساده می‌کنم خود را برای وصلِ تو آماده می‌کنم حیرت به تارِ مویِ دلم چنگ می‌زند تا سینه را به یادِ تو دلداده می‌کنم در کوچه باغِ یادِ تو دل در اسارت است جان را به عشقِ روی تو آزاده می‌کنم با نورت، ای تلاقیِ ایمان و عقل و عشق! دل را مسافرِ شبِ این جاده می‌کنم افسانه وار، قلب من افسون نموده‌ای فریادها که از تو پَری زاده می‌کنم جامی زِ چشمِ مستِ تو جانِ مرا بس است کِی بی‌حساب، ترکِ می و باده می‌کنم؟! از رَه، غبارِ قافله‌ی دوست می‌رسد تا سجده‌ای به مسجدِ سجّاده می‌کنم * عاطفه جعفری غبار کوی تو هرجا که درهوا برخاست نشست بردل و آه ازنهادهابرخاست کجا زیارت ناحیه خوانده‌ای که چنین ز جمکران تو هم عطر کربلا برخاست گذشت یاد تو بر هرکویر باران زد هزار تیر اجابت به یک دعا برخاست به احترام تو بوده ست ای رسول قیام اگر امام پس از نام تو ز جا برخاست فدای آنکه ز نام تو سرسری نگذشت گذاشت بر سر خود دست و روی پا برخاست خوشا کسی که پس ازمرگ، شاهراً سَیفی به عهد بسته خود چون کند وفا برخاست
شاعران به استقبال نیمه شعبان رفتند/ کاش، سَحر، خاک رهِ «مهدی موعود» شوم
خبرگزاری دانشجو

شاعران به استقبال نیمه شعبان رفتند/ کاش، سَحر، خاک رهِ «مهدی موعود» شوم

خبرگزاری دانشجو - ۵ اسفند ۱۴۰۲
 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شامگاه دیروز جمعه چهارم اسفندماه نشست ادبی «منتظران وصل» با حضور جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و اندیشه داخلی و خارجی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار به میزبانی گروه بین المللی هندیران برگزار شد. در نشست ادبی منتظران وصل که با... غبار کوی تو هرجا که درهوا برخاستنشست بردل و آه ازنهادهابرخاستکجا زیارت ناحیه خوانده‌ای که چنینز جمکران تو هم عطر کربلا برخاستگذشت یاد تو بر هرکویر باران زدهزار تیر اجابت به یک دعا برخاستبه احترام تو بوده‌ست ای رسول قیاماگر امام پس از نام تو ز جا برخاستفدای آنکه ز نام تو سرسری نگذشتگذاشت بر سر خود دست و روی پا برخاستخوشا کسی که پس ازمرگ، شاهراً سَیفیبه عهد بسته خود چون کند وفا برخاست
لزوم تبیین و ترسیم سیمای انسای کامل در شهر مهدوی
خبرگزاری مهر

لزوم تبیین و ترسیم سیمای انسای کامل در شهر مهدوی

خبرگزاری مهر - ۵ اسفند ۱۴۰۲
به گزارش خبرگزاری مهر، نشست ادبی «منتظران وصل» شامگاه جمعه چهارم اسفند با حضور جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و اندیشه داخلی و خارجی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار به میزبانی گروه بین المللی هندیران برگزار شد. در این‌برنامه که با بداهه‌نویسی اساتید خوشنویسی... تو از کدام راه می‌رسی؟ * عزیز مهدی (دهلی نو، هندوستان) ابعادِ فکرِ آینه را ساده می‌کنم خود را برای وصلِ تو آماده می‌کنم حیرت به تارِ مویِ دلم چنگ می‌زند تا سینه را به یادِ تو دلداده می‌کنم در کوچه باغِ یادِ تو دل در اسارت است جان را به عشقِ روی تو آزاده می‌کنم با نورت، ای تلاقیِ ایمان و عقل و عشق! دل را مسافرِ شبِ این جاده می‌کنم افسانه وار، قلب من افسون نموده‌ای فریادها که از تو پَری زاده می‌کنم جامی زِ چشمِ مستِ تو جانِ مرا بس است کِی بی‌حساب، ترکِ می و باده می‌کنم؟! از رَه، غبارِ قافله‌ی دوست می‌رسد تا سجده‌ای به مسجدِ سجّاده می‌کنم * عاطفه جعفری غبار کوی تو هرجا که درهوا برخاست نشست بردل و آه ازنهادهابرخاست کجا زیارت ناحیه خوانده‌ای که چنین ز جمکران تو هم عطر کربلا برخاست گذشت یاد تو بر هرکویر باران زد هزار تیر اجابت به یک دعا برخاست به احترام تو بوده ست ای رسول قیام اگر امام پس از نام تو ز جا برخاست فدای آنکه ز نام تو سرسری نگذشت گذاشت بر سر خود دست و روی پا برخاست خوشا کسی که پس ازمرگ، شاهراً سَیفی به عهد بسته خود چون کند وفا برخاست

ولی پیداست دیگر آن علاماتی که می‌گویند

جام جم - ۳ اسفند ۱۴۰۲
آن روز ناگریز که می‌آیدشعر قیصر امین‌پور برخلاف بسیاری از شعرهای مهدوی در قالب غزل یا دیگر قالب‌های کلاسیک نیست، ضمن‌این‌که در متن و حتی عنوان شعر، اشاره مستقیمی ‌به حضرت موعود(عج) نیست اما شاعر به‌خوبی به مخاطبان خود نشان داده آن روزگار دلخواه و آرمانشهری که در انتظارش است،...تو بی‌نشانی و کاغذ در انتظار رسیدنکه من نشانی کوی تو را کجا بنویسمتو خود نشانی محضی تو خود دعای مجسمبرای چون تو عزیزی چرا چرا بنویسم؟انتخاب ردیف بنویسم، استمرار در نوشتن را در شعر ضروری کرده است اما ‌این انتخاب می‌توانست نقطه‌ضعف شعر هم بشود، چراکه ممکن بود شاعر تحت تأثیر ردیفی که انتخاب کرده است تا بی‌نهایت شعر را ادامه دهد و همه قافیه‌های در دسترس را در کنار بنویسم قرار دهد
جامی به بی‌سوادی و نافرهیختگی شاعران زمانه‌اش انتقاد داشت
خبرگزاری دانشجو

جامی به بی‌سوادی و نافرهیختگی شاعران زمانه‌اش انتقاد داشت

خبرگزاری مهر - ۷ آبان ۱۴۰۲
به گزارش خبرگزاری مهر، ششمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره جامی با عنوان «آشنایی با تاریخ و ادبیات دوره‌ی جامی» چهارشنبه سوم آبان با حضور ایرج شهبازی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این جلسه در ادامه مباحث طرح شده در نشست پیشین به ادبیات فارسی در عهد... کباب شد دل و یارای آه گرم ندارم / / که طعمه‌ی سگ کوی تو بوی دود نگیرد امیر شاهی

ناشستگان مدعی، سیامک صفاتی - Gooya News

گویا - ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
آن یکی می‌گفت اشتر را که هی از کجا می‌آیی‌ ای اقبال پیگفت از حمام گرم کوی تو گفت خود پیداست از زانوی تو آقایان ادعا می‌کنند در نبود امام زمان به نیابت از او مسئول اجرای شریعت بواسطه در اختیار قرار گرفتن حکومت هستند. زیرکی زان میان گفت... آن یکی می‌گفت اشتر را که هی از کجا می‌آیی‌ ای اقبال پیگفت از حمام گرم کوی تو گفت خود پیداست از زانوی تو آقایان ادعا می‌کنند در نبود امام زمان به نیابت از او مسئول اجرای شریعت بواسطه در اختیار قرار گرفتن حکومت هستند

ما به قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم

جام جم - ۷ تیر ۱۴۰۲
عید قربان در ادبیات و شعر فارسی همیشه حضور داشته است. شاعران فارسی‌زبان که سرودخوانان توحید در طول تاریخ بوده اند، همیشه درباره این عید، اهمیت و بزرگی‌اش سروده‌ و درباره آن مضمون‌سازی و مضمون‌پردازی کرده‌اند. شاعران عارف که از قرن پنجم به بعد، میدان ادبی را در سراسر سرزمین‌های...بر سر کوی تو عمری به تماشا ماندیمدر کویر دل سودازده تنها ماندیممؤثر بوده است ولی این بیت از شاعر سبک هندی به نام «میر نجابت اصفهانی» است

ادیبستان «تابناک»؛ شماره یازدهم

تابناک - ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
غزلی از دکتر شفیعی کدکنی دارم سخنی با تو و گفتن نتوانموین درد نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهتمن مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاهگر دامن وصل تو گرفتن نتوانم با پرتو ماه آیم و چون سایه ی...غزلی از دکتر شفیعی کدکنی دارم سخنی با تو و گفتن نتوانموین درد نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهتمن مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاهگر دامن وصل تو گرفتن نتوانم با پرتو ماه آیم و چون سایه ی دیوارگامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم دور از تو، من سوخته در دامن شب هاچون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم فریاد ز بی مهری‌ات ای گل که درین باغچون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهمدارم سخنی با تو و گفتن نتوانم   حکایت ادبی از جناب سعدی حکیمی را پرسیدند چندین درخت نامور که خدای عزوجل آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نخوانده‌اند مگر سرو راکه ثمره‌ای ندارد